بسمالله الرحمن الرحيم
يکي از اهداف مهم انقلاب اسلامي، مبارزه با فساد همهجانبهاي بود که طبقه جديد به وجود آمده در دوران حکومت پهلوي در جامعه گسترش داده بود. درباريان تا خرخره در فساد اقتصادي و ساير مفاسد غرق شده و آلودگيها را به ويژه در بخش اقتصادي به بخشهائي از جامعه نيز سرايت داده بودند. مردم که تبعيضها و غارت اموال کشور توسط درباريان و وابستگان به آنها را ميديدند به اين تصميم قطعي رسيده بودند که با دربار مبارزه کنند و ريشه فساد را بخشکانند.
هدف، فقط مبارزه با مفاسد اقتصادي نبود، ريشهکن ساختن استبداد داخلي و استعمار خارجي نيز بخشهاي مهمي از اهداف مردم از پيوستن به انقلاب اسلامي را تشکيل ميدادند. دخالتهاي آمريکا و انگليس در ايران و طمعورزيهائي که شوروي آن زمان به ايران داشت و سرکوب کردن مخالفين اين دخالتها و طمعورزيها توسط رژيم فاسد، وابسته و منحط پهلوي که از محمدرضاشاه يک ديکتاتور ساخته بود، مردم را به ستوه آورده بودند. رژيم پهلوي به همان اندازه که در برابر قدرتهاي خارجي تسليم و فرمانبردار بود، در سرکوب کردن مردم معترض بيرحمانه عمل ميکرد. دو شعار اساسي «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» و «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» در واقع ترجمان اهداف مردم ايران در مبارزه با استبداد داخلي و استعمار خارجي بودند و آگاهي بسيار بالاي مردم را نشان ميدادند. در کنار اين دو هدف اساسي، مبارزه با مفاسد اقتصادي به منظور جلوگيري از غارت بيتالمال توسط درباريان و نوکيسههاي وابسته به آنها نيز هدف مهمي بود که در دستور کار مردم و انقلاب اسلامي قرار داشت.
درباره شعارهاي «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» و «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» نکات زيادي وجود دارند که در فرصتهاي مناسب بايد به آنها بپردازيم ولي اکنون با توجه به شرايط بحراني اقتصادي و ظهور نوکيسههائي از نوع جديد اولويت با پرداختن به اين موضوع است. درک اين واقعيت که حال مردم خوب نيست و اکثريت مردم از گرانيهاي ناشي از مفاسد اقتصادي دستپخت نوکيسهها رنج ميبرند، بسيار آسان است. کافي است حضرات مسئولين فقط به اين دو پديده کاملاً ملموس و چشمگير که جامعه امروز ايران به آنها مبتلاست نگاه کنند و به عمق فاجعه پي ببرند.
پديده اول فاصله طبقاتي به وجود آمده ميان طبقه جديد نوکيسههاي يقهسفيد و ظاهرالصلاح است که در خانههاي بالاي هزار ميليارد توماني با امکانات اشرافي زندگي ميکنند و در تهران و شمال و داخل و خارج از کشور صاحب املاک و حسابهاي بانکي نجومي هستند و در کنار آنها مردمي که در همين تهران که مرکز حاکميت اسلامي است شبها را با شکم گرسنه و کارتنخوابي سر ميکنند. اين وضعيت با نظام جمهوري اسلامي که با شعارهاي رفع تبعيض و برقراري عدالت تأسيس شد هيچ تناسبي ندارد. اين فاصله بقدري زياد است که به نظر ميرسد نوکيسههاي امروز از نوکيسههاي دوران رژيم پهلوي هم سبقت گرفتهاند.
پديده دوم مشکل بزرگي است که طبقات ضعيف مردم براي تأمين معيشت خود دارند بطوري که فقر در حال گسترش است و گرانيهاي لحظهاي بسياري از خانوادهها را دچار محروميتهاي شديد در زمينههاي مختلف کرده است. مشکل اجارهخانه، پرداخت هزينههاي درمان، خدمات، خريد لوازم خانه و حتي کالاهاي اساسي و اوليه زندگي براي بسياري از خانوادهها غيرممکن شده است. اينکه بسياري از خانودهها مجبور باشند گوشت و ميوه را از سفرههاي خود حذف کنند چگونه براي يک نظام اسلامي قابل توجيه است؟
درست است که حکمرانان درگير مسائل مهمي در زمينههاي دفاعي و خارجي هستند ولي بايد بپذيرند که رفاه نسبي مردم مهمترين پشتوانه دفاعي براي حاکميت و عامل اصلي ايجاد توازن در سياست خارجي است. حکمرانانمان ميتوانند با بستن مجاري سوءاستفاده نوکيسهها و خشکاندن غده چرکين فساد اقتصادي، کشور را به سوي تأمين عدالت اقتصادي به پيش ببرند.