اقتصاددان و تحليلگر برجسته آمريکايي، در گفتوگويي تفصيلي ضمن انتقاد شديد از سياستهاي ايالات متحده در قبال کشورهاي مستقل جهان، تأکيد کرد که «راهبرد کلان آمريکا، سلطه بر جهان» است و اين سياست به جاي تأمين امنيت، جهان را به سوي بيثباتي بيشتر سوق ميدهد.«جفري ساکس» اقتصاددان، تحليلگر سياست عمومي و استاد دانشگاههاي آمريکا، بهشدت از راهبرد جهاني ايالات متحده در قبال چين، روسيه، ايران و نظم بينالملل انتقاد کرد و گفت: «راهبرد کلان ايالات متحده، سلطه جهاني است و اين کشور به همکاري، ديپلماسي و امنيت هيچ اهميتي نميدهد.»به گزارش ايسنا ساکس در مصاحبه با Judging Freedom با اشاره به سير روابط آمريکا با چين گفت: «تا حدود سال 2010 (89ش) روابط اقتصادي و سياسي ميان آمريکا و چين مثبت بود، اما از آن زمان به بعد تصميم گرفته شد که چين به عنوان تهديد تلقي شود؛ نه به دليل اينکه چين تهديدي واقعي براي امنيت ملي يا رفاه آمريکا بود، بلکه بهدليل اينکه موفقيت چين مانعي براي استراتژي کلان آمريکا يعني "اول بودن" تلقي شد.»او به مقالهاي از «رابرت بلکويل» و «اشلي تِلِس» در سال 2015 (94ش) اشاره کرد که براي شوراي روابط خارجي آمريکا نوشته شده بود و صراحتاً اعلام ميکرد که راهبرد کلان آمريکا، "primacy" يا «برتري مطلق» است.ساکس با انتقاد از اين رويکرد گفت: «اين يعني اگر کشور ديگري موفق شود، تهديدي براي آمريکاست، حتي اگر تهديدي واقعي عليه آمريکا نباشد. چين دشمن آمريکا يا يک تهديد امنيتي نيست، تنها دليل دشمني آمريکا با چين، موفقيت اين کشور است.»به گفته ساکس، اين سياست موجب شد ايالات متحده در پي محاصره اقتصادي چين، افزايش پايگاههاي نظامي در اطراف اين کشور و اعمال محدوديتهاي فناورانه برآيد؛ «همهچيز براي اين بود که آمريکا اول باشد، حتي اگر به قيمت تخريب روابط جهاني و تحريک جنگ باشد.»او در ادامه تأکيد کرد که سياست خارجي آمريکا توسط نهادهاي امنيتي مانند پنتاگون و سيا هدايت ميشود، نه شخص رئيسجمهور آمريکا. در اين رابطه ساکس تصريح کرد: «فرقي نميکند اوباما باشد يا ترامپ يا بايدن. راهبرد کلان همان است: سلطه. سياست خارجي آمريکا تحت سلطه دولت نهان، سازمان سيا و پنتاگون است و رئيسجمهور در آن دخالتي ندارد.»وي تأکيد کرد: «هر روز در رسانههاي جريان اصلي مانند نيويورکتايمز و واشنگتنپست، چين بهعنوان دشمن آمريکا تصوير ميشود؛ گويي جنگ با چين اجتنابناپذير است. اين تصويرسازي بخشي از ماشين جنگي ايالات متحده است، نه يک تحليل عقلاني از منافع ملي آمريکا.»ساکس در بخش مهمي از گفتوگوي خود، با اشاره به نقش آمريکا در جنگ اخير رژيم صهيونيستي عليه ايران و گزارش نشريه آمريکايي «نيويورکتايمز» درباره «پيروزي نظامي اسرائيل بر ايران در ژوئن»، اين ادعا را «دروغ محض» خواند. او در همين رابطه تصريح کرد: «هر روز وسوسه ميشوم اشتراک نيويورکتايمز را لغو کنم. دروغپردازي اين رسانه درباره "پيروزي اسرائيل بر ايران" فقط يک نمونه از وارونهنماييهاي گسترده رسانهاي است. واقعيت اين است که بعد از جنگ 12 روزه، وضعيت از هميشه بدتر شده است. آژانس بينالمللي انرژي اتمي از ايران بيرون رانده شده و ديپلماسي بهکلي متوقف شده است.»وي با صراحت افزود: «ما با يک توهم آمريکايي روبهرو هستيم: اينکه ايالات متحده ميتواند شرايط را به همه دنيا چه در ايران، چه در اوکراين و چه در چين ديکته کند. اين نه فقط مشکل ترامپ، بلکه مشکل کل ساختار سياسي آمريکاست. دنيا آشکارا اعلام کرد که خواستار تسليم شدن در برابر آمريکا نيست.»ساکس همچنين با اشاره به جنايات رژيم صهيونيستي در غزه تصريح کرد: «دولت اسرائيل نيز اکنون بهطور علني درگير يک جنايت دستهجمعي است؛ بدون هيچ ملاحظهاي وزراي آن از نسلکشي صحبت ميکنند. مشروعيت اسرائيل بهعنوان يک دولت، بهشدت زير سؤال رفته است.»وي تأکيد کرد: «اسرائيل نه به دنبال صلح، بلکه در پي سلطه کامل بر تمام سرزمين فلسطين است. هدف اين است که فلسطينيها يا کشته شوند، يا از گرسنگي بميرند، يا مجبور به ترک وطن شوند. اين چيزي جز پاکسازي قومي نيست. آمريکا در همه جنايات اسرائيل شريک است.»در ادامه، ساکس با اشاره به موضوع جنگ اوکراين تصريح کرد: «اين جنگ نه به خاطر تجاوز روسيه، بلکه نتيجه مستقيم گسترش ناتو به مرزهاي روسيه، سرنگوني دولت اوکراين در سال 2014 (93ش)، و عدم تمايل آمريکا به ديپلماسي بود.»ساکس با انتقاد از رويکرد «قلدرمآبانه» «دونالد ترامپ» رئيسجمهور آمريکا عليه روسيه، چين، ايران، برزيل و هند تأکيد کرد: «اين ديپلماسي نيست. تهديد ترامپ عليه روسيه به پايان يافتن جنگ در اوکراين کمک نخواهد کرد. اين جنگ ميتوانست در 24 ساعت پايان يابد، اما نه با اولتيماتوم، بلکه با درک ريشههاي بحران. اما ترامپ درحال ايجاد بدترين بحران آمريکايي از زمان جنگ سرد است.»او تأکيد کرد: «امروز ايران، چين، روسيه و حتي متحدان سنتي آمريکا، درحال جدا شدن از نظم تکقطبي آمريکايي هستند. جهان بهسوي چندقطبي شدن پيش ميرود، و اگر آمريکا بيدار نشود، جايگاه خود را بهطور کامل از دست خواهد داد.»همانگونه که ساکس اشاره ميکند، اين اتحاد، واکنشي صرف به تجاوزات آمريکا نيست؛ بلکه پاسخي راهبردي به بنبست نظم ليبرال غربي است. اگرچه واشنگتن همچنان تلاش ميکند از طريق رسانهها، تحريمها و حمايت از درگيريهاي نيابتي، مانع اين نزديکي شود، اما روندهاي ژئوپلتيکي نشان ميدهد که جهان درحال خروج از سايه آمريکاست.در چنين شرايطي، همانگونه که او با صراحت گفته است: «دوران توهم قدرت به پايان رسيده؛ جهان ديگر به آمريکا گوش نخواهد داد.»