موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13156
شوراي عالي انقلاب فرهنگي ماهيت ضدعلمي نظام سلطه را محکوم کرد

شوراي عالي انقلاب فرهنگي با صدور بيانيه‌اي ضمن اداي احترام به شهداي دانشمند و استاد دانشگاه که هدف تروريسم علمي آمريکا و اسرائيل قرار گرفته‌اند، ماهيت ضدعلمي نظام سلطه را محکوم کرد.در اين بيانيه آمده است:آيا قرار بود با حمله هوايي به منزل مسکوني استاد دانشگاه، نهاد دانش نابود شود؟ و يا ارعاب و ترور، دانا را نادان کند؟ نقشه آيا اين بود که با ديدن رنگ خون "شهيدان علم"، دانشجويان و دانشمندان ايران مرعوب شوند؟ چند دانشمند ديگر را در چند نقطه جهان به گلوله خواهند بست تا معادله قواي 80 سال گذشته به هم نخورد و جابجايي علم و تمدن در قرن جديد، محقق نشود؟ و آيا نمي‌شود؟ پس از ترورهاي هسته‌اي دهه 80، تعداد دانشمندان هسته‌اي ايران، کمتر شد يا چند برابر؟ با بمباران دانشگاه و آزمايشگاه و کتابخانه، ملت آيا راهش را کج مي‌کند و در مسير پيشرفت‌هاي علمي، راه طي شده را برمي‌گردد؟ بنا بوده بمباران اتاق‌ها و کلاس‌ها و آزمايشگاه‌ها، دانشمندان جوان ما را بترساند تا عطاي علوم هسته‌اي و ساير تکنولوژي‌هاي برتر را به لقايش ببخشند؛ اما آيا ترسيدند؟ و بخشيدند؟ يا آنکه در اين ميانه، چيزهاي ديگري بي‌اعتبار شد.در بيانيه شوراي عالي انقلاب فرهنگبا اشاره به حملات اسرائيل و آمريکا به ايران اضافه شده است: در آن دوازده روز و پس از شهادت اين شواليه‌هاي آگاهي، براي ديرباوران نيز روشن‌ شد که هيچ نهاد واقعي داوري در دنياي مدرن آنان، در کار نيست. همه حدود، از جنس پلاستيک است و نهادهاي فيصله‌بخش که بنا بود ريش‌سفيدي کنند، فقط تئاتر، بازي مي‌کنند؛ از سازمان ملل تا آژانس انرژي هسته‌اي، مراکز قدرت به‌طور سيستماتيک، همه‌چيز را تحريف مي‌کنند. هرچه جلوتر مي‌رويم، پاسخ‌ها مبهم‌تر مي‌شود. به نام علم انساني، مفاهيم غير انساني، صورت‌بندي مي‌شود و همه‌ چيز از سياست و امنيت بين‌الملل تا دانش و فرهنگ و اقتصاد و تجارت جهاني را در معرض تحريف است. به بشر جديد، بشارت!! داده شده که ارباب قدرت مي‌توانند هر تصميمي را بدون تن دادن به عواقب آن بگيرند، هر جايي را منفجر کنند، هر کسي را ترور کنند، هر خانه‌اي را منفجر کنند، هر کودکي را گرسنگي دهند تا جلوي دوربين‌هاي بي‌احساس دنياي مدرن، دهنک بزند، هر ملتي را قتل‌عام و هر سرزميني را غارت کنند.در اين بيانيه تصريح شده است: داشتن بمب هسته‌اي، به آنان، حق وتوي کل مطالبات ميلياردها انسان را داده است. هر لحظه ميل کنند از غزه و لبنان تا عراق و سوريه و يمن، از افغانستان تا ليبي و سودان، ميليون‌ها انسان بي‌دفاع و بي‌سلاح را با بمب و تحقير و گرسنگي و ترور، هدف بگيرند، هر مفهومي را نامفهوم کنند، کلمات را جراحي کرده و به ضد خودش، تغيير جنسيت دهند: تعريف تروريسم، امنيت، حقوق بين‌الملل، آزادي آکادميک، آزادي بيان، صلح، پيمان‌هاي بين‌المللي، حقوق بشر، منع شکنجه، مذاکره، حقوق زن، حقوق کودک، پرهيز از خشونت، حق حاکميت ملي و حق غني‌سازي مسالمت‌آميز و...، همه معکوس شده‌اند. قراردادهاي بين‌المللي، به‌وضوح از جنس باد هواست، سياه، سفيد و سفيد، سياه است و با يک قرارداد يک‌طرفه، ممکن است تناقض هم ديگر محال نباشد. سياست جهاني و معاهداتش با کمبود فاجعه‌آميز منطق، مواجه است. از تروريست‌هاي واشنگتن و تل‌آويو مي‌پرسيم شما که با چشمان نابيناي خود ديديد در دو سال اخير، ده‌ها هزار استاد و دانشجو در صدها دانشگاه تحت کنترل شما، از کلاس‌ها بيرون ريخته و شعارها و نمادهاي ايران و فلسطين را با افتخار بر سر دست گرفتند، با آنها چه خواهيد کرد؟ آن‌ها را هم ترور خواهيد کرد؟ يک سؤال ديگر: ترور نظريه‌پردازان و دانشمندان شهيد چون فخري‌زاده و شهرياري و علي‌محمدي و...، آيا متفکران و اساتيد بعدي را که چهل روز پيش زديد، از ادامه راه شهيدان دهه 80 ترسانده بود؟ اساتيد شهيد ما، قهرمانان ملي و خط‌شکنان پيشرفت ايران‌اند و ايران فردا به احترام فداکاري آنان، تمام قد، خواهد ايستاد. شهيدان دانش و دانشگاه به شاگردان خويش و نسل فردا آموختند که مقاله‌نويسي‌هاي کليشه‌اي براي جذب امتيازات شخصي و جايزه‌پرستي درون طرح‌واره غرب، به تمدن‌سازي نمي‌انجامد، و بيگانه به مقاله کارساز و پژوهش کارآمد، به‌جاي جايزه، گلوله مي‌دهد.اما دستاورد بزرگ، آن بود که همه ديدند تروريسم دولتي، نتوانست استدلال علمي و برهان حقوقي را درهم کوبد و فرار در لباس حمله، در 46 سال گذشته چند بار از همين دشمن ديده شده بود. اينک در ايام چهلم عروج شهيدان دانشگاه، بر خاک آنان بوسه مي‌زنيم و به اتاق فرمان ترور آمريکايي، اسرائيلي و همکاران داخلي ايشان، همان پيشنهاد را تکرار مي‌کنيم که امام در دهه 60 به دشمن گفت: بکشيد ما را، ملت ما بيدارتر مي‌شود.