الاهرام: در غزه با نسخهاي جديد از هيتلر مواجه هستيم«فاروق جويده» نويسنده مصري در مطلبي نوشت: فارغ از معيارهاي معمول پيروزي و شکست و صرفنظر از آنچه در جنگ غزه رخ داد، ميتوان گفت که اسرائيل طي دو سال گذشته بهايي سنگين پرداخت کرده که تا مرز شکست کامل پيش رفته است.به گزارش شفقنا، الاهرام نوشت: اسرائيل غزه را ويران کرد، مردم آن را به خاک و خون کشيد، و براي آينده برنامههايي طراحي کرد، اما هرگز پيروز نشد: نه توانست حماس را نابود کند، نه در برابر افکار عمومي جهان به پيروزي دست يابد، نه موفق به آزادي گروگانها شد، و نه توانست رؤياي تشکيل دولت فلسطين را از ميان ببرد.برعکس، جهان-با وجود حمايت گسترده آمريکا- در بسياري از محافل و ملتها در کنار مردم غزه، کرانه باختري، کودکان فلسطيني و آرمان دولت مستقل فلسطين ايستاد. نتانياهو در برابر جامعه جهاني همچون جنايتکاري جنگي ظاهر شد و بيترديد آيندهاي در پيش دارد که متناسب با جنايات و وحشيگريهايش خواهد بود.عدهاي مسئوليت آغاز جنگ غزه را بر دوش عمليات «طوفان الأقصى» در 7 اکتبر مياندازند و آن را بيثمر ميدانند، درحالي که اين عمليات باعث شد مسئله فلسطين بار ديگر به مرکز توجه جهاني بازگردد و کشورهاي متعددي را ناگزير به شناسايي دولت فلسطين کند.ادعاي پيروزي اسرائيل در جنگ غزه دشوار است چون حماس همچنان مقاومت ميکند، گروگانها همچنان در اسارت هستند، آمريکا هنوز درگير مذاکرات است،و همه اينها، از دستاوردهاي جنگ غزه محسوب ميشوند.بدون شک، ايستادگي جهاني در برابر اسرائيل، نقطه عطفي به نفع ملت فلسطين بود.در واقع، معيارهاي مرسوم پيروزي و شکست در مورد جنگ غزه کاربرد ندارند، زيرا اين جنگ ميان ملتي بود که از وطنش دفاع ميکرد و اشغالگري که در سرزميني که حتي يک وجب از آن متعلق به او نيست، ادعاي مالکيت داشت.تاريخ بهطور جدي و طولاني در برابر اين جنگ توقف خواهد کرد؛ چرا که اسرائيل در آن نهتنها پيروزي به دست نياورد، بلکه هيبت ارتش خود را از دست داد و ايالات متحده، قدرت اول جهان را نيز در اين باتلاق درگير کرد. تاريخ درباره مواضع همه طرفها سخن خواهد گفت و بيترديد، اين حسابرسي تاريخي سخت و بيرحمانه خواهد بود.حالت جنونگونهاي که نتانياهو را درگير توهمات و خوابهاي بيپايه کرده، يک وضعيت بيمارگونه است که پايان آن يا به جنون منجر ميشود يا به خودکشي. آنچه در غزه رخ داد، بار ديگر تأکيد ميکند که با نسخهاي جديد از هيتلر مواجهايم، و سرنوشت او نيز همانقدر مشخص و تاريک است.