فقيه معتمد امام خمينيدر گراميداشت سالگرد آيتالله مهدوي کنيصدرالله اسماعيلزادهزندگينامه و تحصيلاتب
فقيه معتمد امام خمينيدر گراميداشت سالگرد آيتالله مهدوي کنيصدرالله اسماعيلزادهزندگينامه و تحصيلاتبيست و نهم مهرماه سالروز درگذشت آيتالله محمدرضا مهدوي کني از ياران و معتمدان امام خميني است. وي فرزند اسدالله کني در چهاردهم مرداد 1310، در روستاي کن از توابع تهران در يک خانواده مذهبي به دنيا آمد. وي پس از تحصيلات ابتدايي، به تشويق پدر به فراگيري علوم حوزوي روي آورد در سال 1324 وارد مدرسه لرزاده تهران شد و سه سال در اين مدرسه ادبيات عرب خواند و نزد اساتید آن زمان از جهات علمي و اخلاقي بهرههاي فراوان برد. در سال 1327 به قم رفت و به تحصيل پرداخت و در درس خارج فقه آيتالله سيدحسين بروجردي شرکت کرد. وي نه سال نيز در درس خارج فقه و اصول امام خميني حضور يافت.فعاليتهاي سياسيفعاليتهاي سياسي مهدوي کني از آغازِ سال 1328 با برگزاري مجلس عزاداري در ايام فاطميه(س) در اردستان اصفهان که تحت نفوذ بهائيها بود، آغاز شد. ژاندارمري با تحريک بهائيها پس از برگزاري مراسم عزادارياي که سيدجلال حسيني و مهدوي کني تدارک ديده بودند، آنان را به اتهام اهانت به محمدرضا پهلوي دستگير کرد و در حضور مردم عمامهشان را برداشت و مورد ضرب و شتم قرار داد. اين رفتار مأموران رژيم، باعث واکنش و اعتراض آيتالله بروجردي در قم شد. مهدوي کني در سال 1340 به تهران برگشت و به تدريس در مدرسه مروي پرداخت و در اوايل 1342 از طرف هيئت امناي مسجد جليلي به امامت جماعت آن انتخاب شد و در 1/9/1341 همراه با علماي تهران به لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي که قيد اسلاميت را حذف کرده بود، اعتراض کرد. سازمان اطلاعات و امنيت کشور (ساواک) نيز در گزارشهاي خود از مهدوي کني به عنوان روحاني مخالف دولت و طرفدار امام خميني نام برده است مهدوي کني پس از قيام پانزده خرداد 1342 از مسجد جليلي با عنوان پايگاه تبليغي و سياسي، استفاده کرد. وي در اين مسجد به معرفي شخصيت امام خميني به عنوان مرجع تقليد اعلم پرداخت. اين امر، سبب حساسشدن مأموران رژيم پهلوي به وي و تهديد او شد؛ از اينرو در نامبردن از امام خميني گاه از القاب و اسامي مستعار استفاده ميکرد. همچنين در اين مسجد جلسههاي گوناگون سياسي و مذهبي برگزار ميشد و از روحانيان انقلابي و مبارز براي سخنراني دعوت ميگرديد. پخش اعلاميههاي امام خميني از ديگر اقدامات مسجد بود که زير نظر مهدوي کني انجام ميشد.آيتالله مهدوي کني يکي از نمايندگان امام خميني در جمعآوري وجوه شرعي در تهران و ارسال آن براي ايشان بود. همچنين براساس گزارش ساواک، وي از آبان سال 1348 به همراه آيات محمدمهدي موحدي کرماني، فضلالله مهديزاده (محلاتي)، حسن لاهوتي، حيدرعلي جلالي خميني، محمدجواد باهنر و اکبر هاشمي رفسنجاني با برگزاري جلسات هفتگي به بررسي چگونگي فعاليتهاي سياسي و تبليغي پرداخت. آزادي زندانيان سياسي و بازگشت امام خميني به کشور و عذرخواهي پهلوي از ايشان، از موضوعات مورد بحث در اين جلسات بود. همچنين وي در شب 23 رمضان 1353 از امام خميني تجلیل کرد و مأموران رژيم پهلوي وي را پس از سخنراني به کلانتري احضار و سپس به شهر بوکان از توابع آذربايجان غربي تبعيد کردند. پس از دو ماه وي به اتهام همکاري با سازمان مجاهدين خلق و اخلال در نظم عمومي به تهران منتقل شد و به چهار سال حبس محکوم گشت. وي پس از دو ماه حبس انفرادي و شکنجه، به بند يک زندان اوين انتقال يافت. او در زندان به تدريس اسفار پرداخت؛ اما پس از ارتداد سازمان مجاهدين خلق و اتحاد آنان با کمونيستهاي فدايي خلق در سال 1354، مهدوي کني همراه آيات حسينعلي منتظري، سيدمحمود طالقاني، اکبر هاشمي رفسنجاني، عبدالرحيم رباني شيرازي، مهدي کروبي و برخي ديگر در زندان طي فتوايي بدون امضا، نجاست مارکسيستها و لزوم جدايي مسلمانان از آنان را اعلام کردند. مجاهدين خلق بهشدت با اين فتوا مخالفت کرده و آن را صداي ساواک دانستند که ازسوي روحانيان اعلام شده است؛ اما موضعگيريهاي سازمان در ميان مردم به ضرر آنان تمام شد.مهدوي کني، پس از تحمل دو سال حبس در زندان اوين، در آبان 1356 عفو شد و آزاد گشت. با اين حال، وي به فعاليتهاي سياسي خود ادامه داد و همراه برخي روحانيان ازجمله آيات مرتضي مطهري، محمد امامي کاشاني، مجتبي تهراني و سيدهادي خسروشاهي در 20/10/1356 به اهانت روزنامه اطلاعات به امام خميني اعتراض کرد وي همراه جمعي از روحانيان تهران، مانند آيات سيدمحمد حسيني بهشتي، محيالدين انواري و سيدمهدي امامجماراني، به محاصره خانه امام خميني در نجف به دست حکومت بعثي عراق در مهر 1357 اعتراض کرد؛ همچنين دسيسه رژيم پهلوي و رژيم بعثي عراق در اخراج امام خميني از نجف به پاريس را محکوم کرد. پس از اوجگيري قيام مردمي عليه رژيم پهلوي، او نيز در سازماندهي مردم فعال بود. به دنبال آن، مأموران امنيتي در 18/10/1357 به خانه وي هجوم بردند و او را دستگير کرده، به کميته مشترک تحويل دادند، اما روز بعد آزاد شد.آيتالله مهدوي کني در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي، با تأييد امام خميني، به عضويت شوراي انقلاب انتخاب شد. وي به نمايندگي آن شورا بر فعاليتهاي کميته استقبال از امام خميني نظارت کرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل دولت موقت، وي همراه دکتر محمدجواد باهنر به نمايندگي از اعضاي شوراي انقلاب، به عنوان ناظر، در جلسات دولت موقت شرکت ميکرد.مهدوي کني پس از تشکيل کميته انقلاب اسلامي براي جلوگيري از فعاليتهاي گروههاي مختلف و ساماندهي امور انتظامي کشور، به پيشنهاد آيتالله مرتضي مطهري، طي حکمي از امام خميني به فرماندهي کميته انقلاب اسلامي منصوب شد.همچنين پس از استعفاي آيتالله اکبر هاشمي رفسنجاني از سرپرستي وزارت کشور در بهمن 1358، مهدوي کني نخست به سرپرستي اين وزارتخانه و سپس ازسوي شوراي انقلاب به عنوان وزير کشور انتخاب شد و نخستين انتخابات مجلس شوراي اسلامي را برگزار کرد. آيتالله مهدوي کني که در 1/12/58 ازسوي امام خميني به عضويت فقهاي شوراي نگهبان درآمده بود، پس از انتخاب محمدعلي رجايي به نخستوزيري، دوباره وزير کشور شد و طي نامهاي به امام خميني جمع اين دو مسئوليت را غيرممکن دانست و ايشان حضور در شوراي نگهبان را بهتر از وزارت کشور دانست، مگر اينکه براي وزارت کشور فرد واجد شرايط پيدا نشود امام. امام خميني در تاريخ 12/11/59 آيتالله ابوالقاسم خزعلي را به جاي مهدوي کني در شوراي نگهبان منصوب کرد و پس از مسئوليت وزارت کشور، بار ديگر وي را در 21/12/1360 عضو فقهاي شوراي نگهبان قرار داد. مهدوي کني در ماجراي اختلاف ميان رئيسجمهور سيدابوالحسن بنيصدر و آيات حسيني بهشتي، هاشمي رفسنجاني و آقای رجايي با حکم امام خميني در 12/1/1360، نماينده ايشان در هيئت حکميت شد تا ديدگاههاي طرفهاي مخالف را بشنود و از بروز اختلاف در کشور جلوگيري کند. در 21/2/1360 امام خميني با درخواست وزير مشاور و رئيس سازمان بهزيستي، درباره استفاده از سهم امام(ع) براي رفع مشکلات مجروحان و معلولان با نظارت مهدوي کني و نيز عضويت ايشان در شوراي بهزيستي موافقت کرد.آيتالله مهدوي کني، در دولت محمدجواد باهنر نيز وزير کشور شد. امام خميني در اين دوره در جمع اعضاي هيئت دولت با نامبردن از مهدوي کني، از وي خواست با شرايط پيشآمده پس از پيروزي انقلاب اسلامي هر چه بيشتر به ملت خدمت کند. وي پس از شهادت رئيسجمهور، رجايي و نخستوزير، باهنر در 8/6/1360 از طرف شوراي موقت رياستجمهوري (آيات هاشمي رفسنجاني؛ رئيس مجلس شوراي اسلامي و سيدعبدالکريم موسوي اردبيلي؛ رئيس ديوان عالي کشور) در 11/6/1360 به عنوان نخستوزير به مجلس شوراي اسلامي معرفي شد و با رأي اعتماد مجلس، دولت خود را تشکيل داد؛ اما پس از انتخاب آقای خامنهاي به رياست جمهوري در مهر 1360، از مقام نخستوزيري استعفا کرد. وي در آبان 1360 دبيرکل جامعه روحانيت مبارز تهران شد و در سال 1360 همراه چند تن از شخصيتهاي سياسي و علمي، ازجمله آيات سيدعلي خامنهاي، علياکبر مشکيني، حسينعلي منتظري، ابراهيم اميني، محمد امامي کاشاني و برخي ديگر، دانشگاه امامصادق(ع) را تأسيس کرد و آيتالله منتظري به رياست عالي اين دانشگاه انتخاب شد؛ اما پس از کنارهگيري وي از قائممقامي رهبري، اداره دانشگاه ازسوي هيئت مؤسس، به مهدوي کني واگذار شد و اين مسئوليت تا پايان عمر وي ادامه داشت.در 2/10/1360 امام خميني، مهدوي کني را به عضويت ستاد انقلاب فرهنگي منصوب و در 19/9/1363، آن را تکرار کرد. امام خميني در 14/7/1362 براي تشکيل ستاد کمکرساني به مردم مناطق بمبارانشده کشور، به وي مأموريت داد. همچنين ايشان در 26/6/1363، توليت و تصدي موقوفات مدرسه مروي تهران را به مهدوي کني واگذار کرد. آيتالله مهدوي کني در آذر 1366 در مراسم تحويل وصيتنامه سياسيالهي امام خميني جهت نگهداري در مجلس خبرگان و آستان قدس رضوي حضور داشت و پس از آن، به همراه حجتالاسلام والمسلمين مهدي کروبي و آيات حسن صانعي و محمدرضا توسلي طي مأموريتي، نسخهاي از وصيتنامه ايشان را به آستان قدس رضوي تحويل دادند. امام خميني در 20/10/1366، انتخاب و تعيين متولي مسجد سيدالشهدا(ع) تهران را به مهدوي کني واگذار کرد.در فروردين 1367 با انشعاب مجمع روحانيون مبارز از جامعه روحانيت و تأييد امام خميني، برخي گمان کردند جناح باقيمانده از جامعه روحانيت، در نظر امام خميني طرفدار اسلام آمريکايي است و مجمع روحانيون مدافع اسلام ناب است؛ از اينرو مهدوي کني نزد امام خميني رفت و خاطرنشان کرد اگر اعضاي جامعه روحانيت پس از شصت سال طلبگي و مبارزه، آمريکايي شدهاند، بايد همه در درياچه ساوه ريخته شوند! و اگر چنين نيست، از جانب ايشان بايد رفع اتهام شود. امام خميني نيز در آستانه انتخابات دوره سوم مجلس شوراي اسلامي که در شرف برگزاري بود تأکيد کرد تأييد مجمع روحانيون از جانب وي، به معناي آمريکايي بودن باقيمانده جامعه روحانيت نيست و پس از انتخابات مجلس از آن رفع اتهام خواهد شد. امام خميني در 10/8/1367 در پاسخ پرسش آقاي محمدعلي انصاري که به منشور برادري مشهور شد، تاکید کرد هر دو جناح فرزندان و شاگردان ايشان هستند و به اسلام، قرآن و انقلاب وفادارند. همچنين ايشان در تاريخ 21/6/1367 به آيتالله مهدوي کني اجازه در امور حسبيه و شرعيه داد و در 30/11/1367 در پاسخ نامه مهدوي کني درباره رفع مشکلات مالي سازمان تبليغات اسلامي، براي مصرف سهم امام به وي اجازه داد و مسئوليت اداره آن را به آيتالله احمد جنتي سپرد. در 4/2/1368 نيز وي در شمار بيست نفري بود که امام خميني آنان را براي بازنگري قانون اساسي تعيين کرد. رحلتآيتالله مهدوي کني در 14/3/1393 پس از شرکت در مراسم ارتحال امام خميني، بر اثر ايست قلبي در بيمارستان شهيد رجايي تهران تحت مراقبتهاي ويژه پزشکي قرار گرفت و سرانجام پس از چند ماه که درحالت کما به سر ميبرد، در 29/7/1393 در 83 سالگي درگذشت. وي در 1/8/1393 در حرم عبدالعظيم حسني(ع) در شهر ري به خاک سپرده شد. وي تأليفاتي نيز دارد؛ ازجمله تقريرات درسهاي خارج فقه آيتالله سيدحسين بروجردي، تقريرات اصول و فقه امام خميني، نقطههاي آغاز در اخلاق عملي، و شرح دعاي افتتاح.