مهدي پورحسين
مقدمه
روحانيت شيعه در طول تاريخ اسلام همواره نقشي بنيادين در هدايت ديني، اجتماعي و سياسي جامعه ايفا کرده است. در عصر حاضر، با توجه به تحولات سريع جهاني، ظهور رسانههاي نوين و تکثر فرهنگي، وظيفهشناسي روحانيت بيش از گذشته اهميت يافته است. در اين راستا چند نکته حائز اهميت است.
1. دنياي متکثر معاصر
جهان امروز با ويژگيهايي چون جهانيشدن، گسترش ارتباطات ديجيتال و تنوع فرهنگي شناخته ميشود. اين تکثر، فرصتها و تهديدهايي را براي نهادهاي ديني ايجاد کرده است. امکان ارتباط گسترده با مخاطبان جهاني، انتقال پيام دين به زبانهاي مختلف و استفاده از ابزارهاي نوين براي تبليغ، از جمله فرصتها در اين زمينه هستند و در تقابل، افزايش نسبيگرايي فرهنگي، ظهور جريانهاي سکولار و ليبرال، و کاهش مرجعيت سنتي، از موارد تهديد به شمار ميروند. روشن است که روحانيت بايد با شناخت اين شرايط، راهبردها و راهکارهاي جديد و روزآمدي براي حضور مؤثر در جامعه اتخاذ کند.
در اين ميان، شناخت نسل جديد، با توجه به شرايط خاص خود از اهميت بیشتری برخوردار است. نسل جديد، که گاه بهعنوان «نسل ضد» يا منتقد شناخته ميشود، ويژگيهاي خاصي دارد که برخي از آنها عبارتند از پرسشگري و شکاکيت نسبت به سنتها و باورهاي گذشته، آشنايي گسترده با فضاي مجازي و دسترسي به منابع متنوع و حساسيت نسبت به آزاديهاي فردي و اجتماعي. از اين رو، شناخت دقيق اين نسل براي روحانيت ضروري است؛ زيرا بدون درک دغدغهها و زبان آنان، ارتباط مؤثر با آنان شکل نميگيرد. روحانيت بايد با زبان نسل جديد سخن بگويد و با درک زبان گفتوگو با آنان، از قالبهاي سنتي صرف عبور کند.
2. پرسشهاي نوشونده درباره دين
از سوي ديگر، در فضاي متکثر معاصر، پرسشهاي بنيادين و نويني درباره دين مطرح ميشود که جايگاه سترگي در دينداري عقلاني ايفا ميکند. نسبت دين با علم و عقلانيت، جايگاه دين در سياست و حکومت، رابطه دين با حقوق بشر و آزاديهاي فردي و کارآمدي دين در پاسخ به مسائل اجتماعي و اقتصادي و صدها پرسش ديگر، از جمله اين پرسشها هستند که پاسخهاي در خور ميطلبند. اين پرسشها نشاندهنده نياز جامعه به گفتوگوي عميق، علمي و عقلاني با روحانيتند. بيتوجهي به اين پرسشها ميتواند موجب فاصله گرفتن نسل جديد از نهاد دين و به تبع آن نهاد روحانيت شود.
3. ظرفيت دين و روحانيت براي پاسخگويي به پرسشها
از سوي سوم، روحانيت در مواجهه با پرسشهاي عصر جديد و نسل نو، از ظرفيت بسيار بالايي برخوردار است و نبايد هيج دغدغه و نگراني داشته باشد. چون اسلام به عنوان يک دين جامع، ظرفيت بالايي براي پاسخگويي به پرسشهاي نو دارد؛ چرا الف) قرآن و سنت بهعنوان منابع اصلي، اصولي فرازماني و فرامکاني ارائه ميدهند. ب) فقه و کلام اسلامي در طول تاريخ توانستهاند خود را با شرايط جديد تطبيق دهند. و ج) فلسفه و عرفان اسلامي نيز ظرفيتهاي عميقي براي پاسخ به پرسشهاي وجودي و معنوي دارند. و لازم است روحانيت اين ظرفيتها را با زبان علمي و عقلاني روز بازخواني کند تا بتواند پاسخهاي قانعکننده ارائه دهد.
افزون بر ظرفيت دين، خود نهاد روحانيت نيز، ظرفيتها و امکانات منحصر به فردي براي پاسخگويي به پرسشهاي روز دارد که نبايد ناديده گرفته شود. برخي از امکانات فعلي نهاد روحانيت به قرار زيرند.
حوزههاي علميه به عنوان مراکز اصلي تربيت روحانيون، طلاب و مبلغان دين، که در شهرهايي مانند قم، مشهد و اصفهان و بسياري از شهرهاي ديگر فعال هستند، ظرفيت بزرگي در شرايط فعلي براي پاسخ به پرسشهاي روز هستند. به ويژه آن که اين حوزهها علاوه بر آموزش سنتي فقه و اصول، در سالهاي اخير رشتههاي ميانرشتهاي مانند فلسفه دين، علوم اجتماعي اسلامي، مطالعات قرآني، جامعهشناسي و روانشناسي را توسعه دادهاند که ظرفيت بالايي در خود نهفته دارد.
پژوهشگاهها و مراکز علمي و تخصصي وابسته به حوزه که امروزه تعداد پرشماري را در بر ميگيرد، ظرفيت ديگري هستند که در انجام رسالت روحانيت در عصر حاضر نقش برجستهاي ميتوانند ايفا نمايند و به توليد دانش و پاسخگويي علمي به پرسشهاي جديد بپردازند.
همچنين امروزه حوزههاي علميه داراي کتابخانههاي گستردهاي هستند که منابع قديم و آثار جديد را در اختيار طلاب قرار ميدهند. چنان که مجلات علمي-پژوهشي بسياري در زمينههاي فقه، کلام، فلسفه و علوم انساني اسلامي در حوزه منتشر ميشوند که بستري براي گفتوگوي علمي فراهم ميکنند.
روحانيت امروز، علاوه بر منبر و مسجد، از رسانههاي نوين مانند تلويزيون، راديو و شبکههاي اجتماعي براي ارتباط با مردم استفاده ميکند. همچنين پايگاههاي اينترنتي پاسخ به شبهات، ابزار ديگري هستند که امروزه به راحتي در خدمت دين قرار دارند.
بالاتر از همه، عظيمترين ابزار تبليغ ديني روحانيت امروز، ظرفيت انساني آن است. نسل جديد روحانيون فعلي علاوه بر آموزش سنتي، با زبانهاي خارجي، علوم انساني مدرن و فضاي مجازي آشنا هستند. روشن است که اين امر توان پاسخگويي به پرسشهاي جهاني را به مراتب افزايش داده است، کمااینکه شبکه گسترده روحانيون در سراسر کشور و حتي در خارج از کشور، باعث ميشود ارتباط مستقيم با مردم و شناخت دغدغههاي آنان حفظ شود.
4. لزوم آمادگي روحانيان
مهمتر از همه موارد فوق، لزوم آمادگي روحانيت براي استفاده از ظرفيتها و فرصتهاي موجود است و آمادگي روحانيت براي پاسخگويي به پرسشهاي جديد نيازمند چند محور اساسي است.
1- دانشافزايي مستمر. آشنايي با علوم انساني، فلسفههاي جديد و نظريههاي اجتماعي.
2- مهارت رسانهاي. توانايي استفاده از ابزارهاي نوين ارتباطي و حضور فعال در فضاي مجازي.
3- گفتوگوي بينفرهنگي. تعامل با جريانهاي فکري مختلف و پرهيز از انزوا.
4- تقويت تقوا، اخلاق و معنويت شخصي. اعتماد اجتماعي به روحانيت بيش از هر چيز بر پايه صداقت و زهد آنان شکل ميگيرد و سرمايه اجتماعي گذشتگان ما نيز از همين جا ناشي ميشد و اگر ضعفي امروزه در اين زمينه وجود دارد هم از همين منشأ برميخيزد.
متأسفانه يکي از اشکالات روحانيت امروز، مشغول شدن به امور حاشيهاي و غيرضروري و رها کردن رسالت اصلي است، درحالي که وظيفهشناسي ايجاب ميکند روحانيت تمرکز خود را بر وظايف اصلي چون تبليغ دين با زبان روز، پاسخ به شبهات و پرسشهاي جامعه، تربيت نسل جديد طلاب متعهد و اخلاقمدار، حضور فعال در عرصههاي اجتماعي و فرهنگي؛ بگذارد و بسياري از کارهايي را که نه به درد دين ميخورد و نه به درد دنيا رها کند و آنها را به اهلش بسپارد. با تأسف بايد گفت که امروزه کثيري از روحانيان سنتي به اموري مشغولند که هيچ تناسبي با دنياي امروز و پرسشهاي بسيار نسل نو ندارد و بسياري از روحانيان غير سنتي نيز از آن طرف بام افتاده، اگر خود موضوع شبهه در تعالیم دینی نباشند، هيچ کارکرد مثبتي براي دينداري جامعه ندارند و اين دو سوي قيچي، در حال ذبح دين اصيل در جامعه ميباشند!