موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13211
گزارش الجزيره از نفرت پراکني عليه مسلمانان در هند

همزمان با تبديل خشونت عليه مسلمانان به نمايش عمومي، سياست اکثريت‌گرايانه هند، نفرت را به سرگرمي و سکوت را به همدستي در جرم تبديل کرده است.به گزارش الجزيره هر روز صبح در هند دو نوع روايت خبري موازي آغاز مي‌شود. يکي که از تلويزيون پخش مي‌شود و با دقت انتخاب شده است شامل مناظره‌هاي ميزگردي در مورد پاکستان، غرور هندوها و نمايش بي‌پايان در مورد «هند جديد» است و ديگري که از تلويزيون پخش نمي‌شود اما عميقاً واقعي است، روال روزانه آزار و اذيت، زنداني شدن و اهريمن جلوه دادن مسلمانان است.پيام اين دو رويکرد، ترسناک است: رنج مسلمانان يا پاک مي‌شود يا به يک نمايش تبديل مي‌شود. مسئله مسلمانان مانند سرگرمي عصرگاهي براي اکثريت مصرف مي‌شود، درحالي که خود مسلمانان مجبورند طوري زندگي کنند که گويي جنايتکاران هميشگي هستند، هميشه متهم مي‌شوند و هرگز صدايشان شنيده نمي‌شود.استنلي کوهن، جامعه‌شناس، زماني درباره «وضعيت‌هاي انکار» نوشت: جوامعي هستند که در آنها جنايات پنهان نمي‌شود، بلکه چنان به طور روزمره جذب مي‌شوند که ديگر تکان‌دهنده نيستند. اين درست وضعيت هند امروز است؛ کشتار مسلمانان در روز روشن اتفاق مي‌افتد، اما اکثريت مردم آن را به عنوان سر و صداي پس‌زمينه مي‌بينند.مانند قتل يک پسر هفت ساله مسلمان در «اعظم گره» در ماه سپتامبر امسال که جسد او در يک کيسه قرار داده شده بود. جسد او توسط همسايگاني که بعداً دستگير شدند، با بي‌تفاوتي ترسناکي کشف شد. براي لحظه‌اي گذرا، گزارش‌هاي محلي اين داستان را منتشر کردند، اما به سرعت از تلويزيون‌هاي پربيننده ناپديد شد و جاي خود را به مناظره‌هاي آتشين در مورد «جهاد عشق»، تنش‌هاي مرزي يا مسابقه کريکت هند و پاکستان داد. مرگ يک کودک مسلمان با سناريوي خشم ملي مطابقت نداشت. در عوض، اين به بخشي از بايگاني خاموش خشونت عادي‌سازي‌شده تبديل شد.اصولاً وقتي پاي مسلمانان به وسط مي‌آيد، خودِ عملِ عشق ورزيدن،جرم‌انگاري مي‌شود مانند تظاهرات "من محمد(ص) را دوست دارم" که با واکنش شديد پليس و خراب کردن خانه‌هاي مردم با بولدوزر همراه شده است.تاجران مسلمان يک شبه اخراج مي‌شوند و نوعي شکنجه اقتصادي شروع مي‌شود. تمام خانواده‌ها معيشت خود را از دست مي‌دهند، کودکان از مدرسه بيرون کشيده شده و زنان مجبور مي‌شوند براي غذا از همسايگان گدايي کنند. با اين حال، رسانه‌هاي ملي آن را به عنوان «تنظيم نظم و قانون» جلوه دادند و به ندرت به هزينه‌هاي انساني آن توجه کردند.وضعيت اکنون براي مسلمانان اينطور است که گروه‌هاي تندروي هندو در رسانه‌هاي اجتماعي جشن گرفته و سلب مالکيت مسلمانان را به سرگرمي ويروسي تبديل کردند. آنچه که بايد يک رسوايي ملي مي‌بود، به عنوان «تنش محلي» معمول بسته‌بندي شده و به خورد مخاطب داده مي‌شود.اگر امروز وقتي مسلمان به عنوان مجرم مجازات مي‌شود، دست بزنيد، فردا از خواب بيدار خواهيد شد و خواهيد ديد که همان کشوري که برايش هورا مي‌کشيديد به زندان شما تبديل شده است و تا آن زمان، خنده نفرت تنها صدايي خواهد بود که در اين جمهوري باقي مانده است. تاريخ نخواهد پرسيد که آيا شما هندو بوديد يا مسلمان، راست‌گرا بوديد يا ليبرال، بلکه فقط خواهد پرسيد چرا جامعه‌اي که به تمدن خود افتخار مي‌کرد، ظلم را به کمدي و سکوت را به رضايت تبديل کرد؟