وصيتنامه پرمعناي خبرنگاري که «صداي غزه» بود - "غزه را فراموش نکنيد"شهيد انس شريف، خبرنگاري که معروف
وصيتنامه پرمعناي خبرنگاري که «صداي غزه» بود - "غزه را فراموش نکنيد"شهيد انس شريف، خبرنگاري که معروف به صداي غزه بود، تا آخرين لحظه دست از ايمان و عقيده خود در رساندن صداي حقيقتِ درد فلسطين برنداشت و آخرين وصيت او اين بود که "غزه را فراموش نکنيد"".به دنبال شهادت 5 خبرنگار ديگر در نوار غزه، از جمله انس شريف، خبرنگار مشهور الجزيره که معروف به «صداي غزه» بود، در حمله رژيم صهيونيستي به چادرهاي خبرنگاران، مديريت صفحه رسمي اين خبرنگار در شبکه اجتماعي فيسبوک، وصيتنامه وي را منتشر کرد.شرح وصيتنامه شهيد انس شريف که در فيسبوک منتشر شده به شکل زير است:"اين وصيت من و آخرين پيام من است، اگر اين کلمات به دست شما رسيد بدانيد که دشمن صهيونيستي مرا به قتل رسانده و صدايم را خاموش کرده است.ابتدا سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.خدا ميداند از وقتي که چشم بر جهان گشودم، در کوچهها و محلههاي اردوگاه آوارگان جباليا همه قدرت خودم را به کار گرفتم تا حامي و صداي فرزندان ملتم باشم و اميد داشتم خداوند عمر من را طولاني کند تا به همراه خانواده و عزيزانم به شهر اصلي خودمان يعني عسقلان اشغالي برگرديم، اما اراده خدا زودتر و حکم او نافذ بود.من درد را با همه وجود و جزئيات آن تجربه کردم، بارها طعم غم و فقدان را چشيدم، اما هرگز از انتقال صداي حقيقت به همان شکلي که هست کوتاهي نکردم و صداي حق را بدون هيچ تحريف يا جعلي رساندم. شايد خداوند گواه باشد بر همه کساني که ساکت ماندند و قتل ما را پذيرفتند؛ کساني که نفسهاي ما را محاصره کردند و قلبشان در برابر تکههاي بدن کودکان و زنان ما بيحرکت ماند و قتل عامي که از بيش از يک سال و نيم گذشته بر ملت ما تحميل شده را متوقف نکردند.من شما را سفارش ميکنم درباره فلسطين که مرواريد تاج مسلمانان و نبض قلب هر آزادهاي در جهان است. شما را سفارش ميکنم به مردم فلسطين و کودکان مظلوم و کوچک آن که فرصت نداشتند خواب ببينند و در امنيت و آرامش زندگي کنند و بدنهاي پاکشان زير هزاران تن بمب و موشک دشمن صهيونيستي له و تکه تکه و پراکنده شد.شما را سفارش ميکنم که اجازه ندهيد زنجيرها شما را ساکت کنند و مرزها شما را زمين گير کنند؛ بلکه پلهايي باشيد براي آزادسازي کشورها و مردمان تا خورشيد عزت و آزادي بر اراضي اشغال شده ما طلوع کند.شما را سفارش ميکنم در مورد خانوادهام به نيکي و خوبي، به نور چشمم، دختر عزيزم شام که روزگار فرصت نداد بزرگ شدن او را ببينم؛ همانطور که هميشه آرزو داشتم. شما را سفارش ميکنم به پسر عزيزم صلاح که آرزو داشتم يار و همراهش باشم تا قدرتمند شود و بار غم را از دوشم بردارد و رسالتم را ادامه دهد.شما را سفارش ميکنم به مادر عزيزم که به برکت دعاي او به اين جايگاه رسيدم، دعايش پناهگاهم بود و نور راهم. از خداوند ميخواهم قلب مادرم را آرام کند و به نيابت از من بهترين پاداش را به او بدهد.و شما را سفارش ميکنم به همراه و همسفر زندگيم همسر عزيزمام صلاح بيان که جنگ ما را براي روزها و ماهها از هم جدا کرد، اما او به عهدش وفادار بود و محکم و استوار مانند تنه درخت زيتوني که خم نميشود، صبور و سپاسگزار ماند و امانت من را در نبودم با قدرت و ايمان حفظ کرد. به شما سفارش ميکنم که دور آنها جمع شويد و بعد از خداوند پشتيبانشان باشيد.اگر بميرم، ثابت قدم بر اصولم خواهم مرد و به خداوند شهادت ميدهم که به سرنوشتي که تعيين کرده راضيم، به ديدار او ايمان دارم و مطمئنم آنچه نزد خداست بهتر و پايدارتر است.خداوندا مرا در جمع شهدا بپذير و گناهان گذشته و آيندهام را ببخش و خونم را همچون نوري قرار بده که راه آزادي مردم و خانوادهام را روشن کند.اگر کوتاهي کردم مرا ببخشيد و برايم طلب رحمت کنيد؛ زيرا من به عهدم وفا کردم و تغيير نکردم.غزه را فراموش نکنيد...مرا از دعاي خير و بخشش خود بينصيب نگذاريد".