
بسمالله الرحمن الرحيم
جمهوري اسلامي ايران از دوران 10 ساله اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروي (1358 تا 1368) همواره پذيراي مردم اين کشور بود و آنان، اعم از احزاب سياسي و مردم عادي، در ايران مورد تکريم بودند. امام خميني بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي بارها از مردم افغانستان حمايت کردند و به دولت شوروي به خاطر اشغال نظامي افغانستان و کشتار مردم اين کشور و تخريبها و غارتهائي که در دوران اشغال انجام ميداد اعتراض کردند و خواستار پايان دادن به اشغال شدند.
بعد از خروج ارتش سرخ شوروي از افغانستان در اواخر دهه 1360 و تشکيل دولت مجاهدين افغان در اين کشور، جمهوري اسلامي ايران به دولت اسلامي افغانستان که توسط مجاهدين افغان تشکيل شده بود کمکهاي زيادي کرد. اتباع افغانستاني که در دوران اشغال کشورشان توسط شوروي، به ايران پناه آورده بودند به کشور خود برگشتند و تلاش براي عمران و آباداني آن را برعهده گرفتند. در اين ميان، تحصيلکردههاي دانشگاهي که در دهه 1360 در دانشگاههاي ايران به مدارج عالي علمي رسيده بودند، توانستند نقش مهمي در پيشرفت کشورشان ايفا کنند.
ظهور گروه تروريستي طالبان در اواخر دهه 1370 و کودتاي خونين آنان عليه دولت مجاهدين افغان که به سلطه اين گروه به مدت 5 سال بر افغانستان منجر شد، بار ديگر اتباع افغان را به کشورهاي همسايه ازجمله ايران گسيل داشت. اين بار نيز مردم ايران از پناهندگان افغانستاني به گرمي استقبال و پذيرائي کردند. در سال 1380 با انفجار برجهاي دوقلوي نيويورک، آمريکا به افغانستان حمله کرد، آن را به اشغال نظامي خود درآورد و به سلطه طالبان بر اين کشور پايان داد. اين اشغال 20 سال طول کشيد تا اينکه در 24 مرداد سال 1400 براساس تباني گروه تروريستي طالبان با آمريکا دولت جمهوري افغانستان به رياست اشرف غني سقوط کرد و طالبان به کمک آمريکا بار ديگر بر افغانستان مسلط شد که تاکنون ادامه دارد و اکنون چهارمين سالگرد اين سلطه ننگين را پشت سر گذاشته است.
اين بار طالبان با ظاهري فريبنده مدعي شد که در سياستهاي خود تجديد نظر کرده و تعديل شده است و حتي ادعاي مبارزه با آمريکا را نيز چاشني اين ظاهرسازي قرار داد. متأسفانه مسئولين جمهوري اسلامي نيز فريب اين ادعاي دروغين را خوردند و بنا را بر همکاري با طالبان گذاشتند و به خواسته مردم افغانستان که طالبان را قبول ندارند اعتنائي نکردند. اين گروه متحجر و دستنشانده آمريکا، بدون آنکه از مردم نظر بخواهد و در يک انتخابات از مردم دعوت کند براي تعيين دولت به پاي صندوقهاي رأي بروند، خود را حاکم افغانستان دانست، قانون اساسي را کنار گذاشت و با تعيين يک حاکم تحت عنوان خليفه، همه چيز را به فرمان او وابسته کرد. چنين حکومتي که در جهت عکس خواسته مردم قرار دارد، از دولت جمهوري اسلامي ايران امتيازات زيادي گرفت در حالي که به هيچيک از حقوق قانوني مردم ايران تن نداد حتي با غصب حقابه ايران از هيرمند و هريرود ظلم بزرگي به مردم شرق کشورمان کرد.
آنچه در اين ميان تأسفبارتر است اينست که افرادي از مسئولين کشورمان راه را براي ورود ميليونها نفر از اتباع افغانستاني باز و براي آنها تسهيلاتي فراهم کردند که توانستند بيش از 10 درصد امکانات کشورمان را به خود اختصاص دهند و در مواردي حتي اکثريت ساکنان بعضي مناطق را تشکيل دهند. در اين زمينه سخنان استاندار تهران بسيار قابل تأمل است و عمق فاجعه را نشان ميدهد. او ميگويد: در حوزه کالاهاي اساسي ازجمله برنج، روغن و حتي صفها نانوايي، بخش قابل توجهي از يارانهها به صورت ناخواسته به جمعيت اتباع خارجي تخصيص پيدا ميکند، به گونهاي که اين ميزان يارانه از کل اعتبارات استان تهران هم فراتر رفته است. جمعيتي معادل چند استان کشور از اتباع خارجي در تهران ساکن هستند. همين موضوع موجب افزايش مصرف آب، برق و نان و همچنين فشار بر حوزه آموزشي شده است.
در بخش آموزش و پرورش با اينکه طبق گفته مسئولين وزارت مربوطه مشکل کمبود کلاس درس حاد است، حدود 6 هزار کلاس درس در اختيار دانشآموزان اتباع خارجي قرار دارد. جنگ تحميلي 12 روزه به کشف توطئههائي منجر شد که مسئولان را به اخراج اتباع غيرمجاز افغاني مصمم کرد. با اين اقدام، طبق گزارشهاي رسمي تاکنون در بخش برنج و روغن و کالاهاي اساسي و برق و آب شاهد کاهش مصرف بودهايم. اين کاهش نشان ميدهد حضور اتباع در کشورمان همانطور که وزير کشور دولت چهاردهم بارها گفت، خارج از مقدورات بوده و اجازه ورود دادن به اين تعداد زياد اتباع خارجي اقدامي غيرطبيعي بود. در زمينه مصرف نان هم به گفته، وزير کشور، با رد مرز بيش از يک ميليون و صد هزار اتباع افغانستاني به کشورشان تاکنون 6 درصد تراکنش نان کاهش يافته است. براساس آمار اعلامي در سال 1403، روزانه 5/8 ميليون تراکنش خريد نان ثبت ميشد که 6 درصد معادل بيش از 550 هزار تراکنش است و با توجه به آنکه افغانها به مراتب بيشتر نان مصرف ميکردند، رقم صرفهجويي از اين رقم مشتمل بر ميليونها نان يارانه در روز بوده است.
ازجمله نکات قابل تأمل، مشکلي است که حضور بيرويه اتباع در زمينه مسکن براي کشور به وجود آورد. براساس آمار ارائه شده توسط اتحاديه مشاوران املاک، اخيراً با ايجاد موج بازگشت افغانها به کشور خودشان، عرضه مسکن استيجاري در کلانشهرها ازجمله تهران افزايش يافته و اين مسأله منجر به آرامش نسبي در اين بازار شده است بطوري که پس از خروج اتباع در برخي مناطق جنوبي تهران عرضه مسکن بر تقاضا پيشي گرفته است.
امنيت نيز از موضوعات مهمي است که در 4 سال اخير به علت ورود بيرويه اتباع غيرمجاز و حضور بيحساب و کتاب آنها در ايران دچار آسيبهاي جدي شد و طبق اعلام رسمي مسئولين امنيتي بعد از آغاز اخراج آنان، آمار ناامني کاهش يافته است. اين موضوع که به ويژه در شرايط حساس کنوني براي کشورمان بسيار مهم است بايد عامل شتابدهنده روند اخراج اتباع باشد تا راه را براي رسيدن کشور به امنيت پايدار هموار نمايد.
نکته بسيار مهم اينست که مسئولان نبايد تحت تأثير افراد و جريانهائي که با بهانههاي مختلف تلاش ميکنند روند اخراج اتباع را متوقف کنند قرار گيرند. خوشبينانهترين نگاه اينست که اين افراد و جريانها از عوارض منفي حضور انبوه اتباع آگاه نيستند و صرفاً با تکيه بر احساسات نظر ميدهند. مسئولان نظام بايد علاوه بر تسريع در روند اخراج اتباع، پروندهاي براي آن دسته از مسئولين که با تصميمات و اقدامات غلط باعث ورود و ماندگاري ميليونها اتباع افغاني در کشور شدند و اينهمه ضربه اقتضادي، اجتماعي، فرهنگي و امنيتي به ايران وارد کردند باز کنند و آنها را محاکمه و مجازات نمايند. در سرتاسر جهان نميتوان کشوري را پيدا کرد که بيش از 12 درصد جمعيتش را اتباع يک کشور ديگر تشکيل دهند و مسبب اينهمه عوارض منفي شوند که تا مدتها گريبانگير جامعه خواهد بود. اين، يک اقدام طبيعي نبود و به همين دليل بايد با دقت و قاطعيت مورد بررسي قرار گيرد و با عوامل پديدآورنده آن برخورد شود.