مهدي زارع در گفتوگو با رويداد24 درباره تبعات پروژه هتل ولنجک هشدار داد:
کوچکترين خطا در شمال تهران، خسارات جبرانناپذير دارد
توجيه هتلسازي روي گسل، مغاير منافع شهري است
همزمان با ادامه ساخت هتل 43 طبقه در ولنجک، يکي از حساسترين نقاط لرزهخيز تهران، يک استاد برجسته زلزلهشناسي نسبت به «ريسک واقعي و جدي» اين هتل هشدار داده و تأکيد کرده مخالفتها با اين ساختوساز «شانتاژ رسانهاي نيست»، بلکه بر پايه علم زلزله و تجربه دهها زمينلرزه ويرانگر است.
رويداد24 - منيره چگيني: درحالي که عمليات ساخت هتل 43 طبقه در بلوار دانشجوي ولنجک با وجود موجي از هشدارهاي تخصصي همچنان ادامه دارد، يک زمينشناس و استاد پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي بار ديگر نسبت به تبعات اين تصميم هشدار داده و تأکيد ميکند که منتقدان پروژه نه دنبال جنجال رسانهاي، بلکه نگران ناديدهگرفتن اصول پايهاي علم زلزله هستند؛ اصولي که تجربههاي تلخ داخلي و جهاني بارها درستي آنها را ثابت کرده است.
اين هتل که شامل 30 طبقه روي زمين و 13 طبقه در زيرزمين است، دقيقاً روي گسل شمال تهران قرار دارد؛ گسلي که يکي از فعالترين و خطرناکترين پهنههاي لرزهخيز کشور به شمار ميرود. با وجود اين، برخي کارشناسان دخيل در پروژه تلاش دارند حساسيتها را با طرح پرسشهايي از جنس «محل دقيق رد گسل کجاست؟» يا با تأکيد مکرر بر «حق مالکيت» کمرنگ کنند؛ رويکردي که به تعبير متخصصان، چيزي جز پاک کردن صورت مسئله نيست.
مهدي زارع، زمينشناس و استاد پژوهشگاه زلزلهشناسي، در گفتوگو با رويداد24 ميگويد: اين استدلالها نوعي «دستکاري اطلاعات علمي براي توجيه ساختوساز در حريم گسل» است. او يادآور ميشود که ريسک ساختوساز روي گسل فعال فقط به موضوع گسلش سطحي محدود نيست، بلکه حتي در نبود گسيختگي سطحي، سازهها در مجاورت گسل در معرض شديدترين لرزشها قرار ميگيرند؛ لرزشهايي که بارها ثابت شده توان ويرانسازي کامل دارند.
زارع با اشاره به تجربههاي بينالمللي مانند زلزله 1971 سانفرناندو در آمريکا و زمينلرزه 2023 ترکيه، و همچنين نمونههاي داخلي مانند زلزلههاي 1369 منجيل و 1396 ازگله، تأکيد ميکند: «ساختمانهايي که مستقيماً روي گسل ساخته ميشوند، حتي با بهترين طراحي و پيشرفتهترين فناوريها نيز در برابر جابجايي افقي يا قائم گسل شانس زيادي ندارند.»
او توضيح ميدهد که در مناطقي مانند شمال تهران، آبرفتهاي کمعمق احتمال رسيدن پارگي گسل به سطح زمين را بسيار بيشتر ميکند؛ بر خلاف مناطقي نظير مرکز تهران که وجود آبرفتهاي ضخيمتر انرژي گسيختگي را در لايههاي پايينتر جذب ميکند. اين ويژگي زمينشناسي باعث ميشود ساختوسازهاي سنگين در اين پهنهها ريسک بهمراتب بالاتري داشته باشد.
ابهام در محل دقيق گسل، توجيه نيست هشدار است
زارع با تفکيک ميان دو مفهوم «فاصله عقبنشيني از گسل» (Fault Setback) و «حريم گسل» (Fault Zone) توضيح ميدهد که عقبنشيني صرفاً نوار باريکي از دو طرف رد دقيق گسل است، اما حريم گسل منطقهاي بسيار وسيعتر بوده و براي مديريت همه خطرات مرتبط با يک گسل فعال تعريف ميشود؛ خطراتي از جمله گسيختگي سطحي، لرزش شديد و پديدههاي ثانويه.
در برخي کشورها مانند آمريکا، فاصله عقبنشيني حدود 15 متر است، اما حريم گسل ميتواند دهها تا صدها متر را شامل شود. زارع ميگويد اين استانداردها براي جلوگيري از خطرات ناشناخته است، چرا که رد گسلها هميشه قابل مشاهده نيستند و فرسايش، ساختوساز يا رسوبات ميتواند مسير قديمي آنها را پنهان کند. ازسوي ديگر، گسيختگيهاي آينده الزاماً مسير گسيختگيهاي گذشته را تکرار نميکنند و ممکن است صدها متر جابهجا شوند.
به گفته او، تکيه سادهانگارانه بر يک «فاصله عقبنشيني ثابت» ميتواند نوعي امنيت کاذب ايجاد کند، درحالي که تحليلهاي پيشرفته مانند تحليل احتمالاتي خطر جابجايي گسل (PFDHA) نشان ميدهد که بايد براي پهنههاي پرخطر، «محدوده اجتناب از ساختوساز» تعريف شود نه صرفاً چند متر عقبنشيني.
«شانتاژ» ناميدن هشدارهاي علمي، انکار واقعيت است
زارع در پايان تأکيد ميکند: «برچسبزني به منتقدان ساختوساز در حريم گسل تحت عنوان شانتاژ، اقدامي غيرعلمي و مغاير با منافع عمومي است».
او هشدار ميدهد که روشنترين تجربيات زلزلههاي ويرانگر، از منجيل تا ازگله و از سانفرناندو تا ترکيه، نشان داده که کوچکترين خطا در اين پهنهها ميتواند به خسارات جبرانناپذير انساني و اقتصادي منجر شود.
در شرايطي که ساخت هتل 43 طبقه ولنجک بدون توقف ادامه دارد، اين هشدارها بار ديگر ضرورت بازنگري در سياستهاي ساختوساز در پهنههاي گسلي تهران را برجسته کرده است؛ شهري که زيرساختهاي آن در بسياري نقاط فرسوده است و يک تصميم اشتباه ميتواند پيامدهايي داشته باشد که هيچکس توان جبران آن را ندارد.