نکتهاي که لازم است مطرح شود موضوع «محمد بن زايد» مشهور به MbZ است. در سالهاي 1382 خودمان زماني که شيخ زايد زنده بود و شيخ خليفه، وليعهد بود در محافل ديپلماتيک صحبت از برآمدن MbZ مطرح بود يعني که محافل غربي اين شخص را در آب نمک خواباندهاند تا بعدا از وجود ايشان براي اجراي طرحهاي منطقهاي استفاده شود.در بين فرزندان شيخ زايد يک نفر به نام «سلطان بن زايد» بود که طرفدار فلسطين و ضد سياستهاي غربي یک مرکز مطالعات هم تأسيس کرده بود که انديشمندان از سراسر جهان براي سخنراني دعوت ميکرد که ناگهان شبي همه کاسه کوزه شيخ سلطان برچيده شد.غرض، ماموريتي است که محمد بن زايد عهدهدار شده است و در دوران رهبري شيخ خليفه بتدريج سکاندار امارات شد و نهايتا با فوت شيخ خليفه به رياست اين شيخ نشين رسيد.جالب آنکه هم زمان با تربيت MbZ در امارات بعدا متوجه شديم که يک MbS محمد بن سلمان هم براي عربستان تربيت ميشده است. بنابراين روي کار آمدن MbZ در امارات و MbS در عربستان کار دراز مدت غرب بوده است. و بطور قطع مجري و هدايت شده توسط محافل انديشمندان غربي هستند.بنابراين در برخورد با اين شيخ نشين بايد حساب شده، تدريجي و در زمان مناسب عمل کرد که بخواهيم نتيجه مناسبتري بگيريم.