موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13175
معرفي کتابپاسياد‌ پسر‌ خاک* مريم بدر رجايي«پاسياد پسر خاک » در مورد زندگي مبارز انقلابي، حجت‌الاسلام

معرفي کتابپاسياد‌ پسر‌ خاک* مريم بدر رجايي«پاسياد پسر خاک » در مورد زندگي مبارز انقلابي، حجت‌الاسلام سيد علي اکبر ابوترابي فرد به قلم محمد قبادي است. سيد علي اکبر ابوترابي (1318 - 1379) نماينده تهران در مجلس چهارم و پنجم و از اعضاي مؤسس جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي بود که به دليل تحمل اسارت در اردوگاه‌هاي عراق بعثي، به سيدالاسرا مشهور بود. در بيستمين پاسداشت ادبيات مقاومت و جهاد که در تاريخ 7 شهريور ماه امسال در قزوين برگزار شد، براي اولين بار از تقريظ آيت‌الله العظمي خامنه اي،رهبر معظم انقلاب بر کتاب پاسياد پسر خاک رونمايي شد. اين کتاب در دو فصل پيش از انقلاب و پس از انقلاب تدوين شده است.فصل در مورد تولد، تحصيلات وفعاليت‌هاي سياسي شهيد ابوترابي وآشنايي ايشان با شهيد اندرزگو مي‌باشد.فصل دوم شرح فعاليت‌هاي ابوترابي در کميته استقبال از امام خميني(ره) و دوران اسارت و زمان دفاع مقدس مي‌باشد.در سال 1393، چهارده سال پس از درگذشت ايشان، به‌ دليل فعاليت‌هاي فرهنگي در زمان اسارت، نشان افتخار جهادگر عرصه فرهنگ و هنر به خانواده وي اهدا شد. در مقدمه اثر مي‌خوانيد: «اولين بار با مرحوم حاج سيدعلي‌اکبر ابوترابي‌ فرد در مسجد امام حسين آشنا شدم. روحاني افتاده‌ حال و ساکت، با عمامه‌اي کوچک و رنگ و رو رفته که مي‌شد خستگي سالها مبارزه و تلاش را از پيشاني چين و چروک خورده‌اش خواند. دانسته‌هاي من اين بود که پيش از انقلاب مبارزاتي داشته، با سيدعلي اندرزگو همراه بوده، در کنار مصطفي چمران جنگيده، ده سال اسارت را در اردوگاههاي حزب بعث عراق تجربه کرده، مرارت بسياري کشيده و سنگ صبور دوستان و هم‌بندان پير و جوان معتقد و بي‌اعتقاد به انقلاب و امام بوده است. اگرچه اطلاعاتم از ايشان کلي و اندک، اما شخصيت وي هميشه برايم قابل احترام و تقدير بود. برايم مهم بود که درباره ايشان بيشتر بدانم و اين حس هنوز با من است. بعد از رحلت ايشان فهميدم با چه کساني حشر و نشر داشت، کجاها تحصيل کرد و فعاليتهايش چه بود. اين مطالب را در کتابهاي خاطره‌هاي معنوي، ياران امام به روايت اسناد ساواک؛ حجت‌الاسلام حاج سيدعلي‌اکبر ابوترابي و از تربت کربلا يافتم. اما همه اينها به اضافه نوشته‌هاي جسته و گريخته ديگران از او، هيچ‌کدام مرا ارضاء نکرد و تصميم گرفتم در اين کار قدمي بردارم. اساس اين پژوهش پرونده مختصري بود که در بايگاني فرهنگ ناموران معاصر ايران در دفتر ادبيات انقلاب اسلامي وجود داشت. پس از مطالعه و بررسي منابع اين پرونده و نيز پرونده شخصيتهاي مرتبط با آن، نوبت به يادداشت‌ برداريهاي گسترده رسيد. از حداکثر منابع مکتوب در دسترس (اعم از کتاب يا نشريه) بهره بردم و يادداشت‌برداري کردم. اما جمع‌آوري اطلاعات در مطالعات ميداني (بخش خاطرات شفاهي) بيشترين سهم را در پيشبرد کار داشت و به هر ترتيب کار به سامان رسيد و سرانجام آن شد که پيش‌ رو داريد.با شروع جنگ ايران وعراق ابوترابي همراه با عده‌اي از سمنان عازم جبهه شد. او در خلال جنگ در کنار مصطفي چمران حضور داشت و فرماندهي بخشي از نيروهاي اعزامي را عهده‌دار بود که در 26 آذر 1359 در اطراف اهواز به اسارت نيروهاي عراقي درآمد.او نقش عمده‌اي در اردوگاه‌هاي اسراي ايراني در عراق داشت. همچنين او نماينده اسراي ايراني در اردوگاه‌هاي عراق بود. در کتاب من زنده‌ام بخشي از خدمت‌هاي او بيان شده‌است. ابوترابي سرانجام در شهريور 1369 و پس از 10 سال اسارت،از زندان‌هاي عراق آزاد شد و به ايران بازگشت.برشي از کتابحاج سيدعباس ابوترابي در 1349 (چندي پس از درگذشت آيت‌الله داماد) به پيشنهاد پدرش -آيت‌الله سيدابوتراب مجتهد- و به درخواست مردم قزوين به آنجا رفت. پيش از آن در ماههاي محرم و صفر و رمضان و تابستانها که درس و بحث در حوزه علميه قم از اقبال کمتري برخوردار بود، به قزوين مي‌رفت و به فعاليت اجتماعي مي‌پرداخت. از جمله فعاليت او تأسيس مرکز نجاتيه، در زمينه آموزش و تربيت دختران بود که تاکنون داير است.تأسيس صندوق حمايت ايتام و حسينيه قزويني‌ها در مشهد نيز توسط وي صورت گرفت.هيچ وقت از مطالعه و تحقيق باز نمي‌ماند و از کمترين زمان بيشترين بهره را مي‌برد. هميشه کتابي در دست داشت تا بهره‌اي ببرد و در کنار آن دفتري که جمله‌اي ظريف يا سروده‌اي در آن مي‌نوشت.هميشه از فرصت تحصيل علم شادکام بود و اين شادکامي را حاصل موفقيت خود و توجه استادانش مي‌دانست. وي راز اين توجه را خوب شاگردي کردن بيان مي‌کرد و بارها اين مطلب را به نوه خود -سيد ياسر ابوترابي فرد- گوشزد مي‌کرد که: «من براي استادانم شاگرد بسيار خوبي بودم. استادهاي من از اينکه من شاگردشان هستم، لذت مي‌بردند. چون، هر آنچه را که داشتند از آن‌ها کسب مي‌کردم.»*سيد علي‌اکبر ابوترابي؛ الگوي اخلاق و صبرسيد علي‌اکبر ابوترابي، شخصيتي است که نامش با اخلاق، صبر و پايداري گره خورده است. او که به سيد آزادگان مشهور بود، روحاني مبارزي بود که در طول جنگ ايران و عراق به اسارت نيروهاي بعثي درآمد و ده سال از عمرش را در اردوگاه‌هاي عراق سپري کرد. با وجود شرايط سخت اسارت، او نه تنها روحيه خود را از دست نداد، بلکه به پناهگاه روحي و معنوي ساير اسرا تبديل شد.*فعاليت‌هاي پيش از اسارتپيش از اسارت، سيد علي‌اکبر ابوترابي در مبارزات عليه رژيم پهلوي فعال بود و به همين دليل چندين بار دستگير و زنداني شد. او در محافل مذهبي و علمي به تدريس و سخنراني مي‌پرداخت و به دليل شجاعت و پايبندي به اصولش، مورد احترام مردم بود. با شروع جنگ تحميلي، با وجود سن و سالي که داشت، براي دفاع از کشور به جبهه رفت.*نقش او در دوران اسارتآنچه سيد ابوترابي را به چهره‌اي ماندگار تبديل کرد، مديريت و رهبري معنوي او در دوران اسارت بود. او در اردوگاه‌هاي مختلفي مانند کمپ 14 موصل و کمپ 18 تکريت حضور داشت و در تمام اين مدت، با رفتار آرام و مهربانش، الگوي صبر و مقاومت بود. او با سخنراني‌هاي مذهبي، برپايي جلسات قرآن و مشاوره به اسرا، به آنان کمک مي‌کرد تا با شرايط سخت روحي و جسمي کنار بيايند.در مواقعي که تنش و اختلاف بين اسرا بالا مي‌گرفت، سيد ابوترابي با درايت و آرامش خود، اوضاع را مديريت مي‌کرداو با رفتارش به اسرا اميد مي‌داد و به آنان يادآوري مي‌کرد که عزت و آزادگي تنها با تحمل سختي‌ها به دست مي‌آيد. حتي با نگهبانان بعثي نيز با احترام و اخلاق رفتار مي‌کرد، به طوري که برخي از آنان تحت تأثير شخصيت او قرار مي‌گرفتند.*پس از آزاديپس از آزادي در سال 1369، سيد علي‌اکبر ابوترابي به ايران بازگشت و به عنوان نماينده مردم قزوين در مجلس شوراي اسلامي فعاليت کرد. او هيچگاه از تلاش براي خدمت به مردم دست نکشيد و تا زمان وفاتش، زندگي ساده و بي‌تکلفي داشت. او در سال 1379، در يک حادثه رانندگي در مسير زيارت امام رضا(ع) درگذشت.زندگي سيد علي‌اکبر ابوترابي، نمونه‌اي الهام ‌بخش از يک انسان وارسته است که در سخت‌ترين شرايط نيز از ارزش‌هاي اخلاقي خود دست نکشيد و با صبوري و بزرگواري، نام خود را جاودانه ساخت.*آنچه سيد ابوترابي را به چهره‌اي ماندگار تبديل کرد، مديريت و رهبري معنوي او در دوران اسارت بود و در تمام اين مدت، با رفتار آرام و مهربانش، الگوي صبر و مقاومت بود. او با سخنراني‌هاي مذهبي، برپايي جلسات قرآن و مشاوره به اسرا، به آنان کمک مي‌کرد تا با شرايط سخت روحي و جسمي کنار بيايند