مروري بر رهنمودهاي امام خميني پيرامون لزوم رسیدگی به وضعیت محرومین
اشاره
حرکت در مسير رسيدگي به فقرا و حمايت از محرومين و مستضعفين جامعه، يک آرمان بلند و برگرفته از تعاليم عميق اسلامي است که امام خميني رضوانالله تعالي عليه در بيانات، سفارشها و توصيههاي خويش آن را به صورت يک «وظيفه» و «مسئوليت» براي آحاد ملت و ازجمله مسئولين، دولتمردان و کارگزاران حکومتي تبيين و تعيين نمودند. مواضع و ديدگاههاي حضرت امام خميني در حمايت از تودههاي محروم جامعه، فقط به صورت مشخص کردن وظيفه و مسئوليت خلاصه و محدود نشد، بلکه آن پير فرزانه اين مواضع و سياستها را در طول زندگي پربار خويش بخصوص پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران بطور مستمر در مناسبتهاي گوناگون مطرح و ترويج نمودند و در عمل نيز بيشتر از هرکس ديگري خود به آن پايبندي نشان دادند. والاترين ارزشي که از ديدگاه امام باعث رشد شخصیت افراد ميشود، ارزش «سادهزيستي» و «پرهيز از تجمل و اسراف» است و در کنار اين ارزش مهم، همنشيني با فقرا و پابرهنگان و رسيدگي واقعي به امور زندگي آنها، اين ارزش را دوچندان ميکند. تأسفآور است که گاهي ريخت و پاشها و اسرافها و هزينههاي سرسامآور بنام پاسداشت ارزشهاي اسلامي و ارزشهاي موردنظر امام صورت ميگيرد، درحاليکه برهمگان آشکار است که رمز موفقيت امام در جذب پابرهنگان و مستضعفان و محرومان جامعه به نهضت اسلامي؛ سادهزيستي ايشان بود و به همين دليل نيز عشق متقابلي ميان امام و محرومان برقرار بود. امام خميني معتقد بودند برای مبارزه با فرهنگ منحط و ظالمانه سرمايهداري، بايد اعمال و نيتها و همت آحاد ملت بخصوص مسئولين نظام اسلامي به سوي فقرزدايي سوق يابد و اين مهم تحقق نخواهد يافت مگر اينکه همه در عمل پايبند به رعايت الفباي اين مبارزه باشند.
آنچه مطالعه می فرمائید مروري کوتاه بر بخشي از سفارشها و توصيههاي حضرت امام خميني درباره لزوم فقرزدايي و رسيدگي به محرومين جامعه است.
***
يکي از مسائل بسيار مهمي که به عهده علما و فقها و روحانيت است، مقابله جدي با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادي شرق و غرب و مبارزه با سياستهاي اقتصاد سرمايهداري و اشتراکي در جامعه است، هرچند که اين بليه دامنگير همه ملتهاي جهان گرديده است و عملاً بردگي جديدي بر همه ملتها تحميل شده و اکثريت جوامع بشري در زندگي روزمره خود به اربابان زر و زور پيوند خوردهاند و حق تصميمگيري در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و عليرغم منابع سرشار طبيعت و سرزمينهاي حاصلخيز جهان و آبها و درياها و جنگلها و ذخاير، به فقر ودرماندگي گرفتار آمدهاند و کمونيستها و زراندوزان و سرمايهداران با ايجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حيات وابتکار عمل را از عامه مردم سلب کردهاند و با ايجاد مراکز انحصاري وچند مليتي، عملاً نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته وهمه راههاي صدور و استخراج و توزيع و عرضه وتقاضا و حتي نرخگذاري و بانکداري را به خود منتهي نمودهاند وبا القاي تفکرات و تحقيقات خود ساخته، به تودههاي محروم باوراندهاند که بايد تحت نفوذ ما زندگي کرده و الّا راهي براي ادامه حيات پابرهنهها، جز تن دادن به فقر باقي نمانده است و اين مقتضاي خلقت و جامعه انساني است که اکثريت قريب به اتفاق گرسنگان در حسرت يک لقمه نان بسوزند و بميرند و گروهي اندک هم از پرخوري و اسراف وتعيشها جانشان به لب آيد. به هر حال اين مصيبتي است که جهانخواران بر بشريت تحميل کردهاند و کشورهاي اسلامي به واسطه ضعف مديريتها و وابستگي، به وضعيت أسفبار گرفتار شدهاند که اين به عهده علماي اسلام و محققين و کارشناسان اسلامي است که براي جايگزين کردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرحها و برنامههاي سازنده و دربرگيرنده منافع محرومين و پابرهنهها را ارائه دهند و جهان مستضعفين و مسلمين را از تنگنا و فقر معيشت به درآورند. البته پياده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامههاي اقتصادي آن و مقابله با اقتصاد بيمار سرمايهداري غرب و اشتراکي شرق، بدون حاکميت همه جانبه اسلام ميسر نيست و ريشه کن شدن آثار سوء و مخرب آن، چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامي همچون جمهوري اسلامي ايران نيازمند به زمان باشد، ولي ارائه طرحها و اصولاً تبيين جهت گيري اقتصاد اسلام در راستاي حفظ منافع محرومين و گسترش مشارکت عمومي آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترين هديه و بشارت آزادي انسان از اسارت فقر و تهيدستي به شمار ميرود و بيان اين حقيقت که صاحبان مال و منال در حکومت اسلام هيچ امتياز و برترياي از اين جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولويتي به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلّم راه شکوفايي و پرورش استعدادهاي خفته و سرکوب شده پابرهنگان را فراهم ميکند. و تذکر اين مطلب که ثروتمندان هرگز به خاطر تمکن مالي خود نبايد در حکومت و حکمرانان و اداره کنندگان کشور اسلامي نفوذ کنند ومال و ثروت خود را به بهانه فخرفروشي و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتکشان، افکار و خواستههاي خود را تحميل کنند، اين خود بزرگترين عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرايش آنان به اخلاق کريمه و ارزشهاي متعالي و فرار از تملق گوييها ميگردد و حتي بعض ثروتمندان را از اينکه تصور کنند که مال و امکاناتشان دليل اعتبار آنان در پيشگاه خداست متنبه ميکند.
خلاصه کلام اينکه بيان اين واقعيت که در حکومت اسلامي بهاي بيشتر و فزونتر از آنِ کسي است که تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مديران و کارگزاران و رهبران و روحانيون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنهها بيشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنين و مرفهين، و در کنار مستمندان و پابرهنهها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگي است که نصيب اوليا شده و عملاً به شبهات و القائات خاتمه ميدهد، که بحمدالله در جمهوري اسلامي ايران، اساس اين تفکر و بينش درحال پياده شدن است.
و همچنين مسئولين محترم کشور ايران عليرغم محاصرات شديد اقتصادي وکمبود درآمدها، تمامي کوشش و تلاش خود را صرف فقرزدايي جامعه کردهاند و همه آرمان و آرزوي ملت و دولت و مسئولين کشور ما است که روزي فقر و تهيدستي از جامعه ما رخت بربندد و مردم عزيز و صبور و غيرتمند کشور از رفاه در زندگي مادي و معنوي برخوردار باشند. خدا نياورد آن روزي را که سياست ما و سياست مسئولين کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه دارها گردد و اغنيا و ثروتمندان ازاعتبار و عنايت بيشتري برخوردار شوند. معاذالله که اين با سيره و روش انبيا و اميرالمؤمنين و ائمه معصومين - عليهمالسلام - سازگار نيست، دامن حرمت و پاک روحانيت از آن منزه است، تا ابد هم بايد منزه باشد و اين از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانيت ما است که به حمايت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است. از آنجا که محروميت زدايي، عقيده و راه و رسم زندگي ما است، جهانخواران در اين مورد هم ما را آرام نگذاشتهاند و براي ناتوان ساختن دولت ودست اندرکاران کشور ما حلقههاي محاصره را تنگتر کردهاند و بغض و کينه و ترس و وحشت خود را در اين حرکت مردمي و تاريخي تا مرز هزاران توطئه سياسي - اقتصادي ظاهر ساختهاند و بدون شک جهانخواران به همان ميزان که از شهادت طلبي و ساير ارزشهاي ايثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرايش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمايت از پابرهنگان در هراسند و مسلّم هر قدر کشور ما به طرف فقرزدايي و دفاع از محرومان حرکت کند، اميد جهانخواران از ما منقطع و گرايش ملتهاي جهان به اسلام زيادتر ميشود و روحانيت عزيز بايد به اين اصل توجه عميق داشته باشند و افتخار تاريخي و بيش از هزار ساله پناهگاهي محرومان را براي خود حفظ کنند و به ساير مسئولين و مردم توصيه نمايند که ما نبايد گرايش و توجه بيشائبه محرومين را به انقلاب و حمايت بيدريغ آنان را از اسلام فراموش کنيم و بدون جواب بگذاريم.
البته پرواضح است که همه اقشار کشور ما در انقلاب سهيم و شريکند و همه براي خدا و انجام وظيفه الهي خود وارد صحنهها شدهاند و مقصد خدا است و هرگز آمال بلند و الهي خود را به مسائل مادي آلوده نميکنند و با کمبودها ازميدان به در نميروند، چرا که کسي که براي خدا جان ومال فدا ميکند، به خاطر شکم و دنيا از پا در نميآيد، ولي وظيفه ما و همه دست اندرکاران است که به اين مردم خدمت کنيم و در غم و شادي ومشکلات آنان شريک باشيم که گمان نميکنم عبادتي بالاتر از خدمت به محرومين وجود داشته باشد. راستي وقتي که پابرهنهها و گودنشينان و طبقات کم درآمد جامعه ما امتحان و تقيد خود را به احکام اسلامي تا سر حد قرباني نمودن چندين عزيز و جوان و بذل همه هستي خود دادهاند و در همه صحنهها بودهاند - و ان شاءالله خواهند بود - و سر و جان را در راه خدا ميدهند، چرا ما از خدمت به اين بندگان خالص حق و اين رادمردان شجاع تاريخ بشريت افتخار نکنيم! ما مجدداً ميگوييم که يک موي سر اين کوخ نشينان و شهيددادگان به همه کاخ و کاخ نشينان جهان شرف و برتري دارد.
و آخرين نکتهاي که در اينجا ضمن تشکر از علما و روحانيون و دولت خدمتگزار حامي محرومان بايد از باب تذکر عرض کنم و بر آن تأکيد نمايم، مسئله ساده زيستي و زهدگرايي علما و روحانيت متعهد اسلام است که من متواضعانه و به عنوان يک پدر پير از همه فرزندان و عزيزان روحاني خود ميخواهم که در زماني که خداوند بر علما و روحانيون منت نهاده است واداره کشور بزرگ و تبليغ رسالت انبيا را به آنان محول فرموده است، از زي روحاني خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق و برق دنيا که دون شأن روحانيت و اعتبار نظام جمهوري اسلامي ايران است، پرهيز کنند و برحذر باشند که هيچ آفت و خطري براي روحانيت و براي دنيا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسير دنيا نيست که بحمدالله روحانيت متعهد اسلام امتحان زهدگرايي خود را داده است، ولي چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانيت بعد از اين براي خدشهدار کردن چهره اين مشعلداران هدايت و نور، دست به کار شوند و با کمترين سوژهاي به اعتبار آنان لطمه وارد آورند که انشاءالله موفق نميشوند. (صحيفه امام، ج20، صص 339 تا 343)
*جهانخواران میخواهند تودههای محروم مردم باور کنند که اين مقتضاي خلقت و جامعه انساني است که اکثريت قريب به اتفاق گرسنگان در حسرتيک لقمه نان بسوزند و بميرند و گروهي اندک هم از پرخوري و اسراف و تعيشها جانشان به لب آيد
*ارائه طرحها و اصولاً تبيين جهتگيري اقتصاد اسلام در راستاي حفظ منافع محرومين و گسترش مشارکت عمومي آنان و مبارزه اسلام با زراندوزان، بزرگترين هديه و بشارت آزادي انسان از اسارت فقر و تهيدستي به شمار ميرود
*در حکومت اسلامي بهاي بيشتر و فزونتر از آنِکسي است که تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مديران و کارگزاران و رهبران و روحانيون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنهها بيشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنين و مرفهين
*خدا نياورد آن روزي را که سياست ما و سياست مسئولين کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه دارها گردد و اغنيا و ثروتمندان از اعتبار و عنايت بيشتري برخوردار شوند. معاذالله که اين با سيره و روش انبيا و امير المؤمنين و ائمه معصومين- عليهمالسلام- سازگار نيست
*دامن حرمت و پاک روحانيت از پشت کردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايهدارها منزه است و تا ابد هم بايد منزه باشد