مرحوم استاد سیدعلیاکبر پرورش از پیشگامان نهضت انقلاب اسلامی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «یاور صدیق انقلاب» نامیده شد، یکی از چهرههای برجستهای است که به لحاظ اُسوه بودنش ایجاب میکند یاد و نام او همیشه زنده باشد تا شیوه رفتار و سلوک او در تعلیم و تربیت و در اخلاص و عرفان، و همچنین در مبارزه با طاغوت و خدمت به نظام اسلامی الگویی برای جوانان و یاران مخلص و پاکباخته انقلاب اسلامی باشد. نقش اصلی و محوری استاد پرورش در عرصه تعلیم و تربیت بود که موفق شد نسلی از جوانان متخلّق و مهّذب و انقلابی را تحویل نظام اسلامی دهد به طوری که بسیاری از آنان به درجه رفیع شهادت رسیدند و برخی هم که ماندهاند با همان شاکلهای که در پرتو تعلیمات استاد پرورش پیدا کردهاند، از خادمان مخلص انقلاب و از خدمتگزاران صالح و موثر در بخشهای گوناگون هستند. استاد پرورش، در قبل از انقلاب یک دبیر آموزش و پرورش بود ولی کلاس درس او عملاً پهنه اصفهان و یا سخنان او در سطح کشور طنینانداز بود. او با بهره عمیقی که از معارف اسلامی و با بیان بسیار اثرگذاری که داشت مورد توجه محافل دینی و مذهبی در سطح کشور بود و پیوسته برای ایراد سخنرانی به شهرهای مختلف ایران دعوت میشد و هرکس یک بار سخنرانی او را گوش میداد، شیفته بیان او میشد و با دلباختگی به سخنانش گوش فرا میداد. بنده که در آن زمان یک نوجوانی بودم پیوسته مترصد بودم که هر کجای اصفهان ایشان سخنرانی میکند پای صحبت دلنشین و مسیحایی او حاضر شوم و نوارهای صوتی ایشان را تهیه میکردم و باید عرض کنم که در تمام جلسات، معارف و سخنهای نو و جدیدی میشنیدم گویا اندوختههای علمی ایشان تمامی ندارد! البته بعدها که به ایشان نزدیکتر شدم سرِّ آن را پرسیدم و ایشان گفت که من برای هر سخنرانی در حدود یکصد ساعت مطالعه میکنم! علاوه بر اینها بنده حدود 30 تفسیر قرآن را مطالعه کردهام که یک دورهاش تفسیر بیست جلدی المیزان مرحوم علامه طباطبایی (رض) است. ایشان برای هر سخنرانی مطالعه جداگانه هم داشت ولذا اینطور نبود که پیوسته در مجالس متعدد درحال سخنرانی باشد بلکه در پذیرش دعوتها فاصله زمانی سخنرانیها را لحاظ میکرد و بعضی جلسات هفتگی و یا ماهانه و یا بعضی هم در مناسبتهای مذهبی بود که چندین شب متوالی را هم در بر میگرفت، اما در تمامی این جلسات، همیشه مخاطبین ایشان صدها جوانی بودند که تشنه معارف ناب اسلامی بودند و بیان ایشان آنقدر آنان را «مَستِ فیض» میکرد که از ابتدا تا انتهای سخن را که شاید یک تا دو ساعت به طول میانجامید، نوش جان میکردند. اخلاص، تواضع و فروتنی مرحوم استاد پرورش در شاگردانش بسیار اثرگذار بود به طوری که همه آنها را در کنار کسب معارف اسلامی به تهذیب و خودسازی وا داشته بود. شهید جلال افشار یکی از فرماندهان سپاه اصفهان که در عملیات رمضان به شهادت رسید در وصیتنامهاش نوشته است: «استادم پرورش! شما با اخلاصتان مرا سوزاندید!!» ببینید چقدر اثر این اخلاص، عمیق بوده است که این شهید بزرگوار این جمله را در وصیتنامهاش آورده و این سوختگی همان عرفان و عشق به حضرت حق است که در جان آنان شعلهور شده بود و آنان را تا مرز شهادت پیش برد. بسیاری از شهدای مدفون در گلستان شهدای اصفهان هر یک کم و بیش از معارف استاد پرورش در آن سالها بهرهمند بودند و هر یک خاطراتی دارند. شهید مطیع برایم نقل کرد که شهید هدایت که هر دو محصل دبیرستانی بودند، وقتی خانوادهاش با رفتن او به جبهه به خاطر کم سن و سال بودنش مخالفت میکنند، او میگوید من بدون اجازه شما نمیروم ولی این را هم بدانید من اگر اینجا بمانم هم دیگر زنده نمیمانم و دارم میسوزم! عرفانی که استاد پرورش در جوانها ایجاد میکرد اینطور بود که عشق به شهادت را در آنها شعلهور میکرد ولذا بسیاری از شاگردان ایشان در مقطع جنگ وارد جبهه شدند و بعضاً جزو سرداران و فرماندهان گردیدند. یکی از وجوه شخصیت استاد پرورش، تسلط او بر شعر و ادبیات بود، او حافظهای قوی داشت به طوری که هزاران بیت شعر حفظ بود، او تقریباً حافظ قرآن و نهجالبلاغه هم بود، امّا شماره تلفنها را سخت حفظ میشد ولی میگفت احادیث را هم که دو یا سه بار بخوانم حفظ میشوم و حافظه او عملاً سرشار از حکمتها و معارف بود و هرجا سخن میگشود بیانش پربهره بود. در این سالهای آخر حسّ و حال استاد پرورش عرفانیتر از همیشه شده بود، او که غالب شعرهای مثنوی مولوی را هم در حافظه داشت، میگفت: به نظرم در تمام شعرهای مثنوی این یک بیت از همه زیباتر است که به پروردگار میگوید: روزها گر رفت گو رو باک نیست تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست انتخاب این شعر از بین همه ابیات مولوی میرساند که گوینده این سخن در حس و حال رفتن از این جهان است و از اینکه عمر روزهای او به پایان رسیده، باکی ندارد و دلخوشیاش را اینطور بیان میکند که تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست. تبیین عوامل معنوی او برایم ممکن نیست امّا همینقدر میدانم که فانی شده بود و میگفت دیگر پرورشی نمانده! به هر حال سیر زندگانی استاد پرورش همهاش درسآموز است و امیدوارم خدای متعال ایشان را با اجداد طاهرینش محشور فرماید و ما را هم در ادامه راه آنان موفق بدارد.