موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13170
برجام در آخرين ايستگاه  آزمون عقلانيت در ديپلماسي ايراني

محمدصادق دانشجو

کارشناسي ارشد علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي

 

در روزهاي اخير، پايان مهلت اجرايي توافق بين‌المللي برجام، کشورهاي اروپايي را بر آن داشته است که با استناد به مکانيسم موسوم به «اسنپ‌بک»، زمينه بازگشت خودکار تحريم‌هاي شوراي امنيت عليه ايران را فراهم کنند. اين مکانيسم، که از ابتدا يکي از نقاط بحث‌برانگيز در متن توافق بود، اکنون پس از سال‌ها تعليق، دوباره به تهديدي فعال بدل شده و دستگاه ديپلماسي کشور را در برابر مشکلی بزرگ قرار داده است، مشکلی که اگر درست مديريت نشود، مي‌تواند دستاوردهاي سال‌ها مذاکره و صبر راهبردي را بر باد دهد.

ايران پس از خروج يک‌جانبه آمریکا از برجام در دوران ترامپ، با اتخاذ سياست «صبر استراتژيک» کوشيد تعهدات خود را به‌صورت گام‌به‌گام کاهش دهد بي‌آنکه مسير بازگشت به توافق را ببندد. همين عقلانيت ديپلماتيک بود که در سال‌هاي اخير، همچنان پنجره مذاکرات غيرمستقيم با آمريکا - به‌ويژه در مسقط - را باز نگاه داشت. با وجود فراز و نشيب‌هاي متعدد، اين مذاکرات در مقاطعي به توافقاتي مقدماتي نيز انجاميد، اما حمله مستقيم رژيم صهيونيستي به خاک ايران و شهادت فرماندهان عالي‌رتبه، بار ديگر اين مسير شکننده را با توقف مواجه کرد.

اکنون، درحالي‌که نشانه‌هايي از تلاش دوباره تهران و واشنگتن براي احياي مسير ديپلماسي ديده مي‌شود، ورود اروپا به فاز «اسنپ‌بک» نشان مي‌دهد که وارد يک شمارش‌معکوس حقوقي زمان‌دار مي‌شويم که با تعارف، بيانيه و تعليق تصميم، متوقف نمي‌شود. 30 روز آينده، دوره‌اي طلايي اما فشرده براي ديپلماسي ايران خواهد بود، فرصتي که يا به ترميم وضعيت موجود مي‌انجامد يا به انزواي بيشتر و از سرگيري تحريم‌هايي سخت‌تر از گذشته.

از منظر تحليل روابط بين‌الملل، دو نکته در اين ميان حائز اهميت است. نخست، تجربه «قدرت نرم» ايران در دهه گذشته نشان داده که سياست گفت‌وگو و مذاکره، نه نشانه ضعف، بلکه جلوه‌اي از اعتماد به نفس يک نظام سياسي براي دفاع از منافع خود در ميدان‌هاي چندلايه ديپلماتيک است. در مقايسه، هرگونه واکنش شتاب‌زده يا خروج کامل از نهادهاي بين‌المللي، تنها بازي اروپا و آمريکا را تکميل مي‌کند و مشروعيت جهاني را از تهران مي‌گيرد.

نکته دوم، درک ماهيت قدرت «چندسطحي» در نظام بين‌الملل امروز است. در جهاني که رقابت‌هاي ژئوپليتيکي ميان آمريکا، چين، روسيه و اتحاديه اروپا روزبه‌روز پيچيده‌تر مي‌شود، ايران بايد بکوشد از تقاطع منافع اين بازيگران بهره ببرد، نه آن‌که با تصميم‌هاي هيجاني، خود را از تمامي ظرفيت‌هاي مانور ديپلماتيک محروم کند. هنوز کشورهايي مانند چين، روسيه، برزيل، و حتي برخي اعضاي اروپايي، علاقه‌مند به تداوم مسير گفت‌وگو و بازگشت به ميز مذاکره هستند مشروط به آن‌که ايران با ابتکار و متانت سياسي عمل کند.

در شرايط فعلي، مهم‌ترين سرمايه جمهوري اسلامي مشروعيت بين‌المللي آن در برابر يک‌جانبه‌گرايي آمريکا و اسرائيل است. تحرک فعال در سازمان ملل، ديپلماسي چهره ‌به‌ چهره با اروپا، استفاده از ظرفيت‌هاي چين و روسيه براي موازنه و نمايش ابتکار عمل در حفظ ثبات منطقه‌اي، مي‌تواند اين مشروعيت را تقويت کند و خطر اسنپ‌بک را، اگر نه کاملاً حذف، دست‌کم به تاخير انداخته يا محدود سازد.

تجربه برجام به ما آموخت که ديپلماسي، دويدن در ماراتن است، نه يک مسابقه سرعت. تصميمات عجولانه، مواضع تند و بي‌پشتوانه يا استفاده از ادبيات تهديدآميز، نه تنها قدرت چانه‌زني ما را تضعيف مي‌کند، بلکه گاه به ابزار توجيهي براي دشمن تبديل مي‌شود. اگر امروز، اروپا تهديد به بازگرداندن تحريم‌ها مي‌کند، بخشي از آن نتيجه کاهش سطح تعاملات ما و کم‌توجهي به جبهه‌هاي ديپلماسي عمومي در سال‌هاي اخير است.

بنابراين، اگرچه وضعيت فعلي نگران‌کننده است، اما هنوز براي بازگشت به مسير معقول سياست خارجي دير نيست. آنچه اکنون بيش از همه نياز است، نه نمايش واکنش‌هاي سخت، بلکه هنر مديريت هوشمندانه بحران‌ها است به‌گونه‌اي که ايران بار ديگر بتواند در جايگاه قدرت منطقه‌اي معادلات ديپلماتيک را به سود خود رقم بزند. در نهايت، مسير فاصله گرفتن از تحريم و تهديد، نه از لوله‌هاي توپ، که از اتاق‌هاي مذاکره و نطق‌هاي حساب‌شده در سازمان ملل مي‌گذرد.