شهيد مظلوم آيتالله بهشتي
... تشكل يعني چه؟ يعني نيروها بر پايه ارزشهاي مشخص، مجموعه تشكيل بدهند و بعد برنامهها را بر طبق آن ارزشها بريزند. ما نميتوانيم برنامهريزي اقتصادي داشته باشيم براساس اينكه نرخگذاري و سهميهبندي هست و هم برنامهريزي اقتصادي داشته باشيم براساس اينكه نرخگذاري و سهميه بندي نيست. بنابراين نميشود براساس هر دو بينش برنامهريزي كرد. بلكه بايد برنامهها را براساس ديدگاهها و نقطهنظرهاي مشترك ريخت و كادرهاي مؤمن به اين برنامهها بيايند متشكلانه اينها را اجرا كنند. والا كسي كه ته دلش ضدنرخگذاري است اگر بيايي او را عضو دادگاه انقلاب امور صنفي بكني، چه فايدهاي خواهد داشت؟ اين كار مثل همان رژيم سابق ميشود كه آدم به آن چيزي كه ايمان ندارد برود آنجا كار بكند. اين كه نظام اسلامي نيست. اين شخص علاوه بر اينكه در دادگاه همكاري نميكند كار شكني هم ميكند. لابد او در ته دلش ميگويد اين دادگاه، دادگاه ظلم است و براي كمك به مظلومين در دادگاه كارشكني ميكنم. يك رژيم بدون تشكلي كه برپايه ارزشها باشد، ارزشهايي كه زيربناي برنامهها باشد هرگز پانميگيرد. وقتي صحبت از ضرورت تشكيلات ميكنيم منظورمان همين است، نام مطرح نيست ميخواهي اسم اين تشكل را حزب، سازمان، دفتر، منظمه يا هر اسم ديگر بگذار.
مسئله تشكل در هر مرحلهاي مهم است. منتها تشكل در هر مرحله متناسب با آن مرحله ابعادش وسيعتر يا محدودتر ميشود... اگر در باورهايشان نقصي هست و بايد برطرف كرد، چه كساني يا چه جايي بايد اين كار را بكند؟ بنابراين بايد مجموعهاي وجود داشته باشد كه اين افراد را شناسايي كند، با آنها صحبت كند، روشنگري كند و باورهايشان را تقويت كند يا تغيير بدهد پس تشكل نيروها در اين بعد ضرورت پيدا ميكند. ما در ضرورت تشكل حق ترديد نداريم، اما تشكل حق، كدام است؟ تشكل حق، تشكلي است كه انحصار طلب نيست. يعني چه انحصار طلب نيست؟ يعني اين منطق خودپرستانه و ضدخداپرستي را ندارد كه هركس توي اين تشكيلات هست آدم خوبي است و هركس توي اين تشكيلات نيست آدم خوبي نيست. اين تفكر، شيطاني است و نه رحماني و نه يزداني.
تشكل خوب و سالم تشكلي است كه يك نظام ارزشي را روشن و صريح مطرح ميكند. ميگويد ما پاسدار اين نظام ارزشي هستيم هركس اين ارزشها راندارد مورد انتقاد ماست، خواه عضو تشكيلات ما باشد خواه نباشد. يكي از اين ارزشها تشكل است. يعني افرادي كه از جهات ديگر خوبند امامنفردند، عادت به كار دستهجمعي ندارند، نسبت به افرادي كه منفرد نيستند و كار دستجمعي ميكنند يك امتياز كمتر دارند. اما فقط يك امتياز، نه همه امتيازها. ما در موقع انتخاب نخستوزير گفتيم شوراي مركزي موقت حزب جمهوري اسلامي در معرض امتحان است ببينيم چكار ميكند؟ در يك جلسه طولاني پيرامون اشخاص بحثهايمان را كرديم، گفتيم رأيگيري مخفي ميكنيم و هركس سه نفر را انتخاب كند نفر اول، دوم و سوم به ترتيب هركدام سه امتياز، دوامتياز، و يك امتياز دارند. وقتي آراء مخفي را جمعآوري كردند برادرمان رجائي كه عضو حزب نيست 40 امتياز آورد و برادر بعدي كه عضو حزب بود 25 امتياز آورد بنده به سهم خودم خوشحال شدم. گفتم شورا از امتحان روسفيد بيرون آمد و معلوم شد در رأي دادن به چه ميانديشد.
درست است كه اگر كسي عضو حزب باشد يك ارزش است اما فقط يك ارزش است و اين ارزش جانشين همه ارزشها نميشود. تشكلهاي اينچنين اگر يكي باشند كه چه خوب، اگر دو، سه، دهتا هم باشند با هم برادرند و هيچوقت با همديگر ضدو معارض نميشوند به همين جهت است كه ما در مواضعي كه در رابطه با گروهها اعلام كردهايم اگر مطالعه كرده باشيد اينرا تصريح كردهايم كه رابطه حزب جمهوري اسلامي با گروههاي معتقد در خط امام كه از نظر نظام ارزشي باما يك جور فكر ميكنند اما يك تشكيلات ديگرند رابطه برادرانه است و هر نوع رقابت رشك آميز ميان اين گروهها را گناه ميدانيم و اين از نظر ما همان تنگ نظري و خودپرستي است. اين است كه ما براي تشكل سالم يك نشاني گويا پيدا كردهايم و روي اين نشاني هم سخت ايستادهايم و ميايستيم و چه كل تشكل را و چه اعضاي تشكل را با همين يك نشاني محك ميزنيم. اين سنگ محك خوبي است.
يادم ميآيد حدود،24 25 سال قبل در قم چند تا از برادرهاي ما دور هم جمع شدند و يك كار خوب را شروع كردند چند تاي ديگر از برادرها آمدندگفتند فلاني ميخواهيم مشابه آن كارها را شروع كنيم. گفتم آيا آنها نيرويشان كافي است؟ گفتند: نه گفتم چرا نميرويد با آنها كار كنيد؟ شروع كردند به عيبجويي كردن از آنها به اين جملهاي كه عرض ميكنم خوب دقت كنيد، خوب كه عيبهايشان را شمردند و من نوشتم، گفتم تعدادي از اين عيبها را بايد تلاش كنيد تا برطرف شود اما بقيه اينها عيب نيست اگر پوستش را بكنيد، معنايش اين است كه همين كار را اگر شما ميكرديد كار خيلي خوبي بود ولي همين كار را چون آنها ميكنند كار كم ارزشي است. اگر انسان ديد كار معيني را اگر آن آقا بكند كار بيارزشي است اگر بنده بكنم كار خيلي مهمي است معلوم است كه اين فرد بجاي حق پرست بودن، خودپرست است لذا همان موقع ما يك اصل پيدا كرديم، گفتيم اصل در انسان خداپرست اين است كه ترازويش و سنگ ترازويش براي وزن كردن خودش و اعمال خودش و ديگران و اعمال آنها يكي باشد. با همان ترازويي كه خوبيهاي ديگران را ميسنجد خوبيهاي خودش را بسنجد. با همان ترازو كه عيبهاي ديگران را ميسنجد عيبهاي خودش را بسنجد اگر ترازو و مترش فرق كرد اين شخص متري دارد كه وقتي آن طرف ميرود يك ميليمتر را 50 ميليمتر نشان ميدهد، وقتي اين طرف ميآيد يك ميليمتر را يك ميكرومتر نشان ميدهد، آيا اين ترازو درست است يا خراب است؟ اين ترازو خراب است، در حقيقت صاحب ترازو خراب است ما چه در كار فردي و چه در كار تشكيلاتي اين را بعنوان يك اصل عالي اخلاق و معيار ميشناسيم و رويش تكيه داريم و تشكل را با اين شرط الهي و خدايي ميدانيم. هر حزبي، تشكيلاتي، سازماني اگر اين شرط را داشته باشد اصول و نظام ارزشي آن اسلامي باشد از ديد ما حزبالله است و اگر اين شرط را نداشته باشد به همان اندازه كه ندارد حزبالشيطان است. اسمش هرچه ميخواهد باشد، رهبرانش هر كه ميخواهند باشند، اعضايش هر كه ميخواهند باشند و اين را هم عرض كنم كه ما بر طبق تجربه ميدانيم انسانها مطلق نيستند، مطلق هم نميشوند، حتي انتظار مطلق شدن را از انسانها نبايد داشت. ما ميگوييم هر فرد، حزب و جمع كه در اين خط حركت بكند حزبالله است والا ممكن است الان خالص خالص نباشد كه نيست...
منبع- جاودانه تاريخ، گفتارها4، صفحات 71 تا 74
از انتشارات روزنامه جمهوري اسلامي
*اصل در انسان خداپرست اين است كه ترازويش و سنگ ترازويش براي وزن كردن خودش و اعمال خودش و ديگران و اعمال آنها يكي باشد. با همان ترازويي كه خوبيهاي ديگران را ميسنجد خوبيهاي خودش را بسنجد. با همان ترازو كه عيبهاي ديگران را ميسنجد عيبهاي خودش را بسنجد
*تشكل حق، تشكلي است كه انحصار طلب نيست. يعني اين منطق خودپرستانه و ضدخداپرستي را ندارد كه هركس توي اين تشكيلات هست آدم خوبي است و هركس توي اين تشكيلات نيست آدم خوبي نيست