موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13225
سه شرط جديد، يا بازتعريف مسير ديپلماسي با آمريکا

 

ياسر هاشمي

 

پس از سخنان اخير رهبر انقلاب درباره سه شرط براي همکاري با آمريکا، بسياري از رسانه‌هاي داخلي و خارجي اين مواضع را به‌عنوان پايان هرگونه احتمال مذاکره تفسير کردند. اما يک نگاه دقيق‌تر نشان مي‌دهد که اين بيانات بيش از آن‌که «درِ مذاکره» را ببندد، در واقع مسير جديدي براي آن باز کرده است.

سال‌هاست روند مذاکرات، حتي در شکل غيرمستقيم، بر پايه شروطي بود که آمريکا روي ميز مي‌گذاشت؛ محدوديت هسته‌اي، کاهش توان موشکي و مهار نقش ايران در منطقه. اما اين‌بار براي نخستين‌بار، تهران شروط خود را اعلام کرد.

1. پايان حمايت واشنگتن از اسرائيل،

2. جمع‌کردن پايگاه‌هاي نظامي از منطقه،

3. توقف مداخلات سياسي و امنيتي در کشورهاي منطقه.

نکته مهم اين است که اين شروط نه براي مذاکره، بلکه براي «رابطه و همکاري» مطرح شد. کشوري که قصد مذاکره ندارد، اصولاً شرط همکاري تعيين نمي‌کند. اعلام شرط يعني قبول اصل همکاري؛ اختلاف فقط بر سر چارچوب است.

اين جابه‌جايي معنايي، پيام اصلي سخنراني ايشان بود: اگر قرار است تعامل شکل بگيرد، اين‌بار ميز، دوطرفه است.

نه فقط ميز مطالبات آمريکا، بلکه ميز مطالبات ايران.

برخلاف برداشت عمومي، اين سخنان نه اعلام قفل سياسي، بلکه نشانه يک تغيير استراتژيک است:

ايران، بعد از سال‌ها موضع دفاعي در مذاکرات، اکنون در جايگاه طرف مطالبه‌گر ظاهر مي‌شود. اين زبان، زبان کشوري نيست که مذاکره را نفي مي‌کند؛ زبان کشوري است که قواعد بازي را بازنويسي کرده است.

پيام روشن به دستگاه سياست خارجي نيز معلوم است:

از نگاه تهران، «مذاکره بدون تعيين تکليف متقابل» ديگر معنايي ندارد.

اگر آمريکا مطالباتي دارد، ايران هم دارد.

و همين، آغاز فصل جديد ديپلماسي است.

شايد برخلاف انتظارات عمومي، اين سخنان به‌جاي پايان مذاکره، مقدمه بازگشت آن باشد؛ مذاکره‌اي متفاوت، نه براي تسليم يا معامله‌ يک‌طرفه، بلکه براي تعيين چارچوب همکاري در منطقه‌اي که پس از جنگ غزه ديگر مانند گذشته نخواهد بود.

به اين ترتيب، پيام اصلي سخنان اخير را مي‌توان چنين تفسير کرد:

ديپلماسي نه متوقف شده و نه رد شده؛ بلکه از حالت يک‌طرفه به حالت متقابل تغيير يافته است.

ايران اعلام کرده است اگر آمريکا فهرست مطالبات خود را دارد، تهران نيز فهرست راهبردي خود را روي ميز قرار مي‌دهد. اين تحول، مذاکره را از سطح «پاسخ به فشار» به سطح «تعامل مبتني بر برابري» منتقل مي‌کند.

پس در يک جمله، ديپلماسي متوقف نشده، بلکه بازتعريف شده است.

ايران اعلام مي‌کند که دوران مذاکرات يک‌طرفه به پايان رسيده است. هرگونه گفت‌وگوي آينده بايد بازتاب‌دهنده نگراني‌ها و خواسته‌هاي دوطرف باشد، نه فقط انتظارات آمريکا.

اين يعني مذاکرات جامع.