موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13176
امام ‌خميني و ضرورت وحدت و همگرايي مسلمانان

راضيه مهرابي

 

وحدت به معناي يکي ‌بودن، يگانه ‌بودن و پيوستگي آمده ‌است. وحدت و اتحاد، امري انساني و برخاسته از ذات و سرشت انسان است که براي رسيدن به اهداف مشترک و عمومي، در برابر مفاهيمي نظير کثرت، پراکندگي، اختلاف، تفرقه، گروه‌گرايي و واگرايي به کار مي‌رود. وحدت مسلمانان به معناي متشکل‌شدن مسلمانان در صفي واحد، در برابر دشمنان اسلام و اهتمام براي رسيدن به نوعي يگانگي در منافع و اهداف و تقريب در باورهاي ديني، ازسوي کساني است که به‌ رغم اجتهادات مختلف، مشترکات بسياري دارند.

در نگاه و کلام امام ‌خميني مي‌توان دو گونه وحدت را در سطح امت اسلامي و در سطح ملي تشخيص داد. ايشان وحدت در سطح امت اسلامي را مسير غلبه بر اختناق‌ها، چپاولگري‌ها و عقب‌ماندگي‌ها در جهان اسلام مي‌دانست و وحدت در چارچوب مرزهاي ملي را نيز مانع انحطاط ملت و دولت ارزيابي مي‌کرد.

سابقه

بنابر آنچه در قرآن کريم آمده، زندگي اقوام اوليه بشر، به جهت سادگي و فطري‌ بودن، توأم با وحدت و به دور از اختلاف بوده ‌است؛ اما با گذشت زمان و توسعه جوامع بشري، بر سر عقايد و حق و حقوق، اختلاف‌ها و تضادها پديد آمد و در اين مرحله خداوند پيامبراني را با احکام تشريعي براي رفع اختلاف‌ها فرستاد. تاريخ دعوت به وحدت مسلمانان به بعثت پيامبر اکرم(ص) بازمي‌گردد و وحدت با نزول آياتي بر مسلمانان تکليف شد.

يکي از نخستين اقدامات رسول خدا(ص)، برقراري پيوند برادري بود که پس از هجرت به مدينه باعث تقويت روحيه جمعي و برادري ميان مسلمانان گرديد. همچنين در آغازِ نظامنامه‌اي که به عنوان قانون اساسي دولت نوپاي اسلامي، ميان قبايل مدينه تدوين شد، از تعبير «امت واحده» براي مسلمانان استفاده شد که از مبنايي‌ترين مفاهيم سياسي - ديني اسلام بود و چارچوب اساسي سياست اسلامي را معين مي‌کرد. پس از پيامبر(ص) نيز وحدت مسلمانان و دوري از تفرقه، نزد اهل‌بيت(ع) به صورت يک هدف دنبال شد و اين راهبرد از روزهاي نخستينِ پس از رحلت پيامبر(ص)، به‌رغم افزايش تفرقه ميان مسلمانان، به صورت تلاش‌هاي وحدت‌طلبانه، نمود بارزي داشت. سيره و روش اميرالمؤمنين علي(ع) در رويارو شدن با خلفاي سه‌گانه پس از رحلت پيامبر(ص)، نشان‌دهنده عزم آن حضرت در حفظ وحدت ميان مسلمانان و يکپارچگي حکومت اسلامي بود. در ساليان بعد و پس از اينکه خلافت اسلامي به عنوان حکومتي مرکزي در تمامي سرزمين‌هاي اسلامي گسترش يافت و تا زماني که اين حکومت، توانايي محافظت از مرزهاي دنياي اسلام را داشت، فقدان وحدت در دنياي اسلام به چشم نمي‌خورد؛ ولي با ضعف تدريجي دولت‌هاي مسلمان و قدرت‌نمايي کشورهاي اروپايي در برابر مسلمانان و فروپاشي امپراتوري عثماني، بار ديگر مسئله وحدت مسلمانان اهميت خود را بازيافت و به تقويت اين باور در ميان مسلمانان منجر شد که به‌تنهايي نمي‌توانند در برابر تهاجم مغرب‌زمين مقاومت کنند؛ همچنين مسلمانان دريافتند براي به دست آوردن اقتدار و قدرت پيشين، بايد به گذشته پرافتخار و اجراي تعاليم اسلام تمسک جويند. مصلحاني چون سيدجمال‌الدين اسدآبادي، محمد عبده، عبدالرحمان کواکبي، سلطان عبدالحميد دوم، محمد نامق کمال و رشيد رضا، از پيشروان اين راه بودند. علماي شيعه و سني، همچون آيت‌الله سيدحسين طباطبايي بروجردي، از مراجع تقليد بزرگ شيعه و محمود شلتوت (رئيس‌الازهر و مفتي اعظم مصر) نيز پيگير وحدت و لزوم همگرايي و همدلي امت اسلامي بوده‌اند که نتيجه اين تلاش‌ها تشکيل دارالتقريب بود. در همين راستا در سال 1348، سازمان همکاري اسلامي با هدف ايجاد همکاري و تفاهم اسلامي و استحکام پيوندهاي برادري و دوستي ميان کشورهاي مسلمان تأسيس شد.

خاستگاه و ضرورت وحدت مسلمانان

وحدت در ميان امت اسلامي، داراي خاستگاه مشترکي است که مي‌توان آن را به صورت کلي در سه عنوان عقل، قرآن و سنت بررسي کرد.

عقل. به لحاظ عقلي، بشر نه تنها براي بقاي حيات جمعي، بلکه براي برخورداري از يک زندگي مطلوب چاره‌اي جز پاي‌بندي به حفظ انسجام و وحدت ندارد؛ بنابراين عقل و خرد بشر همواره بر ضرورت وجود وحدت در اجتماعات انساني تأکيد مي‌کند. در اين خصوص ايجاد و حفظ وحدت در جامعه مسلمانان براي مقابله با تهديدات مشترک و استفاده از فرصت‌هاي گوناگون مشترک نيز يک ضرورت عقلي به نظر مي‌رسد.

قرآن کريم. قرآن وحدت اسلامي را امري ضروري مي‌داند و بر تحقق عيني و خارجي وحدت ميان جامعه اسلامي «إنّ هذه اُمّتکم اُمّة واحدة»، به عنوان امري وجودي و نه صرفاً تشريعي و اعتباري تأکيد مي‌کند تا مسلمانان در اداره سرنوشت خود از خطي واحد و مشترک پيروي کنند و خود را مسئول سرنوشت مشترک خويش بدانند. اين تأکيدها تا جايي است که مي‌توان گفت اسلام بر دوپايه يکتاپرستي و يکپارچگي استوار گرديده‌است. قرآن کريم که متقن‌ترين سند اسلام است، امت واحد اسلامي را متشکل از مردمي نمونه و الگو مي‌داند که بر گرد ايمان به خدا جمع شده‌اند؛ چنان‌که افزون بر دستور به برادري و دعوت به همکاري، اتحاد و همدلي را از نعمت‌هايي مي‌داند که به سبب پذيرش اسلام و رسالت پيامبر اکرم (ص)، به جامعه اسلامي هديه شده‌است. گروه‌گروه‌شدن مسلمانان نيز از نظر قرآن، هم‌تراز با عذاب الهي است و پيامد آن چشيدن طعم تلخ جنگ و سختي است. آيه 103 سوره آل عمران «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌الله جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»، ضمن دعوت مسلمانان به اتحاد با تأليف ميان قلوب خود، معجزه اجتماعي دين اسلام را يادآور مي‌شود که طي مدت کوتاهي توانست از طوايف پراکنده و کينه‌توز، ملتي واحد، برادر و متحد بسازد. قرآن ضمن اشاره به ضرورت وجود کساني در جامعه براي دعوت امت به خير، مسلمانان را از تفرقه برحذر داشته، نتيجه اين تفرقه را عذاب الهي مي‌داند و حسن تفاهم، وحدت و اتفاق ميان مسلمانان را مبدأ همه خيرها و اختلاف و جدايي به هر عنواني را از همه زشتي‌ها زشت‌تر مي‌شمرد؛ البته تذکر و توجه قرآن کريم به وحدت صرفاً متوجه مسلمانان نيست، بلکه در مواردي از وحدت با اهل کتاب نيز سخن به ميان آورده‌است.

سنت. دستورهاي صريح الهي و توصيه‌هاي پياپي پيامبر اکرم(ص) و اهل‌بيت(ع) بر حفظ اتحاد و پرهيز از تفرق و دودستگي، جايگاه والا و منحصر به فرد وحدت را در آيين اسلام مشخص مي‌سازد. پيامبر (ص) که بنيانگذار وحدت در جامعه اسلامي است، وحدت و اتفاق را رحمت الهي و تفرقه و جدايي را موجب عذاب شمرده و ياري و همراهي الهي و نيز سعادت و بهشت برين را در اتحاد و همراهي با جماعت دانسته‌است. اميرالمؤمنين علي(ع) نيز به عنوان منادي وحدت، افراد را از هر گونه رفتار و گفتاري که وحدت مسلمانان را خدشه‌دار سازد، برحذر داشته و حفظ سلامت و اساس اسلام و امور مسلمانان را بر هر امر ديگري حتي خلافت مسلمانان واجب‌تر دانسته و براي حفظ وحدت ميان امت اسلامي، خود را در ميان امت پيامبر (ص) حريص‌تر و مشتاق‌تر از همگان معرفي کرده‌است.

جهان اسلام

يکي از دغدغه‌هاي اصلي امام ‌خميني در دوران مبارزه و پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، مسئله وحدت مسلمانان و دولت‌هاي اسلامي بود. ايشان همواره از اختلافات دولت‌هاي اسلامي و شکاف در ميان مسلمانان نگران بود و فکر وحدت مسلمين و دولت‌هاي اسلامي را در رأس برنامه‌هاي خود مي‌دانست؛ از اين‌رو بر اتحاد و هم‌پيماني ممالک اسلامي و ايجاد برادري در ميان فرقه‌هاي مختلف مسلمان در برابر صهيونيسم، دولت‌هاي استعمارگر به‌ويژه آمريکا و غارتگرانِ منابع ملت‌هاي مسلمان تأکيد مي‌کرد. توجه ويژه امام ‌خميني به مسئله فلسطين و نجات آن از مسير وحدت امت اسلامي نيز در همين جهت قابل بررسي است. از نگاه ايشان رمز پيروزي و نجات فلسطين از چنگال صهيونيست‌ها، ايجاد و حفظ وحدت در ميان صفوف دولت‌هاي اسلامي است و بزرگي و سيادت مسلمانان در جهان، تنها در صورت وحدت آنان با يکديگر ممکن مي‌شود.

از سوي ديگر، امام ‌خميني با تبيين اهداف و منافع وحدت و نتايج زيانبار تفرقه در امت اسلامي، تلاش کرد تا گامي در نزديکي و وحدت ملت‌هاي مسلمان بردارد و يگانه راه وحدت عملي ميان مسلمانان را تمسک به آموزه‌هاي دين مبين اسلام معرفي کند؛ از اين‌رو براي علماي اسلام نقش تعيين‌کننده و ويژه‌اي قائل بود. ايشان با توصيه به تمامي مسلمانان از آنان مي‌خواست براي دستيابي به وحدت، ضمن طرد عناصر تفرقه‌افکن، با خويشتن‌داري از اختلافات جزئي و موسمي گذشته، فداکاري و خدمت به جامعه اسلامي را در سرلوحه کار خود قرار دهند.

امام ‌خميني نتيجه وحدت مسلمانان را استقلال عمل کشورهاي مسلمان در مقابل بيگانگان، قطع دست استعمارگران از منافع و ذخاير ملت‌هاي اسلامي و پيشرفت همه‌جانبه برمي‌شمرد و هشدار مي‌داد تفرقه در ميان مسلمانان، حاصلي جز عقب‌ماندگي تاريخي، ضايع‌شدن حقوق و تحقير مسلمانان در سطح جهان، تداوم سلطه و زورگويي قدرت‌هاي استعماري نخواهد داشت. ايشان آرمان‌هاي خود را در بستر مفهوم امت اسلامي دنبال مي‌کرد و معتقد بود با تشکيل امت جهاني اسلام يا دولت بزرگ اسلامي، علاوه بر اصلاح امور مادي مسلمانان، سير تعالي و کمال الهي آنان نيز فراهم مي‌شود. ايشان اقتدار مسلمانان صدر اسلام را نشئت ‌گرفته از وحدت و يکدلي آنان حول محور اسلام و پيامبر اکرم(ص) ارزيابي مي‌کرد و در راه ايجاد وحدت بر اجراي صحيح احکام اسلامي و عميق‌ترکردن دوستي، مودت و برادري اسلامي تأکيد مي‌کرد.

امام ‌خميني با درک و تبيين شرايط معاصر جهان اسلام، تنها راه حل مصائب و مشکلات مسلمانان را بازگشت به اسلام و چنگ‌زدن به عناصر وحدت‌بخش آن مي‌شمرد و تمرکز بر اختلافات فرقه‌اي و مذهبي را مانع شکل‌گيري قدرت عظيم اسلامي و به نفع قدرت‌هاي تفرقه‌افکن و دشمنان واقعي اسلام مي‌دانست. از نگاه ايشان عامل دستيابي به وحدت در ميان امت اسلامي، تأکيد بر مشترکات مسلمانان و اجتماعِ زير لواي آن است که دستيابي به آن، در وهله نخست منوط به درک ضرورت آن ازسوي همه مسلمانان و ترک اختلافات فرقه‌اي است.

امام ‌خميني با فراتر رفتن از مرحله سخن و در وادي عمل، برخي اقدامات را براي دستيابي به وحدت در ميان مسلمانانِ جهان نهادينه ساخت. تعيين روز جهاني قدس براي اعلام همبستگي بين‌المللي مسلمانان در حمايت از مردم فلسطين، يکي از نخستين اقدامات عملي ايشان پس از پيروزي انقلاب براي ايجاد وحدت ميان مسلمانان جهان بود تأييد هفته وحدت در سال 1360 که ازسوي آيت‌الله حسينعلي منتظري اعلام شد، اقدام ديگري بود که مورد توجه بسياري از عالمان و انديشمندان دو مذهب شيعه و سني، در داخل و خارج کشور واقع شد. ايشان هفته وحدت را فرصتي براي اتحاد و همدلي مسلمان در برابر دشمنان اسلام دانست و تحقق آن را تنها راه حفظ کشورهاي اسلامي از تعرض بيگانگان ارزيابي کرد.

امام ‌خميني همچنين به ظرفيت حج ابراهيمي براي رسيدن به وحدت نگاه ويژه‌اي داشت و در اين راستا، مسئله برائت از مشرکان در موسم حج از نگاه ايشان دور نماند. ايشان معتقد بود وحدت نيازمند تبليغ است و مرکز و پايگاه اين تبليغ مکه مکرمه و موسم حج است. ايشان حج را فرصتي مناسب مي‌ديد که مسلمانان به بيان معضلات جهان اسلام بپردازند، تا همدلي و وحدت در چارچوب اين کنگره عظيم ايجاد گردد؛ همچنان‌که ايشان براي تحقق عملي وحدت ميان شيعيان و اهل تسنن، در مراسم حج بر شرکت حاجيان ايراني در نماز جماعت اهل سنت و تبعيت از حکم قاضيان مکه درباره زمان عيد قربان و دو وقوف حتي اگر به نادرست‌بودن اين حکم يقين داشته باشند، تأکيد مي‌کرد و خروج از مسجدالحرام و مسجدالنبي(ص) به هنگام اقامه نماز را جايز نمي‌دانست و بر جواز سجده بر فرش‌هاي مسجدالحرام و جايزنبودن استفاده از مهر در آن مکان فتوا داد. ايشان در وصيت‌نامه خود تشکيل يک دولت بزرگ اسلامي با جمهوري‌هاي آزاد و مستقل را به عنوان يک راهکار نهايي مطرح ساخته ‌است؛ دولتي که مسلمانان جهان با تحقق آن مي‌توانند مستکبران جهان را به جاي خود نشانند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت زمين برسانند.

در ديدگاه امام ‌خميني، در کنار توجه به وحدت امت اسلامي، به مقوله دعوت اسلامي نيز توجه شده‌است. توجه ايشان به مستضعفان جهان، حکايت از گستره افق نگاه ايشان به مقوله وحدت است. از نظر ايشان مستضعفان جهان، مخاطبان بالقوه پيام جهاني اسلام‌اند و اگر اسلام به صورت صحيح به آنان معرفي شود، با آغوش باز از آن استقبال خواهند کرد و به اين ترتيب دايره امت اسلام نيز گسترش خواهد يافت و به آرمان اصلي‌تر و بنيادي‌تر که همان وحدت عالم، تحت لواي اسلام است، نزديک خواهد شد.

آسيب‌ها و موانع وحدت

وحدت نيز مانند همه اهداف عالي انساني، آفت‌ها و موانعي دارد و رسيدن به وحدت بدون از ميان‌بردن موانع آن، دشوار است. امام ‌خميني در درجه نخست غفلت و دوري مسلمانان از اسلام اصيل را مهم‌ترين آسيب وحدت مي‌دانست. به عقيده ايشان، نبود درک درست از اسلام و گمان به انحصار آن در احکام عبادي و دعاها و غرق‌شدن در عقايد باطل و خرافات و برجسته‌کردن موارد اختلاف‌انگيز ميان فرقه‌هاي مذهبي، ازسوي دشمنان، زمينه‌ساز نابودي اسلام بود. در اين نگرش، زمامداران فاسد و جاه‌طلب نيز يکي از موانع عمده وحدت محسوب مي‌شوند. از نظر امام ‌خميني بيشتر زمامداران کشورهاي اسلامي، يا از حقايق دين بي‌خبرند يا دست‌نشانده استعمارند؛ در نتيجه به‌آساني در خدمت استعمارگران قرار مي‌گيرند و به جاي تأکيد بر منافع مسلمانان، متمرکز برخواسته‌ها و اميال شخصي خود بوده و همچون عامل تفرقه، عمل مي‌کنند.

از سوي ديگر، استعمار و قدرت‌هاي استکباري از مهم‌ترين عوامل خارجي تفرقه در جهان اسلام محسوب مي‌شوند. از نگاه امام ‌خميني، دولت‌هاي استعماري با همکاري عمال خائن و سران سازشکار کشورهاي اسلامي به جنگ‌هاي فرقه‌اي و قومي منطقه دامن مي‌زنند و انسجام اجتماعي و فکري مسلمانان را ضعيف و ميان اقشار مختلف همچون روشنفکر، تحصيل‌کردگان، روحانيان و ديگر طبقات، اختلاف و چنددستگي ايجاد مي‌کنند. به اعتقاد ايشان يکي از ابزارهاي غرب براي ايجاد اين چنددستگي، ترويج قوم‌گرايي و ملي‌گرايي بر مبناي وابستگي‌هاي نژادي است و دولت‌هاي استعماري به دليل ترس از وحدت مسلمانان، با برنامه‌ريزي و توطئه، به ايجاد تفرقه ميان مسلمانان اقدام مي‌کنند و اين خواسته را با استفاده از تبليغات گسترده در ميان توده‌ها پيگيري مي‌کنند. ايشان مرز و قوميت و گروه را در چارچوب جامعه اسلامي بي‌معنا مي‌دانست و معتقد بود ايجاد اختلافات مذهبي در جامعه اسلامي، ازجمله جنايت‌هايي است که بدخواهان اسلام، مرتکب شده‌اند.

 

*قرآن وحدت اسلامي را امري ضروري مي‌داند و بر تحقق عيني و خارجي وحدت ميان جامعه اسلامي «إنّ هذه اُمّتکم اُمّة واحدة»، به عنوان امري وجودي و نه صرفاً تشريعي و اعتباري تأکيد مي‌کند

*امام ‌خميني وحدت در سطح امت اسلامي را مسير غلبه بر اختناق‌ها، چپاولگري‌ها و عقب‌ماندگي‌ها در جهان اسلام مي‌دانست

*از نگاه امام ‌خميني، دولت‌هاي استعماري با همکاري عمال خائن و سران سازشکار کشورهاي اسلامي به جنگ‌هاي فرقه‌اي و قومي منطقه دامن مي‌زنند و انسجام اجتماعي و فکري مسلمانان را ضعيف و ميان اقشار مختلف اختلاف و چنددستگي ايجاد مي‌کنند