موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13174
گزارش پروجکت سينديکيت: آيا ترامپ رئيس جمهور اروپا است؟

اروپا ماه‌هاست در تلاش است با امتيازدهي‌هاي اقتصادي، نظامي و سياسي رضايت ترامپ را جلب کند؛ رويکردي که نه‌تنها او را قابل‌پيش‌بيني‌تر نکرده، بلکه به ابزار فشار بيشتري براي رئيس‌جمهور آمريکا بدل شده است. درحالي‌که رهبران اروپايي با پذيرش روايت «اول آمريکا»، افزايش خريد انرژي و تسليحات آمريکايي و حتي تأمين مالي سنگين اوکراين عملاً وابستگي خود را عميق‌تر کرده‌اند، ترامپ هم‌زمان با امتيازدهي به پوتين در آلاسکا، اروپا را بيش از پيش در حاشيه قرار داده و اين قاره را ناگزير از بازانديشي در راهبرد خود در قبال روسيه کرده است.پروجکت سينديکيت نوشت: تا حدي رنگ و بوي حقيقت دارد. هفت ماه است که اروپا به شکل نااميدانه‌اي در تلاش است رضايت رئيس‌جمهور آمريکا را جلب کند؛ معمولاً با نمايش‌هاي متملقانه و خفت‌باري که هدفشان بازي کردن با خودشيفتگي مهارناشدني ترامپ است. بر همين اساس، وقتي ترامپ اخيراً غرولندکنان سخناني دلگرم‌کننده درباره‌ حمايت از اوکراين بر زبان آورد، رهبران اروپايي آن را نتيجه‌ سخت به‌دست‌آمده راهبرد خودتحقيري‌شان دانستند. اما هنگامي که ترامپ اظهارات نگران‌کننده‌تري مطرح کرد، آنها با شتاب به کاخ سفيد رفتند. در هر دو حالت، اين ترامپ است که اوضاع را در دست دارد، زيرا رهبران اروپايي حتي حاضر نيستند به گسست از ايالات متحده فکر کنند.اما کرنش در برابر ترامپ او را کمتر غيرقابل‌پيش‌بيني نخواهد کرد. دمدمي‌مزاجي او فقط يک ويژگي شخصيتي نيست؛ بلکه شيوه عمل اوست. ترامپ مي‌کوشد در ديگران احساس ناامني ايجاد کند تا نتوانند واکنشي نيرومند يا منسجم سامان دهند. گرچه او ادعاي ديگري دارد، اما ترامپ مي‌خواهد اروپايي‌ها بيشتر به آمريکا وابسته باشند، درحالي که خود ايالات متحده را از سرنوشت اروپا جدا مي‌کند.اگر ترامپ به‌طور قطعي حمايت آمريکا از اوکراين را پس مي‌گرفت، اروپا را از خود دور مي‌کرد بي‌آنکه هيچ دستاورد رواني يا اقتصادي نصيبش شود. به همين ترتيب، اگر حمايت قاطع خود از اوکراين را اعلام مي‌کرد، قابل پيش‌بيني مي‌شد و بخش زيادي از قدرتش بر رهبران اروپايي را از دست مي‌داد. او هيچ‌يک را نکرد، زيرا ايجاد ترديد درباره نيت‌هايش، اصل ماجراست.با در نظر گرفتن اين راهبرد، به «توافق» تجاري اخير ترامپ با اورسولا فون در لاين، رئيس کميسيون اروپا، بنگريد. در اينجا، اروپا چهار امتياز بزرگ داد بي‌آنکه هيچ چيز در عوض دريافت کند.نخست، اروپا روايت «اول آمريکا» را پذيرفت؛ اين ادعا که روابط اقتصادي آمريکا و اروپا به نفع اروپا نامتوازن است. درحالي که تراز حساب جاري آمريکا با اروپا تقريباً متوازن است، رهبران اروپايي بي‌اعتنا به واقعيت، دروغ ترامپ را تأييد کردند و مسئوليت حل مشکلي را پذيرفتند که اساساً وجود ندارد. بدتر از آن، اروپا سپس اين ايده را تأييد کرد که اين ناموازنه ساختگي بايد با يک ناموازنه واقعي جايگزين شود: واردات آمريکا از اروپا اکنون مشمول تعرفه 15 درصدي خواهد شد، درحالي که صادرات آمريکا به اروپا با هيچ تعرفه‌اي روبه‌رو نخواهد شد. حتي جدي‌تر از اين، تهديد به اعمال تعرفه‌هاي تلافي‌جويانه جديد عليه مقررات اروپايي همچون «قانون خدمات ديجيتال» و «قانون بازارهاي ديجيتال» است؛ درحالي که بنا به گفته فون در لاين، توافق تجاري اتحاديه اروپا و آمريکا قرار بود روابط فراآتلانتيک را تثبيت کند.وابستگي نظامي اروپا به آمريکاچنان وابستگي اروپا دروني‌سازي شده است که بيشتر رهبران اروپايي با اشتياق فرصت تأمين مالي يک پيشنهاد 100 ميليارد دلاري اوکراين براي خريد تجهيزات نظامي آمريکا را پذيرفتند. اين مبلغ چهار برابر چيزي است که اروپايي‌ها در سال جاري به اوکراين متعهد شده‌اند و بيش از کل کمک‌هاي نظامي اروپايي ارائه‌شده به اوکراين از سال 2022 (1401ش) تاکنون است.اروپايي‌ها نه‌تنها وابستگي خود به تسليحات آمريکا را عميق‌تر مي‌کنند تا ترامپ را راضي نگه دارند؛ بلکه اين کار را در زماني انجام مي‌دهند که بزرگ‌ترين پروژه نظامي-صنعتي خودشان – يک سرمايه‌گذاري مشترک براي ساخت جنگنده نسل بعد – به دليل اختلاف ميان داسو و ايرباس در معرض تهديد قرار گرفته است.امتيازات ترامپ به پوتيندر همين حال، ترامپ در نشست اخيرش با ولاديمير پوتين رئيس‌جمهور روسيه در آلاسکا دو امتياز بزرگ داد. او اين ايده را پذيرفت که مذاکرات صلح مي‌تواند بدون آتش‌بس صورت گيرد و استدلالي را تکرار کرد مبني بر اينکه اين درگيري ممکن است با يک «مبادله سرزميني» حل شود – عبارتي کنايه‌آميز براي واگذاري بخشي از قلمرو حاکميتي اوکراين به قدرت خارجي‌اي که به آن حمله کرده است. ترامپ نه‌تنها اين شرايط پوتين را پذيرفت، بلکه اين کار را بدون حضور علني هيچ‌يک از رهبران اروپايي انجام داد.آشکار است که ناتواني اروپا در تدوين يک راهبرد براي مقابله با روسيه نمي‌تواند ادامه يابد. براي طراحي طرحي که به دمدمي‌مزاجي‌هاي ترامپ وابسته نباشد، رهبران اروپايي بايد بر سه اولويت تمرکز کنند.اولويت نخست تعهد به اوکراين: نخست، اتحاديه اروپا بايد به‌طور کامل متعهد به تسهيل عضويت اوکراين در اين بلوک شود، حتي در غياب يک صلح پايدار؛ هرچند اين به آن معنا نيست که اوکراين بايد بدون پايبندي به معيارهاي عضويت، امتياز ويژه‌اي دريافت کند. اين تصور که اروپا بايد از اوکراين دفاع کند بي‌آنکه پرسش‌هايي درباره فساد يا ساير مسائل مطرح شود، از همان ابتدا منتفي است.اولويت دوتضمين‌هاي امنيتي: اولويت دوم، ارائه تضمين‌هاي امنيتي به اوکراين است. اين تضمين‌ها ضروري‌اند، اما اروپا درحال حاضر نمي‌تواند آنها را تأمين کند، زيرا آلمان، لهستان و ايتاليا تاکنون اعزام نيرو به اوکراين را منتفي دانسته‌اند. اين مسائل بايد حل شوند. درحالي که حمايت از اوکراين و تقويت توان نظامي اروپا اهدافي سازگارند، در کوتاه‌مدت و ميان‌مدت از نظر عملياتي دشوار است که آنها را با هم آشتي داد.اولويت سوم گفت‌وگو با روسيه: در نهايت، حساس‌ترين مسئله به گفت‌وگو با روسيه مربوط مي‌شود. خودداري اروپا از گفت‌وگو با پوتين، نفوذ بيشتري به ترامپ بر مسير رويدادها مي‌دهد. اگر رهبران اروپايي در آلاسکا حضور داشتند، يا اگر ترامپ از واشنگتن در حضور اروپايي‌ها با پوتين تماس مي‌گرفت، اوضاع آشکارا به گونه ديگري پيش مي‌رفت. اما ترامپ مي‌خواهد داور نهايي باشد که از جانب‌داري امتناع مي‌کند، و اين يعني عامدانه متجاوز و قرباني را در يک سطح قرار دادن.پروجکت سينديکيت در پايان گزارش خود آورده است: موفقيت در سياست بين‌الملل بر سه عامل شکل مي‌گيرد: اصولي که از آنها دفاع مي‌کنيد، توازن نيروهايي که واقعيت شما را شکل مي‌دهند، و اراده‌ شما براي عمل کردن. اروپا عامل نخست را دارد و عامل دوم را نيز درک مي‌کند. اينکه آيا مي‌تواند مورد سوم را نيز تيک بزند، هنوز روشن نيست.