کساني که با تاريخ دهههاي اخير ايران آشنايي دارند، ترديدي ندارند که آيتالله هاشمي رفسنجاني يکي از برجستهترين شخصيتهاي تاريخ معاصر ايران است که نقش او در شکلگيري، تثبيت و توسعه جمهوري اسلامي انکارناپذير است. هاشمي رفسنجاني افزون بر حضور ميداني مؤثر در تمامي صحنههاي مبارزه با رژيم ستمشاهي و تحمل رنجهاي طاقت فرسا در اين راه، از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي، در بالاترين سطوح مديريتي حضور داشت. رياست مجلس شوراي اسلامي، فرماندهي جنگ در مقاطع حساس، رياست جمهوري و رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، تنها بخشي از مسئوليتهاي او بودند.
با اين همه، ويژگي بارز هاشمي، جامعيت و توانايي ايجاد همگرايي ميان نيروهاي مختلف انقلاب بود. او با درک شرايط و نيازهاي زمان، توانست ميان جريانهاي سياسي و فکري پل ارتباطي برقرار کند. همين جامعيت باعث شد که حتي مخالفان سياسي نيز به نقش او در حفظ وحدت ملي اذعان کنند. ازسوي ديگر، بحرانهاي پس از انقلاب، از جنگ تحميلي تا مشکلات سياسي و اقتصادي، نيازمند مديريتي مقتدر و آيندهنگر بود. هاشمي رفسنجاني در دوران جنگ در ذيل رهبري منحصر به فرد امام خميني، با هماهنگي نيروها و تصميمات راهبردي، نقش کليدي در اداره کشور ايفا کرد. پس از جنگ نيز با سياستهاي بازسازي و توسعه اقتصادي، مسير تازهاي براي ايران گشود و کشور را از شرايط بحراني به سمت ثبات نسبي هدايت کرد.
هاشمي رفسنجاني مديري بود که بحرانها را نه تنها تهديد، بلکه فرصتي براي اصلاح و پيشرفت ميديد. قدرت تحليل شرايط پيچيده، شجاعت در تصميمگيري و انعطافپذيري در اجرا، از او چهرهاي منحصر به فرد در مديريت بحران ساخته بود. تجربه سياسي گسترده و نگاه بلندمدت او، ظرفيت ويژهاي براي عبور دادن کشور از شرايط دشوار فراهم ميکرد و لذا فقدان او امروز بيش از هر زمان ديگري احساس میشود؛ چرا که کشور با بحرانهاي پيچيدهاي روبهروست و جاي خالي مديري با تجربه و جامعنگر همچون او آشکار است.
امروز جمهوري اسلامي با بحرانهاي متنوعي در عرصههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي مواجه است. نبود شخصيتي مانند هاشمي، که توانايي ايجاد اجماع، مديريت اختلافات و ارائه راهکارهاي عملي داشت، بيش از پيش احساس ميشود. جاي خالي او يادآور اين حقيقت است که کشور نيازمند چهرههايي با نگاه جامع، تجربه مديريتي و قدرت ايجاد همگرايي است؛ چهرههايي که بتوانند همانند هاشمي، بحرانها را به فرصت تبديل کنند.
آيتالله هاشمي رفسنجاني نه تنها يک سياستمدار، بلکه يک مدير بحران و معمار توسعه بود. امروز، جاي خالي او در عرصه سياست ايران، بيش از هر زمان ديگري احساس ميشود و يادآور ضرورت وجود شخصيتهايي با جامعيت، تجربه و نگاه آيندهنگر در اداره کشور است.