بسمالله الرحمن الرحيم
اين مطلب از رئيس جمهور پزشکيان بسيار شنيده شده است که بودجه دستگاههاي بيخاصيت بايد قطع شود.
سخن بسيار درستي است ولي افسوس که پشتوانه عملي ندارد. نگاهي به بودجه سال 1405 کل کشور نشان ميدهد نهتنها بودجه دستگاههاي بيخاصيت حذف نشده بلکه افزايش هم يافته است.
در بررسي اين موضوع که بسيار مهم است و با زندگي روزمره مردم سروکار دارد، بايد به دو نکته توجه شود.
اول اينکه چرا رئيس جمهور پزشکيان نتوانست بودجه دستگاههاي بيخاصيت را حذف کند؟ و دوم اينکه آيا حذف بودجه اين دستگاهها به نفع خود آنهاست يا به آنها ضربه وارد ميکند؟ ضمناً در بررسي سؤال دوم ميتوان به پاسخ اين سؤال هم رسيد که حذف بودجه اين دستگاهها آيا به نفع جامعه است يا ضررهائي به همراه خواهد داشت؟
درباره اينکه چرا رئيس جمهور پزشکيان نتوانست بودجه دستگاههاي بيخاصيت را حذف کند، واقعيترين جواب اينست که فشارهاي زيادي براي جلوگيري از حذف به دولت وارد ميشود که مقابله با آنها از توان آقاي پزشکيان خارج است. حتي اگر او به اين فشارها اعتنا نکند و رديفهاي مربوط به اين دستگاهها را حذف کند، مجلس که اختياراتي براي ايجاد تغيير و کم و زياد و حذف و اضافه کردن بودجه دارد، بودجه اين دستگاهها را برميگرداند و حتي اضافهتر هم ميکند. باقي ميماند اين سؤال که حالا که رئيس جمهور قدرت حذف بودجه دستگاههاي بيخاصيت را ندارد چرا آن را افزايش داده است؟ جواب اين سؤال هم به همان فشارها مربوط ميشود.
اما درباره اينکه آيا حذف بودجه دستگاههاي بيخاصيت به نفع خود آنهاست يا به آنها ضرر ميزند؟ هرچند نگاههاي مختلفي وجود دارد ولي با توجه به واقعيتهاي موجود و تجربهاي که در چند دهه گذشته به دست آمده، ترديدي باقي نميماند که بودجه دولتي بهيچوجه به نفع دستگاههاي مورد نظر نيست. واقعيتها به بيتأثير و بيخاصيت بودن فعاليتهاي اين دستگاهها مربوط ميشوند. اطلاعات موجود نشان ميدهند اهداف مورد نظر تحقق پيدا نکردهاند و بودجههائي که به اين دستگاهها داده شده صرف متورم شدن بخشهاي اداري و حقوق بگيران پشت ميزنشين و منشي و ميز و صندلي و هزينههاي اضافي شدهاند. هدف اين بود که با صرف اين بودجهها بنيه ديني و فرهنگي جامعه تقويت شود ولي نهتنها چنين اتفاقي نيفتاد بلکه اين بنيه در مقايسه با سالهاي دهه اول بعد از پيروزي انقلاب که اين دستگاهها بودجه دولتي دريافت نميکردند، ضعيفتر شده است. علاوه بر اين، در مواردي نيز بعضي از اين دستگاهها با وارد شدن به منازعات جناحي مشکلاتي نيز براي دولت و نظام به وجود آوردند.
تجربه چند دهه گذشته نيز به روشني نشان داد وابسته شدن دستگاههاي ديني و فرهنگي به بودجه دولت، ضربه بزرگي به استقلال آنها وارد ميکند. استقلال اين دستگاهها با فلسفه وجودي آنها عجين است بطوري که اگر به دولت و حاکميت وابسته باشند، از وظايف ذاتي خود فاصله ميگيرند و کاملاً بيخاصيت ميشوند. اينکه امام خميني از يکطرف بر ضرورت حفاظت استقلال حوزههاي علميه تأکيد ميکردند و از طرف ديگر اجازه ندادند بودجهاي غير از کمکهاي مردمي به آنها داده شود، دقيقاً به همين دليل بود. دستگاههاي فرهنگي غيرحوزوي و مواردي از قبيل مقبره خود امام و موسساتي که براي نشر افکار و آمار بزرگان تأسيس ميشوند نيز بايد با کمکهاي مردمي اداره شوند و از دريافت بودجههاي دولتي خودداري کنند. پول هنگفتي که به اين دستگاهها اختصاص مييابد اگر به آنها داده نشود ميتواند بخش قابل ملاحظهاي از مشکلات جامعه را حل کند و کمک خوبي به رفع گرفتاريهاي دولت به ويژه در دوران سخت کنوني نمايد. مهمتر اينکه اگر اين دستگاهها مستقل باشند، مردم بودجه آنها را تأمين ميکنند همانطور که در طول قرون گذشته کردند.
اعتقاد به خودداري از تخصيص بودجه براي دستگاههاي ديني و فرهنگي را نبايد به معناي مخالفت با اين دستگاهها دانست. بسياري از کساني که طرفدار حذف اين بودجهها هستند خيرخواه دين و فرهنگند. استقلال اين دستگاهها در درازمدت به نفع آنهاست کمااينکه به نفع کشور و نظام و دولت نيز هست، زيرا حکمرانان به جاي فرمان دادن به آنها زير نظارتشان قرار خواهند گرفت و در مسير صلاح و سداد حرکت خواهند کرد.