*دفاع در روزهاي ابتدايي
در روزهاي ابتدايي دفاع مقدس يگانهاي ارتش با وجود نارساييها و كاستيهاي فراوان با كمك نيروهاي مردمي در جنگي نابرابر در مقابله با نيروي كثير و كارآزموده دشمن حماسه آفريدند و پيشروي متجاوزين را در اكثر مناطق سد و نيروهاي او را در زمينهاي نامناسب زمينگير و از بوجود آمدن خونين شهرهاي ديگر جلوگيري كردند، در صحنه عمليات كرمانشاه يگانهاي لشكر 81 زرهي نيروهاي متجاوز را در پشت دروازههاي سرپل ذهاب و گيلان غرب وادار به توقف نمودند، در صحنه عمليات خوزستان يگانهاي لشكر 21 پياده حمزه با حفظ و نگهداري سرپل سرخه نادري مانع پيشروي ارتش عراق به سوي اهداف راهبردي در شمال خوزستان شدند و يگانهاي لشكر 92 زرهي با كمك يگانهايي از لشكر 77 و ياري ساير رزمندگان مانع سقوط سوسنگرد و آبادان گرديدند، آتشباري يگانهاي توپخانه، هجوم بالگردهاي هوانيروز و حملات هواپيماهاي شكاري بمب افكن نيروي هوايي به متجاوزين تلفات و خسارات سنگين وارد نمود ودر ادامه با اجراي عملياتهاي محدود آفندي دشمن را در لاک دفاعي فروبردند تا شرايط براي انجام عملياتهاي گسترده آفندي فراهم آيد.در اين مقاله به مقاومت ارتش جمهوري اسلامي ايران و ساير رزمندگان در دفاع از خرمشهر پرداخته شد است.
يگانهاي مختلفي از شهر خرمشهر دفاع مينمودند جمع کل نيروهاي پدافندي جمهوري اسلامي ايران در منطقه عملياتي غرب خرمشهر و کرانه شمالي اروند رود و جزيره آبادان در جبههاي به عرض بيش از يک صد کيلومتر شامل نيروهاي پايگاه دريايي خرمشهر (يگانهاي شناور ناوتيپ هشتم)، تيپ يکم لشگر 92 زرهي، هنگ ژاندارمري آبادان، گردان ساحلي ژاندارمري خسروآباد، گردان تکاوران دريايي بوشهر،گردان دريافران، گردان تکاوران پايگاه دريايي منجيل، نيروهاي داوطلب هوانيروز، دانشجويان دانشکده افسري، در کنار رزمندگان سپاه پاسداران و نيروهاي محلي و مردمي بود و دو گردان توپخانه از گروه 22 شهرضا و يک گردان پدافند هوايي، به همراه بالگردهاي هوانيروز و جنگندههاي نيروي هوايي، پشتيباني از مدافعان محورخرمشهر و آبادان را به عهده داشتند. در زير به اختصار يگانهاي مدافع خرمشهر آورده شده است:
*گردان 151 دژ خرمشهر
در سال 1348 و بهنگام تشديد بحران ايران و عراق طرح تهيه استحکامات صحرايي با نام «دژ» در خط مرزي از شلمچه تا طلاييه در سه خط تهيه و در سال 1349 گردان 151 پياده دژ خرمشهر تأسيس شد اين گردان بخشي از نيروي پوشش ارتش، از خط مرزي شلمچه تا طلاييه بود. مأموريت اين گردان در زمان درگيري انجام عمليات تاخيري و حفظ خطوط مرزي به مدت 48 ساعت بود. گردان 151 پياده حتي پيش از آغاز رسمي جنگ تحميلي درگيريهاي مقطعي نيز با نيروهاي بعثي داشت تا اينکه تهاجم سراسري نيروهاي عراق در شهريور ماه سال 1359 آغاز شد و افراد اين گردان در کنار نيروهاي مردمي نه تنها 48 ساعت بلکه 48 روز در دژها و در جاي جاي شهر خرمشهر مقاومت و ايثار نمودند و تا آخرين قطره خون خود در مقابل دشمن مزدور ايستادگي و تلفات و ضايعات زيادي به دشمن وارد نمودند. شدت تهاجم دشمن در روزهاي اول دفاع مقدس بنحوي بود که گردان 151دژ با تلفات و ضايعات وصف نشدني مواجه شد. تعداد شهدا و زخميهاي گردان بالغ بر500 نفر بود. بنحوي که در روز تهاجم عراق سرهنگ چهارمحالي و سرهنگ جاموسي فرماندهي را به عهده داشتند که با زخمي شدن آنها افراد ديگري مانند سرگرد زارع، سرهنگ حق شناس، سرهنگ کيلان، سرهنگ تهراني، سرهنگ شاهان بهبهاني، سرهنگ کاوه، سرهنگ سالاروند و سرهنگ درجاتي و سپس سروان کبربايي (شهادت درمورخه 7/7/59 در پادگان دژ) عهدهدار فرماندهي گردان شدند. فرماندهان موصوف درطول دفاع 48 روز ابتداي دفاع مقدس، افتخار فرماندهي گردان دژ را داشته وگاهي از زمان انتصاب تازمان شهادت يا مجروحي، فقط چند ساعت فرماندهي نمودند.
*دانشجويان دانشکده افسري
در ارتشهاي جهان در زمان جنگ، براي تامين نيروي انساني از يگانهاي آموزشي استفاده نميشود. ولي اعزام نيروي آموزشي آن هم دانشجويان دانشکده افسري بعنوان تفنگدار که فرماندهان فوري صحنههاي جنگ بودند، دور از ذهن بوده و يکي از دلايل اصلي آن، درک وضعيت حساس و تعيينکننده محور خرمشهر-آبادن در ابتداي جنگ، احساس مسئوليت مسئولين وقت جنگ و بخصوص شهيد نامجو به عنوان فرمانده دانشکده افسري بود.با صدور فرمان اعزام دانشجويان به منطقه، آنان درپنج گردان پياده سبک سازماندهي و در روز دوم مهرماه به منطقه جنوب اعزام و در مناطق مختلف مستقر و مشغول دفاع از وطن گرديدند، در مدت45 روز حضور 734 دانشجوي اعزامي به مناطق عملياتي تعداد 12نفر شهيد و تعداد قابل توجهي جانباز شدهاند ولي با توجه به اهميت و حساسيت دفاع از خرمشهر و جنگ تن به تن دراين شهر بيشترين شهدا و جانبازان دانشجويي متعلق به خرمشهر است.
*تکاوران دريايي
همزمان با تجاوز دشمن بعثي به خاک ج ا ايران، گردان يکم تکاوران دريايي اعزامي از بوشهر، در بامداد روز ششم مهرماه جهت کمک به تکاوران خرمشهر در پايگاه دريايي خرمشهر مستقر شد.اين گردان با کمک ساير نيروهاي مستقر در شهر، پس از شناسايي محورهاي پيشروي دشمن، با اجراي چندين عمليات ايذائي، دفاعي، تاخيري و کمين توانست نقش مؤثري را در کند کردن پيشروي ارتش عراق ايفا کند و در ساعات اوليه درگيري فقط در شهر خرمشهر، 60 شهيد و 110مجروح تقديم ميهن اسلامي کردند.
در روز يکم مهرماه 1359، پيشروي نيروهاي زرهي عراق به طرف جاده خرمشهر- اهواز در محور شمال سيل بند عرايض و اشغال پاسگاه شلمچه و حضور در محور شلمچه- خرمشهر ادامه داشت. انتشار خبر اشغال پاسگاه شلمچه، فرماندهان و ساير تکاوران را به خشم ميآورد، تکاوران با ملحق شدن به ساير همرزمانشان، طي يک درگيري نفس گير و بيامان موفق ميشوند نه تنها پاسگاه شلمچه را از نيروهاي عراقي بازپس گيرند، بلکه تعدادي از نيروهاي عراقي را هم به اسارت درآورند و بقيه نيروهاي دشمن مجبور به عقب نشيني ميشوند. نيروهاي عراقي که تصور نميکردند با چنين مبارزه سرسختانه روبرو شوند، به سرعت تجديد سازمان ميکنند و مجددا مبادرت به حمله ميکنند و چون تکاوران و نيروهاي رزمنده ديگر امکان تجديد سازمان و اعزام نيروهاي کمکي برايشان مقدور نبود، عليرغم مقاومتي که از خود نشان ميدهند، ناچارمي شوند به پاسگاه مرکزي عقب نشيني کنند.عراقيها دريک تهاجم ديگر، پاسگاه چم سري را که در شمال پاسگاه مرکزي قرار داشت، به تصرف در ميآورند و به نهر عنبر نيز مسلط ميشوند. در اين مبارزه تعدادي از رزمندگان و تکاوران به شهادت ميرسند و تعدادي نيز به اسارت در ميآيند.
رزمندگان و تکاوران نيروي دريايي در جريان حملات خود به نيروهاي دشمن تا قبل از ظهر دوم مهر ماه، تعداد پنجاه دستگاه تانک دشمن و سيزده نفربر را با آرپي جي 7 منهدم کردند اما نيروهاي دشمن با وارد نمودن نيروهاي تازه نفس در دو محور شلمچه به پل نو و پيشروي به سمت جاده خرمشهر- اهواز عمليات را ادامه دادند.روز سوم مهرماه سال، هجوم عراق از سه محور شمالي (جاده اهواز)، شمال غربي(حدفاصل جاده اهواز-شلمچه) و محور غربي (جاده شلمچه) شروع شدو خود را به کارخانه آسفالت در 3 کيلومتري خرمشهر رساندند.تکاوران دريايي که تفنگ 106، آر پي جي 7 و سلاح سبک در اختيار داشتند، با نيروي زرهي دشمن مقابله و براي مدت کوتاهي موفق شدند تانکهاي درحال پيشروي دشمن را متوقف و از حرکت بازدارند. اما برتري قواي دشمن اين موفقيتهاي به دست آمده را از آنان گرفت.
مقاومت دليرانه تکاوران و ساير نيروها درروز چهارم مهر ماه ادامه داشت.در اين روز، تعدادي دانشجو از دانشكده افسري به آبادان اعزام شدند. در ساعت 13:40مورخه 4/7/59 با حماسهاي باور نکردني، رزمندگان اسلام متشکل از افراد نيروي زميني و تکاوران دريايي و دلير مردان سپاه پاسداران به نيروهاي دشمن يورش بردند، افراد دشمن که انتظار چنين تهاجمي را تحت آن شرايط نداشتن، بدون اينکه مقاومتي نمايند دست به فرار زدند. پس از اين تهاجم دليرانه 30 دستگاه تانک و نفربر رها شده عراقي به دست رزمندگان ايراني افتاد. مردم با آگاه شدن از اين پيروزي، تهيج شده و تعدادي از آنان به صف رزمندگان پيوستند و بدين ترتيب حضور نيروهاي مردمي در صحنه نبرد بيشتر شد و آن به بعد ستاد نيروهاي مردمي در مسجد جامع خرمشهر تشکيل و رزمندگان مردمي براي بيرون راندن نيروهاي متجاوز عراقي بسيج شدند. مديريت، سازماندهي و به کارگيري نيروهاي مردمي در آغاز کار با دشواريهاي فراواني روبرو بود و مسئولين منطقه نتوانستند از اين نيروي پرتوان بهره کافي را براي انهدام دشمن ببرند و سرانجام عراقيها روزپنجم موفق شدند از روي پل عبور کنند. اما رزمندگان و تکاوران دريک يورش حماسي و غيرمنتظره، نيروهاي دشمن را وادار به عقب نشيني ميکنند و سي دستگاه تانک و نفربر رها شده دشمن در صحنه عمليات را به غنيمت ميگيرند.عدم امکان پشتيبانيهاي آمادي، تکاوران دريايي و همرزمانشان را مجبور ميکرد که مانند نيروهاي چريکي عمل کنند، اين شيوه جنگيدن باعث ميشود که تمام سعي و تلاش تکاوران به هدر رود و نيروهاي عراقي دوباره بدون آنکه مانعي بر سر راه داشته باشند، پيشروي کنند. در روز ششم مهرماه، لشگر 3 زرهي عراق، محور عملياتي خرمشهر و آبادان را تحويل گرفت و تيپ 33 نيروي مخصوص، مامور اشغال خرمشهر ميشود. ارتش متجاوز عراق که در نظر داشت قسمتهاي وسيعي از خاک ايران را به تصرف خود درآورد، وقتي با عدهاي از مدافعان و تکاوران جان بر کف نيروي دريايي مواجه ميشود، سرانجام کار را مشکل و شايد غيرممکن ميبيند.از اين رو هدف را محدودتر انتخاب ميکند تا بتواند آن را با فوريت و سهولت به دست بياورد. روز هفتم تکاوران عراقي، خود را به نيروهاي مدافع و تکاوران دريايي نزديک ميکنند تا آنجا که فاصلهها به کمتر از 20 متر ميرسد و جنگ تن به تن آغاز ميشود. در اين روز ستاد فرماندهي پايگاه دريايي خرمشهر به ماهشهر منتقل و در تابعيت عملياتي نيروي رزمي 421 قرار ميگيرد.
*محاصره و سقوط خرمشهر
از روزهشتم مهرماه 1359 تا نوزدهم مهر ماه 1359، تلاش دشمن براي اشغال خرمشهر و مقاومت رزمندگان و تکاوران دريايي براي جلوگيري از سقوط خرمشهر ادامه دارد و گاه جنگ به صورت تن به تن ادامه مييابد ودر اين راه تکاوران نيروي دريايي وساير رزمندگان شهداي زيادي را تقديم ميهن و انقلاب ميکنند. اما خرمشهر به محاصره کامل دشمن در ميآيد و با توجه به پيشروي دشمن از ساير محورها با پشتيباني آتش سنگين، سقوط خرمشهر قريب الوقوع ميشود.باوجود مشکلات و کمبودهاي که گريبانگير نيروهاي مدافع خرمشهر در مقابل قدرت روز افزون دشمن بود، رزمندگان ايراني با روحيهاي بالا دلاورانه به پايداري خود ادامه دادند. روز بيست و سوم مهرماه 1359، يک گردان از تکاوران مرکز آموزش منجيل ويک گردان ازدريافران انزلي و تهران با کادري از تکاوران به منطقه وارد ميشوند. دشمن با تصرف پادگان دژ تا خيابان کمربندي پيش آمده. هم زمان با ورود تکاوران و کماندوهاي عراقي جنگ شهري و خياباني و درگيريهاي خانه به خانه مجدداً آغاز ميگردد. جنگ تن به تن تا روز بيست و هفتم مهرماه 1359 ادامه دارد و تعداد زيادي از مدافعان و تکاوران دريايي شهيد ميشوند و به علت فشار بيش از حد دشمن، از خرمشهر قطع اميد ميشود روز بيست و هشتم مهرماه 1359، در ساعت 10 صبح، بار ديگر نيروهاي عراقي با تهاجم گسترده، خود را به پل خرمشهر ميرسانند. دشمن با کمک ستون پنجم، مسجد جامع، آخرين مرکز مهم نظامي پشتيباني و محل تجمع رزمندگان و تکاوران دريايي را در روز عيد قربان به شدت زير آتش ميگيرد که تعدادي از تکاوران و مدافعان شهيد ميشوند. در اين روز يک گروهان از منطقه دوم دريايي بوشهر و يک گروهان از تهران به بندر امام خميني اعزام و تحت فرماندهي گردان تکاوران مستقر در خرمشهر قرار ميگيرند.
نيروهاي عراقي طي سه روز تا يکم آبان ماه سال 1359، آتش سنگين و مداومي روي خرمشهر فرو ميريزند تا ديگر هيچ موجود زندهاي در آن باقي نماند. روز دوم آبان، دشمن موفق شد ساختمان فرمانداري را اشغال و با استقرار در ضلع شمالي پل، نيروهاي مدافع را که در سمت غربي پل تا مسجد جامع حضور داشتند، به محاصره درآورد. اما تلاش رزمندگان براي ضربه زدن به دشمن به منظور آزادسازي پل، هم چنان ادامه داشت تا اينکه موفق شدند در اوايل شب، عراقيها را عقب برانند و ساختمان فرمانداري را آزاد کنند.در روز سوم آبان 1359، عراقيها با هجوم ساختمان فرمانداري و ديگر ساختمانهاي مجاوررا اشغال ميکنند که با فرا رسيدن شب، مدافعان دستور عقب نشيني و ترک شهر را دريافت کردند.
*پشتيباني نيروي هوايي ارتش
در روز دوم مهرماه 1359، در پي درخواست فرماندهان نظامي براي پشتيباني هوايي، نيروي هوايي وارد عمل ميشود و تعدادقابل توجهي از نيروهاي دشمن را منهدم مينمايد.در روز چهارم مهرماه خلبانان نيروي هوايي ارتش با 142 سورتي پرواز يکانهاي ارتش بعث عراق در غرب دزفول، غرب اهواز و شمال خرمشهر و غرب خرمشهر و آبادان بمباران کرد و سبب کندي حرکات زرهي دشمن شد. با سقوط سايت راداري دهلران، خلبانان پايگاه هوايي دزفول در روز پنجم مهرماه نيروهاي دشمن در سايت رادار از دست رفته را بمباران كردند. در همين روز، سرتيپ ظهيرنژاد فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران با حضور در پايگاه هوايي دزفول خواستار اجراي آتش سنگين پشتيباني هوايي براي گروه رزمي از تيپ 37 زرهي وگردان 138 به منظور عقب نشيني آنها به شرق كرخه شد که متعاقب آن خلبانان گردانهاي 41 و 42 و43 جنگنده بمبافكن «اف-5» طي سه روز با 64 سورتي پرواز، واحدهاي تيپ هاي42 و 17 زرهي و 24 مكانيزه از لشكردهم زرهي عراق را در محور منتهي به پلنادري، دشتعباس، عينخوش، موسيان غرب دهلران و همچنين تيپهاي 27 مكانيزه و 34 زرهي از لشكريكم مكانيزه، گردانهاي توپخانه 152 ميليمتري و گردان پدافندهوايي از همان لشكر در راه رسيدن به كرانه غربي رود كرخه در برابر شوش و همچنين در محور منتهي به چنانه، فكه و نيز بلنديهاي اللهاكبر بمباران و موفق به زمين گير کردن و يا کند کردن حرکت آنها شدند.
پشتيباني هوانيروز
گروهي از بالگردهاي هوانيروز اهواز در 13 مهر 1359 به استعداد شش فروند شکاري کبرا و دو فروند ترابري 214، بهمنظور پشتيباني از رزمندگان به آبادان آمدند و در نخلستانهاي جنوب محور آبادان- ماهشهر مستقر شدند تعداد آنها در روزهاي بعد، به دوازده فروند رسيد که البته برحسب شرايط منطقه، تعداد آنها تغيير ميکرد. با توجه به پيشروي عراقيها با انبوهي از نيروهاي پياده- مکانيزه و زرهي از يک سو و کمبود نيروهاي خودي ازسوي ديگر، چارهاي جز اين نبود که تا رسيدن عمده قواي ارتش، بالگردهاي کبرا با حمله به نيروهاي عراقي، از سرعت پيشروي آنها در منطقه شمال خرمشهر و آبادان بکاهند. بعد از محاصره خرمشهر و عبور نيروهاي عراقي از کارون و پيشروي بهسمت آبادان، حرکت نيروهاي پياده - مکانيزه و زرهي دشمن در دشت باز شمال آبادان، شرايطي به وجود آورده بود که بالگردهاي موشکانداز کبرا بهراحتي ميتوانستند با پرواز در ارتفاع پست و مانورهاي سريع، تانکها و خودروهاي سنگين عراقي را که کاملاً در ديد و تير مستقيم آنها بود، هدفگيري و منهدم کنند.
سوم آبان 1359، اندک رزمندگان باقي مانده هنگام خروج از خونين شهر با چشماني اشکبار و قلبي محزون و مشتهايي گره کرده پيمان بستند که "اي شهر خونين شده، باز خواهيم گشت و تو را آزاد خواهيم کرد و دوباره خرمشهر را خواهيم ساخت"... و سوم خرداد سال 1361، تجلي اراده آهنين رزمندگان ميهن مان در عمليات "بيتالمقدس" و وفاداري به اين پيمان و خونين شهر از اسارت دشمن خارج و دوباره خرمشهر گرديد.
سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران
تهيه و تنظيم: پيشکسوت و پژوهشگر دفاع مقدس
سرهنگ وابسته ميرحسين ميري ميانجي