بسمالله الرحمن الرحيم
کشتارها، تجاوز به کشورها، استفاده از سلاح گرسنگي براي نسلکشي و برخوردهاي منافقانه در زمينه حقوق بشر، دولتمردان کشورهاي مختلف و حکمرانان را به انحرافي شديد کشانده و حکمراني جهاني را دچار انحطاط بيسابقهاي کرده است.
پيشرفتهاي علمي جهان اين انتظار را به وجود آورده است که حکمرانان براساس مباني اخلاقي و رعايت حقوق ملتها به مديريت کشورها بپردازند و به تدريج حکمراني جهاني را از هرج و مرج و تضييع حقوق مردم برهانند. وقوع انقلابهاي مردمي در نقاط مختلف جهان که بر مبناي اراده مردم براي رفع ظلم و احقاق حقوق عمومي صورت گرفتهاند اين انتظار را پررنگتر کردند ولي شوربختانه هرچه زمان ميگذرد هرج و مرج، ظلم، پايمال ساختن حقوق مردم و بيمبالاتي در حکمراني جهاني بيشتر ميشود.
سال گذشته دونالد ترامپ در جمع همحزبيهاي جمهوريخواه خود سخناني درباره وضعيت نظام جديد سياسي جهان به زبان آورد که بسيار تأسفبار است. او گفت: «انقلاب فرانسه در سال 1789 ميلادي همه چيز را تغيير داد و يک نظام جهاني جديد به وجود آورد که در آن جائي براي خدا و ارزشهاي انساني نيست. اين سيستم جديد جهاني، مرا که يک ادارهکننده مؤسسات قمار هستم به رياست جمهوري آمريکا رساند چون اخلاق ديگر معيار نيست و آنچه جهان را اداره ميکند منافع است».
آنچه قابل تامل است، نتيجهاي است که ترامپ از وضعيت ترسيم شده درباره نظام جهاني جديد ميگيرد. او به جاي اينکه بگويد ما بايد درصدد اصلاح چنين نظام فاقد اخلاق و ارزشهاي انساني باشيم، با صراحت ميگويد با استفاده از هرج و مرج موجود در حکمراني جهاني بيشترين تلاش را براي کشتار، چپاول و تضييع حقوق ملتها به عمل ميآوريم. وي در ادامه تأکيد ميکند: «ما تعداد زيادي از عربها و مسلمانان را ميکشيم، پولشان را ميگيريم، زمينهايشان را اشغال ميکنيم و ثروتهايشان را مصادره ميکنيم. شايع شده که آمريکا ميلياردها دلار به اسرائيل ميدهد. اين يک دروغ است. اين عربها هستند که ميلياردها دلار به آمريکا ميدهند و آمريکا نيز اين پولها را به اسرائيل ميدهد».
هرچند بخشي از اين سخنان ترامپ واقعيت دارد ولي واقعيت تلخي است که نشاندهنده انحراف شديد حکمراني سلطهگران جهاني از مسير حق و عدل است. ترامپ طوري سخن ميگويد که چهره واقعي او و نظام سلطهاي که او در رأس آن قرار دارد را به نمايش ميگذارد. تأسفبارتر اينکه ترامپ بدون پردهپوشي علت اصلي انحراف حکمراني آمريکائي از مسير حق و عدالت را نيز به زبان ميآورد و ميگويد: «ما ديگر پشت پردهاي مانند دموکراسي پنهان نميشويم. براي ساختن بايد به تخريب روي آورد و هيچ جائي براي تخريب بهتر از جهان عرب نيست».
با ملاحظه اين سخنان کسي که در رأس پرقدرتترين دولت سلطهگر جهاني قرار دارد ميتوان به ميزان انحراف حکمراني جهاني پي برد. حمايت بيچون و چراي آمريکا از رژيم صهيونيستي در نسلکشي فلسطينيها، سابقه جنايات آمريکا در ويتنام و قبل از آن در کشتار صدها هزار نفر با بمب اتمي در هيروشيما و ناکازاکي، اسناد انکارناپذير انحراف حکمراني جهاني هستند. همين کارنامه سياه را دولتهاي اروپائي مانند انگليس، فرانسه، ايتاليا، پرتغال و... در قارههاي آفريقا، آسيا، آمريکاي لاتين و استراليا دارند کمااينکه سلطهگران اردوگاه شرقي نيز کارنامه بهتري ندارند و تجاوز روسيه به اوکراين نمونه روشني از اين واقعيت تلخ است.
با اين فساد گسترده که دامنگير حکمراني جهاني شده، فقط دانشمندان ميتوانند مقابله کنند و جهان را از اين بيسروساماني نجات دهند. مشکل امروز حکمراني جهاني اينست که يک مشت سياستباز بيدانش و بياخلاق زمام حکومتها را در دست دارند. حکمراني فقط در صورتي به صلاح و سداد خواهد رسيد که در دست اهل دانش و خرد باشد.