انتشار ويديوي سخنان نماينده مردم سقز و بانه، موجي از بحث و گفتوگو را در فضاي عمومي به راه انداخته است. در اين ميان، آنچه بيش از اصل مطالبه ايشان به چشم ميآيد، لحن تند و واژههايي است که شايد در شأن يک نماينده و خطاب به مديران کشور نباشد. اين رخداد فرصتي است تا با نگاهي دقيقتر، به جاي پرداختن به حواشي، بر اهميت لحن و زبان در مسير پرفرازونشيب مطالبهگري تمرکز کنيم.بيشک نميتوان از اين حقيقت چشم پوشيد که دغدغه آقاي بيگلري براي توسعه منطقهاش و نارضايتي از غيبت مديران در جلسات ضروري، کاملاً بجاست. غيبت مديران کل، گويي بياعتنايي به مردم و ناديده گرفتن مطالبات آنهاست و يک نماينده دلسوز، حق دارد که از اين وضعيت برآشفته شود. قطعاً تهديد به استفاده از ابزارهاي نظارتي مجلس، نظير استيضاح، نيز نشان از جديت ايشان در پيگيري امور دارد. اين بخش از سخنان، تجلي حس مسئوليتپذيري است که در ذات نمايندگي مردم نهفته است.اما در اين ميان، گويي مرز باريک ميان حقانيت مطالبه گري وضرورت ادبيات محترمانه شکسته شده است. استفاده از واژگاني که بار منفي و شخصي دارند، نه تنها از اعتبار انتقاد ميکاهد، بلکه باعث ميشود که اصل پيام در سايه حاشيه قرار گيرد و مخاطب به جاي اينکه به درستي مطالبه نماينده فکر کند، درگير تحليل لحن او ميشود. در نتيجه، به جاي اينکه راهحلي براي مشکل غيبت مديران پيدا شود، بحث به سمتوسوي جدالهاي شخصي سوق مييابد.نبايد از نظر دور داشت؛ نماينده مجلس، در حقيقت، سفير فرهنگ و اصالت مردمي است که او را به وکالت خود برگزيدهاند؛ مردماني که در فرهنگ غني کردستان ريشه دارند، با متانت، صبر و ادب شهرهاند.بنابراين، واژههايي چون «بيعرضه» و «بيشخصيت»، هرچند که در اوج عصبانيت به کار رفته باشند، با اين فرهنگ اصيل بيگانه هستند. ازسوي ديگر، لحن يک نماينده، بايدبازتاب شأن و منزلت مردمش باشد، نه اينکه تصويري از بيصبري و تندخويي ارائه دهد.آقاي بيگلري، دلسوزي شما براي منطقه ستودني است و اين يادداشت نه نقدي بر اصل پيگيريهاي شما، بلکه يادآوري اين نکته ظريف است که مسير رسيدن به هدف، گاهي مهمتر از خود هدف است. بيترديد، يک نماينده اثرگذار، کسي است که به جاي کوبيدن با چکش کلمات تند، با قلم تدبير و زبان مقتدرانه اما محترمانه، به بيان مطالبات بپردازد.بر هيچ کسي پوشيده نيست، قدرت يک نماينده در مجلس، تنها در استفاده از اختيارات قانوني نيست، بلکه در نفوذ کلام و قدرت اقناعگري او نيز هست. لحن سازنده، بستر را براي همکاري فراهم ميآورد، درحالي که لحن تخريبي، ديوار بياعتمادي ميسازد. براي يک نماينده موفق، راهحل، ايجاد درگيري شخصي نيست؛ بلکه پيدا کردن راهحلي براي مشکلي است که دغدغه مشترک مردم و مسئولان است.در نهايت، ميتوان با انتخاب هوشمندانه واژهها و لحني اثربخش، نه تنها به خواستههاي بهحق مردم دست يافت، بلکه به جايگاه خود به عنوان يک نماينده، وزن، وقار و سنگيني بيشتري بخشيد. قطعاً، با اين راهکار، پيام مطالبهگري با قدرتي مضاعف به گوش مديران ميرسد و به جاي ايجاد جنجال، زمينهساز حل مشکلات ميشود. انتخاب با ماست، آيا ميخواهيم با لحن خود، پلي براي عبور از مشکلات بسازيم يا مانعي بر سر راه حل آنها؟هرس مالي، خبرنگارروزنامه جمهوري اسلامي درکردستان