وزير امور خارجه کشورمان تأکيد کرد: پيامدهاي منفي تحريمها انکارناپذير است.سيد عباس عراقچي در عين حال يادآور شد: اما دو خطا را نبايد مرتکب شد نخست، بيتفاوتي نسبت به تحريمها و آثار و تبعات آنها که ممکن است موجب غفلت از ضرورت برنامهريزي و از دست رفتن فرصتها شود؛ و دوم، بزرگنمايي بيش از حد يا تسليم شدن در برابر آنها.وزير امور خارجه گفت: در شرايطي سخن ميگوييم که کشور ما با تحريمهاي چندلايه، بسيار پيچيده و گستردهاي روبهرو است، تحريمهايي که آثار خود را بر اقتصاد، تجارت خارجي و زندگي مردم گذاشتهاند و حقيقتي است که نبايد آن را انکار کرد. با اين حال، نبايد از تحريمها تصويري آخرالزماني ارائه داد، گويي به نقطهاي رسيدهايم که هيچ راهي جز تسليم وجود ندارد. اين تصور بههيچوجه درست نيست.وي تأکيد کرد: هدف طراحان تحريمها از همان ابتدا، فلج کردن ايران بود. حتي عنواني که براي آن برگزيدند، "تحريمهاي فلجکننده" بود. اما واقعيت اين است که ايران همچنان محکم و استوار ايستاده است. اين البته به معناي آن نيست که تحريمها اثري بر جاي نگذاشته يا فشاري بر ما تحميل نکردهاند؛ چنين برداشتي خطاست. پيامدهاي منفي تحريمها انکارناپذير است، اما دو خطا را نبايد مرتکب شد: نخست، بيتفاوتي نسبت به تحريمها و آثار و تبعات آنها که ممکن است موجب غفلت از ضرورت برنامهريزي و از دست رفتن فرصتها شود؛ و دوم، بزرگنمايي بيش از حد يا تسليم شدن در برابر آنها. راه درست، واقعگرايي، واقعبيني و عملگرايي است؛ يعني شناسايي فشارها، مديريت پيامدهاي آنها و بهرهبرداري از فرصتهايي که در دل همين شرايط پديد ميآيد.عراقچي ادامه داد: وزارت امور خارجه علاوه بر تلاش براي رفع تحريمها، مأموريت دارد در زمينه افزايش تابآوري کشور در برابر آنها نيز فعال باشد. در خصوص رفع تحريمها، طبيعتاً مسير از طريق مذاکرات دنبال ميشود.*اروپا بايد براي موفقيت ديپلماسي زمان و فضاي لازم را ايجاد کندوزير امور خارجه ايران با بيان اينکه براي خروج از بازي باخت-باخت، سه کشور اروپايي بايد رويکرد مخرب خود را تغيير دهند، تصريح کرد: اگر اروپا واقعاً به دنبال راهحل ديپلماتيک است و اگر رئيسجمهور آمريکا ميخواهد توان خود را صرف مسائل واقعي کند و نه بحرانهاي ساختهشده در تلآويو، بايد به ديپلماسي زمان و فضاي لازم براي موفقيت بدهند، گزينه جايگزين بههيچوجه خوشايند نخواهد بود.سيد عباس عراقچي در يادداشتي در روزنامه "گاردين" به بيان ديدگاه جمهوري اسلامي ايران درباره روابط با اروپا و غرب پرداخت و نوشت: بيش از دو دهه است که اروپا در کانون بحران ساختگي پيرامون برنامه صلحآميز هستهاي کشور من قرار دارد. نقش اروپا از بسياري جهات انعکاسي از وضعيت گستردهتر روابط قدرت در سطح بينالمللي است. اروپا که زماني نيرويي تعديلکننده و درصدد مهار آمريکاي جنگ طلب بود، امروز خود عاملي در راستاي تقويت زياده خواهيهاي واشنگتن شده است.وي افزود:هفته گذشته انگليس، فرانسه و آلمان اعلام کردند که روند بازگرداندن تحريمهاي سازمان ملل عليه ايران (اسنپ بک) را فعال نموده اند، اين سازوکار با هدف تنبيه "عدم اجراي قابل توجه" تعهدات در توافق برجام طراحي شده بود. اما رفتار اخير اروپا فاقد هرگونه مبناي حقوقي است، زيرا اين اقدام سلسله حوادثي که ايران به موجب آن تدابير جبراني قانوني خود در چارچوب توافق اتخاذ کرد را ناديده ميگيرد.وزير امور خارجه اضافه کرد: سه کشور اروپايي ميخواهند جهان فراموش کند که اين آمريکا بود – و نه ايران – که به صورت يکجانبه از برجام خارج شد. اين سه کشور اروپايي همچنين ميخواهند عدم پايبندي خود به تعهدات ناشي از اين توافق را از ياد برده و حمايت شرم آور خود از بمباران ايران در خرداد ماه سال جاري را نيز به فراموشي بسپارند. همانگونه که چين و روسيه نيز تأکيد کردهاند، اجراي سليقهاي تعهدات بينالمللي ازسوي سه کشور اروپايي اين اقدام آنها را کاملاً بياعتبار ميسازد.عراقچي يادآور شد: شايد چنين به نظر برسد که انگليس، فرانسه و آلمان از سر لجبازي دست به اين اقدام زده اند، اما واقعيت اين است که آنها عامدانه و با اين تصور که ميتوانند با اين عمل در ساير موضوعات مطروحه جايگاهي براي خود دست و پا کنند به اين مسير خطرناک کشانده شدهاند. اين يک اشتباه محاسباتي فاجعهبار است که قطعاً نتيجهاي معکوس خواهد داشت. ترامپ به روشني نشان داده که سه کشور اروپايي را بازيگراني حاشيهاي ميداند و کنار گذاشتن اروپا در مسائل اصلي مرتبط با آن، از جمله مناقشه روسيه و اوکراين، يکي از نمونههاي بارز اين امر ميباشد. پيام واشنگتن کاملاً شفاف است: اگر اين سه کشور اروپايي به دنبال ايفاي نقش پررنگتري هستند، بايد وفاداري بيقيد و شرط خود را ثابت کنند. تصاوير اخير مربوط به حضور رهبران اروپايي در دفتر بيضي در برابر رئيسجمهور ترامپ، اين واقعيت را بهروشني نشان ميدهد.وي با اشاره به اينکه رئيسجمهور ترامپ در سال 1399 ضمن متوقف کردن مشارکت آمريکا در برجام و بازگرداندن همه تحريمها، زنجيرهاي اجتنابپذير از بحرانها را کليد زد،گفت: من تعمداً از اصطلاح «متوقف کردن مشارکت» استفاده ميکنم، زيرا برجام يک «برنامه اقدام» است نه يک «معاهده» و هيچ بندي در خصوص خروج در آن پيشبيني نشده است.در آغاز، اين سه کشور اروپايي به اميد حفظ اين توافق تاريخي وعده جبران داده و به صورت علني اعلام کردند که "لغو تحريمهاي هستهاي و عاديسازي روابط تجاري و اقتصادي با ايران بخشهاي اساسي اين توافق ميباشد".عراقچي با بيان اينکه اروپا درحالي که به تعهداتش عمل نکرده، انتظار دارد ايران يکجانبه تمام محدوديتها را بپذيرد، اضافه کرد: با همين ذهنيت، اين سه کشور اروپايي از محکوم کردن حمله آمريکا عليه کشور من در خرداد ماه سال جاري و در ميانه برگزاري گفتگوهاي ديپلماتيک امتناع ورزيدند و امروز نيز خواستار برگرداندن تحريمهاي سازمان ملل متحد عليه ايران به بهانه رد گفتگو ازسوي ايران هستند. همانطور که به همتايان خود در سه کشور اروپايي هشدار دادهام اين بازي نتيجه دلخواه آنها را نخواهد داشت. اين امر نتيجه عکس داشته و منجر به حاشيه راندن بيشتر اين سه کشور اروپايي با حذف آنها از ديپلماسي پيش رو خواهد شد و عواقب منفي فراواني عليه اعتبار و جايگاه جهاني کل اروپا به بار خواهد آورد.وزير امور خارجه تصريح کرد:ضمن اذعان به تغيير ماهيت و نقش اين سه کشور اروپايي، بايد گفت که هنوز زمان و ضرورت انجام گفتگوهاي صادقانه وجود داشته و اين گفتگو بايد با درک واقعي از معناي "مشارکت" در برجام شروع شود. اين درک در کنار "حسن نيت" پيش شرط اساسي براي "اجراي مفاد توافق" ميباشد. منطقي نيست که سه کشور اروپايي ادعاي مشارکت در توافقي که مبتني بر غنيسازي اورانيوم در ايران بوده را داشته باشند و همزمان از ايران بخواهند غني سازي را کنار بگذارد. تشويق و حمايت آشکار از حملات نظامي غيرقانوني عليه تأسيسات هستهاي ايران که تحت حمايت حقوق بينالملل هستند – کاري که صدراعظم آلمان با وقاحت انجام داد - هيچگاه نميتواند نشانه «مشارکت» باشد. درحالي که رفتارهاي غيرقانوني عليه ملت ايران منجر به مطالباتي مبني بر «نه به مذاکره مجدد» گرديده است، اما ايران همچنان براي ديپلماسي آماده است.عراقچي با تأکيد بر اينکه ايران آماده رسيدن به معاملهاي واقعبينانه و پايدار است که شامل نظارتهاي دقيق و اعمال محدوديت بر غنيسازي در برابر لغو تحريمها باشد، افزود: عدم توجه به فرصت زود گذر موجود جهت تغيير رويکرد، ميتواند پيامدهايي ويرانگر در مقياسي جديد براي منطقه و فراتر از آن داشته باشد.شايد اسرائيل بخواهد وانمود کند که قادر به جنگيدن به نيابت از غرب است، اما همانگونه که در خرداد ماه سال جاري نشان داده شد واقعيت اين است که نيروهاي مسلح قدرتمند ايران آمادهاند و توان آن را دارند يک بار ديگر اسرائيل را وادار به پناه بردن به "پدرخوانده" خود کند. حرکت شکستخورده اسرائيل در تابستان سال جاري ميلياردها دلار هزينه بر دوش مالياتدهندگان آمريکايي گذاشت، تجهيزات حياتي ارتش آمريکا را با کاهش جدي مواجه کرد و واشنگتن را بهعنوان بازيگري بيمسئوليت نشان داد که که مستعد کشانده شدن به جنگهاي تحميلي ازسوي يک رژيم ياغي است. اگر اروپا واقعاً به دنبال راهحل ديپلماتيک است و اگر رئيسجمهور ترامپ ميخواهد توان خود را صرف مسائل واقعي کند و نه بحرانهاي ساختهشده در تلآويو، بايد به ديپلماسي زمان و فضاي لازم براي موفقيت بدهند. گزينه جايگزين بههيچوجه خوشايند نخواهد بود.