موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13221
عظمت حضرت فاطمه زهرا(س) در بيان آيت‌الله هاشمي رفسنجاني

 

 

امتيازات حضرت فاطمه(س)

کار حضرت زهرا بزرگ است، علم حضرت زهرا زياد است، تعليم حضرت زهرا خاص است، تواضع حضرت زهرا زبانزد است، عظمت حضرت زهرا بي‌پايان است. او عظيم است، بزرگوار است، دختر پيغمبر است، محدّثه است، معصومه است.(1) صحبت از حضرت زهرا(س)، اين صديقه کبري است. اين زن بي‌همتاي عالم، کسي که اگر نبود، کفوي براي علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) نبود. اگر علي(ع) هم نبود، کفوي براي زهرا(س) نبود. کسي که نقطه وصل بين وحي و الهام و دانش است. کسي که نقطه وصل ولايت، رسالت و نبوت است. نبي و رسول نيست، امّا کتاب دارد و خداوند به او الهام کرده و چيزهايي را مستقيم از ملائکه گرفته است. شخصيتي است که در جواني به اندازه بزرگترين عالمان جهان مطلب مي‌دانست. محبوب پيغمبر(ص) بود. پيامبر(ص) دست زهرا(س) را مي‌بوسيد. پيامبر(ص) نمي‌توانست فراق زهرا(س) را تحمل کند. مادر فرزنداني مثل امام حسن(ع)، امام حسين(ع) و زينب(س) بود. جزو 5 تن ممتاز و گل سرسبد انسانيت بود و هست.(2) حضرت زهرا (س) يکي از مراجع مهم تعاليم اسلامي بوده است. ما در سيره ايشان مي‌خوانيم که زنان مدينه پياپي به خانه او مراجعه مي‌کردند، با اينکه او بسيار جوان بود. البته اين امر تنها مختص به حضرت زهرا(س) نيست، بلکه او چون بيشتر مي‌دانست، اين وظيفه را انجام مي‌داد.(3) حضرت زهرا (س)، خصوصيات ويژه‌اي دارد که مهم است و ما نمي‌توانيم توقع داشته باشيم مثل آن حضرت باشيم. تحقيقاً، شخصيتي مثل ايشان، از ابتداي خلقت تا امروز نيامده، هر چند عمرشان کوتاه بوده است.(4)

مقام علمي حضرت زهرا(س)

درباره علم حضرت زهرا(س) هم زياد گفته‌اند و هم شنيده و خوانده‌ايد، در جامعه ما کمتر کسي از اهل جلسات مذهبي و معارف اسلامي هست که از مقامات و علم حضرت زهرا آگاه نباشد و هرچه ما در اين مورد بگوييم، تکراري خواهد بود؛ البته مفيد است.

علم حضرت زهرا آن گونه است که وقتي که علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) در يک مسئله‌اي چيزي را با حضرت، مطرح مي‌کنند، حضرت زهرا به شوهر بزرگوارشان مي‌گويند که مي‌خواهي حوادث جاري و آينده و گذشته جهان را براي شما بيان کنم؟ اين سلطه اطلاعاتي حضرت زهرا را بر حقايق عالم چه محسوس و چه غيرمحسوس مي‌رساند.(5) مقام علمي حضرت زهرا(س) آن قدر بالاست که به تعبير ائمه خودمان محدثه است و کتاب جامعي که از آن حضرت در خدمت ائمه(ع) بوده، يکي از منابع اطلاعات و الهامات آنهاست. جنبه محدثه بودنشان – دست‌کم - براي ما مشکل است و ما خيلي که خوب و مقرب خدا بشويم، در بعضي امور ممکن است خداوند با الهامي ما را راهنمايي فرمايد: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهدِينَّهُم سُبُلَنَا»(6) هدايت عام است.(7)

انفاق حضرت فاطمه(س)

داستان معروفي از حضرت زهرا(س) شنيده‌ايد که خيلي گوياست: در شب عروسي‌شان که به خانه شوهر مي‌رفتند، لباسي که مادرشان حضرت خديجه(س) برايشان گذاشته بود و فرموده بود، مي‌خواهم در آن لحظه حساس دخترم چيزي داشته باشد و در مسير رفتن به خانه شوهر، خانم نيازمندي براي لباس دختر خودش از حضرت زهرا استمداد کرد، خودش را به حضرت رساند و گفت دختر من هم امشب بناست به خانه شوهر برود و لباس ندارد حضرت زهرا او را به خانه‌شان بردند و لباس خودشان را عوض کردند. لباس کهنه پوشيدند و لباسشان را به او دادند، خانم رفت بعد وقتي اطرافيانشان فهميدند اينجور شد و آن هم يادگار عزيز و محبوب مادر مرحومشان را داده‌اند، گفتند: چرا اينجور کرديد؟ پول يا چيز ديگري مي‌داديد، حضرت فرمود: بگذاريد من هم مصداق ايثارگران باشم. مصداق آيه‌اي باشم که از ما خواسته محبوب‌هايمان را انفاق کنيم و من هم در اين موقع چيزي از اين لباس عزيزتر نداشتم. اين براي ما يک الگو است. ما که نمي‌توانيم مثل حضرت زهرا و حضرت امير باشيم.(8)

فاطمه، از زندگي عادي تا اعجاز

چيزي را در زندگي حضرت زهرا(س) حمل بر معجزه کرده‌اند؛ ولي من معتقدم که آن معجزه نيست و مي‌تواند يک چيز عادي باشد، شرايط خانه‌شان طوري بود که حضرت علي‌ابن‌ابيطالب(ع) گاهي وسايل زندگيشان را مي‌بردند و گرو مي‌گذاشتند و نان، دوا، غذا و چيزي را تهيه مي‌کردند؛ اين هم به اين دليل بود که مسلمانان در آن زمان دائماً در جنگ بودند. شما مي‌دانيد که ده سال زندگي پيغمبر در مکه همراه با دهها غزوه و سريه بود و دائماً سالي چند جنگ اتفاق مي‌افتاد و دائماً زندگي مسلمانان در فقر و کمبود بود. در يکي از مقاطع تاريخ هست که علي‌ابن‌ابيطالب(ع) خانه آمدند و ديدند که در منزل چيزي نيست، چادر حضرت زهرا(س) را بردند و گرو گذاشتند، حالا چادر بود، مقنعه بود و يا يک نوع پوششي بود که بردند و پيش يک شخص يهودي گرو گذاشتند. اقتصاد مدينه در آن زمان در دست يهوديها بود و آنها پولدارهاي مدينه بودند، بردند و گرو گذاشتند و يک مقدار چيزهايي گرفتند و قرار گذاشتند که فردا آن پول را ببرند و چادر را پس بگيرند.

در تاريخ هست که در آن شب آن چادر در منزل آن يهودي بود و هشتاد نفر از يهوديهاي مدينه آمدند و مسلمان شدند. چرا مسلمان شدند؟ ظاهر تاريخ اين است که مي‌گويد چون نوري از اين چادر ديدند و آنها هم اهل معجزات و اينها بودند، گفتند که نمي‌شود اين يک خانواده معمولي باشد؛ اما احتمال دارد قضيه عادي‌تر از اين باشد، يعني اينها وقتي که ديدند علي‌ابن‌ابيطالب(ع) داماد پيامبر براي زندگي جاري‌ خودش و براي غذاي بچه‌هايش چادر همسرش را گرو گذاشته، وجدانشان بيدار شد و اين آقا دنبال بقيه يهوديها رفت و گفت: بياييد و اين ماجرا را ببينيد. اينها اين جور مردمي هستند. اينها اگر بخواهند از اموال مردم سوءاستفاده بکنند خوب، مي‌توانند و همه چيز در دستشان است؛ اما اينکه اين جور زندگي مي‌کنند، اين کافي است. ما احتياجي به اينکه نوري از چادر بيايد تا اينها مسلمان بشوند، نداريم. اگر آدم ذره‌اي وجدان داشته باشد و همين حالا هم اگر آدم اين نمونه‌‌ها را به همين افراد معاند، کساني که مخالفند، بدهد و بگويد مثلا فلان گروه و رهبرها اين چنين هستند، خيلي‌‌ها که ترديد دارند، مي‌آيند تسليم مي‌شوند و حقانيت را مي‌فهمند، اين الگو مي‌شود.

يعني کسي که امکانات مردم در دستش است، از امکانات مردم سوءاستفاده نکند و به زندگي خود و به حقي که دارد، قانع باشد و علي‌ابن‌ابيطالب(ع) اين جوري بود، يعني مي‌رفتند جنگ و مي‌آمدند و دوباره جنگ مي‌شد و ايشان دوباره مي‌رفتند و يا در اين فاصله ممکن بود که مثلا يک ماه، دو ماه و يا چهار ماه در خانه باشند. در اين مدتي که ايشان در خانه بودند، همان‌طور که گفتم يک شتر و يک مشک داشتند و به باغ‌هاي اطراف مدينه مي‌رفتند و براي مردم از چاه‌ها آب مي‌کشيدند و زندگي خود را با مزد روزانه اداره مي‌کردند و يا از غنائم جنگ؛ چون در اسلام و در جنگ به مسلمانان غنيمت مي‌دادند. در جنگ‌هاي قديم مثل الان نبوده که غنيمت يک تانک و يا يک توپ باشد، معمولا چيزهاي مختصر انفرادي را به رزمنده‌‌ها مي‌دادند و ايشان مقداري هم از جنگ درآمد داشتند که از هر سفري يک مقدار ايشان مي‌آوردند و نوعاً هم ايشان پيروز برمي‌گشتند و غنيمت و غنائمي که ايشان مي‌آوردند، معمولاً به خانه نمي‌رسيد، زيرا در راه بين فقرا و مستمندان پخش مي‌کردند و به خانه دست خالي مي‌آمدند و حضرت زهرا(س) هم شکايتي نداشت و با اين طور زندگي مي‌ساخت.

ــــــــــــــــ

1- خطبه‌هاي نماز جمعه، 27 فروردين 1361

2- سخنراني آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در مراسم عزاداري حضرت فاطمه(س)، حسينيه روستاي بهرمان چهارشنبه 31 تير 1383

3- مصاحبه با روزنامه جمهوري اسلامي، پنجشنبه 26 فروردين 1361

4- خطبه‌هاي نماز جمعه، 27 فروردين 1361

5- خطبه‌هاي نماز جمعه، 26 دي 1365

6- سوره مباره عنکبوت، آيه شريفه 69: «و آنان که در راه ما جهاد ورزند، راههايمان را بديشان مي‌نمايانيم.»

7- خطبه‌هاي نماز جمعه، 27 فروردين 1361

8- خطبه‌هاي نماز جمعه، 21 اسفند 1377