اربعين امسال هم گذشت و بار ديگر نصايح و انذارها درخصوص ضرورت تجديد نظر و تغيير در سبک رايج نوحهها و عزاداريها ناشنيده ماند. سالهاست که در عزاداريهاي اين ايام شيوههاي نابرازنده و گاه موهني رواج يافته است که نه با معارف عاشورا نسبتي دارد و نه با نواها و نغمههاي محزون اما ريشهدار در موسيقي اصيل ايراني. از فريادهاي گوشخراش همراه با طنين کرکننده اکوها گرفته تا ملوديهاي ضعيف و مضامين سست، زننده و خالي از کمترين حال و هواي شاعرانه مدايح و مراثي کهن ايراني. به اضافه اصراري عجيب بر شباهت لحن، ادبيات، مضامين و حتي حالات افراد به يکديگر! بهويژه کلفت کردن تصنعي صدا و لحنهاي جاهلي و دون شأن عزاي سرور و سالار شهيدان. شايد سلسلهجنبانان اين بدعت آشکار، با انگيزه جذب نسل جوان، به ترويج اين رويه مشغولند. در اين صورت نيز بايد گفت پيروي از سليقه و ذائقه متغير نسلهاي پياپي نهتنها خدمتي به دستگاه اباعبدالله(ع) نيست، بلکه به وهن اين ساحت مقدس نيز منجر شده است.
چه کسي گفته است که نوآوري در هر حيطهاي و به هر قيمتي، امري پسنديده و ضروري است؟ مگر شيوههاي متين، الحان حزين و مضامين وزين نياکان ما اعم از عوام و خواص چه مشکلي داشت که اين بلا را به سر خود آوردهايم؟! برفرض هم که قصد نوآوري و انگيزه جلب مخاطب در ميان باشد. آيا چارهاي جز پناه بردن به ابتذال نداريم؟! آيا شيوههاي بديع، مراثي پرمضمون و ملوديهاي حماسي و باشکوه مادحان و ذاکران نسلهاي قديم بايد به فراموشي سپرده شود؟ به فرض محال، در برابر منسوخ شدن شيوههاي کهن، چارهاي نداريم. چرا حال و هواي شکوهمند حاکم بر مجالس عزا در روزگاري نه چندان دور را نيز فراموش کردهايم؟ مگر چند سال از نوحهخواني مرحوم کوثري در حسينيه جماران ميگذرد؟ پير جانسوختهاي که کافي بود لب به آهنگ حزينالسلام عليک يا اباعبدالله باز کند تا در و ديوار به گريه بيفتد. اوج مراثياش نيز نه با عربده همراه بود، نه تعبيرات مبتذل امروز. کافي بود که بخواند: واي از آن ساعتي که با تن چاک چاک... و ميديديم که چه شور و هرولهاي به پا ميشد!
از آن سالها هم که بگذريم، چرا از خلاقيتها و شيوههاي زيبا و دلنشين موجود در برخي عزاداريهاي همين سالها نيز غافليم؟ مثلا نوحهخواني جمعي، پرمضمون و حماسي گروهي از جوانان يزدي که هم محتوا و هم موسيقي در نوحههايشان غوغا ميکند. نواهايي که يادآور محرم 57 و شور شعورآفرين عزاداريهاي رايج در ماههاي منجر به پيروزي انقلاب است. بعد از انقلاب هم، چه در عزاداريهاي محرم و صفر، و چه در تبليغ حماسههاي حسيني رزمندگان اسلام، همه سبکها وزين بود و همه شعرها پرمضمون و ضربهدار. البته نميخواهم بگويم در مدايح و مراثي حتما بايد از شعر به معناي فني آن استفاده کرد. آئينهاي سوگواري جاي رجز و شعار هم هست. اما در دهههاي گذشته، شعارها نيز پرمضمون و آگاهيبخش بودند.
اتفاق ديگري که اين سالها در نوحهها و مراثي شاهد آنيم، گرايش به ترانهسرايي حتي استفاده از موسيقي پاپ است. اين امر به خودي خود هيچ اشکالي ندارد. اما نه با اين ملوديهاي عجيب و غريب و مضامين سستي که از رسانه و کوچه و بازار به گوش ميرسد. خطر ديگر اين بدعتها که اغلب از تهران آغاز شده است و به لحن و لهجه قشري خاص از مردان تهراني اختصاص دارد، تسخير روزافزون ذوق و سليقه جوانان شهرستاني است. مادحان و ذاکراني جوان از اقوام گوناگون و با گويشهاي مختلف که متأسفانه به تقليد از شيوههاي مرسوم تهران مشغولند و ميراث ارجمند گذشتگان خود را به فراموشي سپردهاند. خود من بارها با شگفتي و دردمندي شاهد تقليد ناشيانه جوانان شهرستاني از نسخههاي سخيف رايج در تهران بودهام. يعني همان اوسه اوسه گفتنها و بالا و پايين پريدنها و تکرار مضامين سست و موهن، با لهجه تصنعي تهراني، در قالب اصوات گوشخراش! پس ناچارم اين سکوت ديرسال را بشکنم و دردمندانه از همگان بخواهم اين خطر را جدي بگيريم و از رخنه ابتذال در آئينهاي عزاداري محرم و صفر ساده نگذريم.
افشين علا
مرداد 1404