بسمالله الرحمن الرحيم
جنگ ميان پاکستان و حکومت خودخوانده طالبان در افغانستان با اينکه تاکنون با دو مرحله مذاکره همراه بود، هنوز منتفي نشده و احتمال ازسرگيري درگيري وجود دارد.
حساسيت موضوع جنگ ميان پاکستان و حکومت خودخوانده طالبان در اينست که اين جنگ نشاندهنده تبديل شدن افغانستان تحت سلطه طالبان به يک کانون شرارت در منطقه است و اين جنگ ميتواند پيامدهاي بسيار خطرناکي براي کل منطقه داشته باشد و ما بايد اين زنگ خطر را جدي بگيريم. مقصر دانستن طالبان در جنگ ميان اين گروه و پاکستان بهيچوجه به معناي نگاه منفي بيدليل به اين گروه نيست. طالبان، طبق گواهي دولتهاي همسايه افغانستان و گزارش رسمي سازمان ملل، بعد از استقرار حاکميت خودخوانده اين گروه در اين کشور به کانون تروريسم تبديل شده بطوري که حداقل 20 گروه تروريستي اکنون در آن در حال فعاليت هستند. يکي از اين گروهها طالبان پاکستان است که با عنوان اختصاري تيتيپي (TTP) با دولت پاکستان وارد درگيري شده و داعيه تشکيل حکومتي شبيه حکومت خودخوانده طالبان در پاکستان را در سر ميپروراند. حرف اصلي اين گروه اينست که دولت پاکستان نيز بايد به «امارت اسلامي پاکستان» تبديل شود و زمام امور اين کشور در دست طالبان پاکستان (TTP) باشد.
رئيس کميته سياسي جبهه آزادي افغانستان درباره جنگ پاکستان و طالبان گفته است «طالبان به خاطر تيتيپي (TTP) يا همان طالبان پاکستان با اسلامآباد درگير جنگ شده است». داود ناجي، براي اين نظريه خود جمله مهمي گفته که پرده از واقعيت پشت پرده اين جنگ را کنار ميزند. وي افزود: «اکنون در اثر اين جنگ و بسته شدن مرزها، مردم و تجار آسيب زيادي ديدهاند ولي حکومت خودخوانده طالبان به قيمت قرباني کردن مردم افغانستان از طالبان پاکستان حمايت ميکند».
اهميت بيشتر جنگ ميان پاکستان و طالبان را هنگامي ميتوان درک کرد که حمايتهاي همهجانبه دولت پاکستان از طالبان براي سلطه يافتن بر افغانستان در سال 1400 درنظر گرفته شود. در جريان مذاکرات دوحه ميان نمايندگان آمريکا و طالبان که به توافق ميان آنان براي کنار گذاشتن آرام دولت اشرف غني و سلطه گروه تروريستي طالبان بر افغانستان منجر شد، دولت پاکستان نقش بسيار مهمي داشت کمااينکه در استقرار اين گروه و به دست گرفتن مجاري امور در کابل نيز دولت پاکستان تلاش زيادي کرد. علاوه بر اينها، در همراهي با طالبان براي سرکوب معارضين در نقاط مختلف افغانستان به ويژه پنجشير نيز ارتش پاکستان نقش مؤثري داشت. با اينحال، سران طالبان بعد از آنکه جاي پاي خود را در سلطه بر افغانستان تا حدودي محکم کردند، از طريق طالبان پاکستان به جان دولت اين کشور افتادند تا سلطه حکومتي که آنها آن را «امارت اسلامي» مينامند به پاکستان گسترش یابد. سخنان روزهاي گذشته سران طالبان به ويژه بعد از شکست مذاکرات اسلامبول، کاملاً نشان ميدهد آنها به هر قيمتي تصمیم دارند به حمايت از طالبان پاکستان ادامه بدهند و تأسيس «امارت اسلامي پاکستان» را بخشي از رسالت خود ميدانند.
آنچه از رهگذر جنگ پاکستان و طالبان به ما مربوط ميشود اينست که طالبان اگر در اين جنگ به اهداف خود برسد، به هوس گسترش سلطه خود بر ساير سرزمينهاي همجوار خواهد افتاد و براي تمام کشورهاي منطقه يکي پس از ديگري دردسرساز خواهد شد. براي اين هوسبازي قريبالوقوع نشانههاي زيادي داريم که قطعاً متوليان سياست خارجي کشورمان از آنها بياطلاع نيستند. به همين جهت، لازم است وزارت خارجه کشورمان، خوشخياليهايش درباره طالبان را کنار بگذارد و با تکيه بر نقطهنظرهاي صاحبنظران امور مربوط به پاکستان و افغانستان، سياست واقعبينانهاي در پيش بگيرد که مانع سرايت ويروس خطرناک طالبان به کشورمان شود.