خاطرات يک خبرنگار30 خرداد 60، وقتي منافقين، خلق را به گلوله بستند*رئوف پيشدار شنبه 30 خردادماه 1360 - در آستانه بررسي طرح عدم کفايت سياسي بنيصدر در مجلس شوراي اسلامي، سازمان مجاهدين خلق (منافقين)، شورش مسلحانهاي را تدارک ديد. تشکيلات و ساختار سازمان از مدتها قبل به خدمت شرايط جديد درآمده بود. اکيپهاي مختلفي توسط عناصر مسئول نهادها، به خصوص نهاد دانشآموزي و دانشجويي، سازماندهي شدند که هر کدام بايد با چند تيم، جريان راهپيمايي مسلحانه را پيش ببرند. بعضي مسئول ايجاد درگيري و رودررويي با پاسداران بودند و بعضي بايد به کار تبليغي و افشاگري تهاجمي ميپرداختند. عصر روز سيام خرداد درگيريهاي وسيع و گستردهاي توسط دستههاي مسلح سازماندهيشده ميليشيا و هواداران سازمان در سطح شهر تهران و چند شهر رخ داد.*شروع شورشسازمان مجاهدين خلق با صدور اطلاعيهاي رسماً ورود خود به مبارزه مسلحانه با نظام جمهوري اسلامي ايران را اعلام کرد تا به زعم رجوي ايران به لبنان تبديل شود. رجوي در ميتينگ امجديه در 22 خرداد ماه 59 گفته بود: يک عده ميخواهند ايران را ترکيه کنند، ولي ايران که ترکيهبشو نيست، لبنان خواهد شد. ما خواستار تروريسم نيستيم، اما نميشود انکار کرد، تروريسم واکنشهاي اجتناب ناپذيري دارد که در آن صورت عين لبنان نه قدرتي براي دولت خواهد گذاشت و نه براي مجلس. (نشريه مجاهد، شماره 88).طبق گزارش خبرگزاري رويترز حدود 3000 نفر از افرادي که به سازمان چريکي مجاهدين خلق تعلق داشتند، خيابانها را بستند و تعدادي اتومبيل و موتورسيکلت را آتش زدند و عليه حکومت اسلامي به شعاردادن پرداختند. شروع تظاهرات ساعت چهار بعدازظهر تعيين شده بود و مکانهاي تظاهرات تهران عبارت بودند از: خيابان انقلاب، ميدان فردوسي، خيابان طالقاني، منيريه، خيابان، ولي عصر، ميدان، ولي عصر، بلوار کشاورز، ميدان فلسطين، خيابان نظامآباد و پل سيدخندان.صحنه بعد - خيابان انقلاب، تقاطع حافظ، ابتداي پُل - براي ضبط کتاب صوتيام « پري کوچولو» به استوديويي در ميدان فردوسي رفته بودم. کارم که تمام شد، از استوديو پياده به سمت چهارراه وليعصر (عج) به راه افتادم.پياده روي لب پُل، صداي ترمز شديد ماشيني آمد و چند نفري با سرو صدا از آن پياده شدند. ياد دارم، ماشين پيکان سبز رنگي بود با پلاک تهران - ط، افرادي که از ماشين پياده شدند، شعار ميدادند. اسلحههاي يوزي و ژ3 را از صندوق عقب ماشين برداشتند و به سمت چهار راه به راه افتادن!خيابان خيلي سريع از جمعيت خلوت شد، صداي تيراندازي بلند شد. افراد مسلح هر کسي را که محاسن / ريش داشت، کتک ميزدند و با تيغ موکت بري زخمي ميزدند. من شانس آوردم که آن روز صورتم را اصلاح کرده بودم.نيروهاي کميته، پليس، دادستاني و سپاه به مقابله با مردان و زنان مجاهد! آمدند. صداي تيراندازي هر لحظه بيشتر و بيشتر ميشد. در چهار راه ولي عصر (عج) يک اتوبوس بنز آلماني شرکت واحد به آتش کشيده شد. مسافران سريع از آن پياده شدند و فرار کردند. دختر بچهاي در اتوبوس مانده بود که بعد خبر شهادت او آمد.به هر شکل که بود از کوچههاي فرعي و ميان آتش و دود و تير و تيراندازي خودم را به خيابان وليعصر (عج) بالاتر از زرتشت رساندم. آنجا هم قيامتي بود. بغل پمپ بنزين بالاي فروشگاه کوروش زميني را براي ساختمان سازي گودبرداري کرده بودند. منافقين ابتداي همان کوچه روي ساختماني دو يا سه طبقه قديمي موضع گرفته بودند و با مسلسل کاليبر 50 بيهيچ ملاحظهاي به روي مردم تيراندازي ميکردند و من شاهد بودم تيري به کلاه کاسکت سفيد رنگ موتور سواري که بر هوندا 125 سوار بود، خورد و مغز او را داخل کلاه پاشيد.دوست من علي مازندراني معاون استانهاي بنياد شهيد در اين شورش مسلحانه منافقين با ضربات بسيار تيغ موکت بري شهيد شد.براساس آمار ارائهشده در دو ارگان رسمي گروهک تروريستي منافقين (نشريه انجمنهاي اسلامي دانشجويان مسلمان اروپا و آمريکا، شمارههاي 40، 61 و 63 و همچنين نشريه مجاهد شمارههاي 132 تا 164) از هفتم خرداد تا 26 اسفند 1361، 647 تن از شهروندان به دست اين گروهک تروريستي ترور و 184 شهروند نيز مجروح شدند.گروهک تروريستي منافقين، تنها در بازه زماني 11 فروردين ماه تا 26 اسفند ماه سال1362، مسئوليت ترور 4583 شهروند ايراني را برعهده گرفت. آمار اين جنايات در شمارههاي 145 تا 195 نشريه مجاهد (ارگان اصلي مطبوعاتي منافقين) درج شده است. براساس آمار ارائه شده توسط نشريه مجاهد، اين گروه تروريستي در اين بازه زماني مسئوليت جرح 410 شهروند را نيز برعهده گرفت.