عالم عرصه فرهنگ و جهادبه مناسبت سالروز شهادت حجتالاسلام والمسلمين سيد عبدالکريم هاشمينژادهفتم مهرم
عالم عرصه فرهنگ و جهادبه مناسبت سالروز شهادت حجتالاسلام والمسلمين سيد عبدالکريم هاشمينژادهفتم مهرماه، سالروز شهادت روحاني سرافراز عرصه قلم و سخن و جهاد، عالم مجاهد حجتالاسلام والمسلمين حاج سيدعبدالکريم هاشمينژاد است. شهيد هاشمينژاد ازجمله ياران صديق امام خميني بود که در شکلگيري نهضت مردمي ايران عليه رژيم طاغوت پهلوي و به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي نقش بسزايي داشت.حجتالاسلام هاشمينژاد فعاليتهاي سازمانيافته سياسي خود را از سال 1340 آغاز کرد. او با برپايي جلسات تبليغ و وعظ به آگاه کردن و بيدار نمودن مردم همت گماشت و در اين مسير با تأسيس "کانون فرهنگي جوانان" به آگاهسازي جوانان پرداخت و در سال 1343 با همکاري برخي از دوستان روحاني خود «کانون بحث و انتقاد ديني» را براي ارشاد نسل جوان بنا نهاد. اين اقدام سبب شد دفاع از قلمرو دين جنبه مباحثه و انتقاد به خود بگيرد و با استقبال فراوان جوانان بخصوص جوانان تحصيلکرده مواجه شود. چرا که در اين جلسات در کنار مسائل ديني، اجتماعي، اخلاقي، علمي و تاريخي، مسائل سياسي روز با تحليلهاي دقيق و روشنگرانه حجتالاسلام هاشمينژاد مورد بحث قرار ميگرفت و سالها ادامه داشت. در سال 1349 ساواک که اين جلسات را پيگيري ميکرد اعلام کرد پاسخ به سؤالات در اين کانون بهانه است و اين مرکز فعاليت مضّره سياسي عليه رژيم دارد. در سال 1350 هاشمينژاد از شرکت و سخنراني در کليه منابر و محافل منع شد ولي وي آرام ننشست و حرکت جديدي را با استفاده از قلم در راه روشنگري پيش گرفت و توانست در مدت کوتاهي با قلم شيوا و همه فهم خود، کتاب پرمحتوا، خواندني و جذاب «مناظره دکتر و پير» را بنويسد. اين کتاب با استقبال پرشور و بيسابقه مردم بهويژه قشر جوان دانشگاهي روبرو شد و رژيم پهلوي که از آن ناحيه احساس خطر کرده بود چاپ و نشر مجدد آن را ممنوع کرد که همين امر محبوبيت کتاب و نويسنده آن را بيش از پيش بالا برد بطوريکه کتاب 25 بار مخفيانه به چاپ رسيد و توزيع گرديد. حجتالاسلام هاشمي نژاد در ادامه فعاليتهاي فرهنگي، کتابهاي فراواني از خود به يادگار گذاشت.حجتالاسلام والمسلمين هاشمينژاد در طول سالهاي مبارزه در جبهه مقاومت و فرهنگ، بارها توسط دستگاههاي امنيتي رژيم پهلوي بازداشت و به زندان افتاد، اما هر بار که از زندان آزاد ميشد کارهاي خود را در اين دو جبهه از سر ميگرفت و بدون کمترين ترس و واهمهاي مبارزه توامان خويش را ادامه ميداد. هاشمينژاد همين رويه را پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران نيز ادامه داد و درحاليکه بخشي از وقتش صرف کار در مجلس خبرگان قانون اساسي ميشد، همزمان به مبارزه فکري عليه گروههاي کجانديش ميپرداخت چرا که معتقد بود بزرگترين وجهه انقلاب، وجهه فرهنگي آن است و بايد انحرافات فکري از دامن انقلاب پالايش شود. هاشمينژاد از سال 1354 و زماني که به زندان شهرباني مشهد منتقل شد، آشنائي بيشتري با افکار گروهکها پيدا کرد و به تجربيات ارزندهاي از برخورد با آنها دست يافت. وي بهرغم نفاقي که در اظهارات آنان وجود داشت، عمق تفکرات انحرافي آنها را دريافته و چه در داخل زندان و چه بعدها بيرون از زندان چهره منافقانه آنان را افشا ميکرد. منافقين از همان زمان کينه هاشمينژاد را به دل گرفته بودند و با مشاهده تسلط او بر بحثها و رد نظرات باطل و خلاف که منجر به جلوگيري از انحراف بسياري از نوجوانان و جوانان شده بود، هاشمينژاد را سد و خطري جدي در راه حرکتهاي منافقانه خود ميدانستند.يکي ديگر از کارهاي بسيار مهم و اثربخش هاشمينژاد پس از پيروزي انقلاب اسلامي، افشاي چهره دوگانه اعضاي انجمن حجتيه بود که در مصاحبهها و سخنرانيهاي خود همزمان با تلاش براي جذب افراد ساده و صادق اين انجمن، انحرافات سران و سردمداران اين انجمن منحرف را برملا کرد. هاشمينژاد پس از تأسيس حزب جمهوري اسلامي، دبيري این حزب در استان خراسان را برعهده گرفت و با توجه به اعتقاد عميق خود به کار تشکيلاتي، در مدت کوتاهي بخش قابل توجهي از مردم را در شکلها و قالبهاي مختلف سازماندهي نمود. سابقه آشنايي گروهک منافقين با تفکرات عميق هاشمينژاد و همچنين فعاليتهاي خستگيناپذير وي براي پيشبرد اهداف انقلاب اسلامي موجب گرديد نقشه ترور وي در درون سازمان طرحريزي گردد و در شرايطي که حجتالاسلام هاشمينژاد عروج خونين خود را امري حتمي ميدانست، در روز هفتم مهرماه سال 1360 همزمان با سالروز شهادت حضرت جوادالائمه عليهالسلام در ساعات نخستين بامداد و درحال خروج از کلاس درس حزب جمهوري اسلامي، توسط يکي از منافقين با نارنجک مورد حمله قرار گرفت و به شهادت رسيد.