موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13153
روز خبرنگار، اوج جنايت بيرحمانه گروهک تروريستي طالبان

در 17 مرداد سال 1377، محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي، به همراه هشت نفر از اعضاي کنسولگري ايران در مزار شريف افغانستان به دست گروهک تکفيري - تروريستي طالبان به شهادت رسيد. به همين مناسبت، اين روز را به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاري کردند.

17 مرداد 1377، محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي مستقر در مزار شريف افغانستان، به همراه 8 نفر از کارکنان سرکنسولگري ايران در اين شهر توسط تروريستهاي طالبان به شهادت رسيدند. اين 9نفر عبارت بودند از

1ـ ناصر ريگي سرپرست

2ـ مجيد نوري تبارکي مسئول امور مالي

3ـ محمدناصر ناصري کارشناس امور فرهنگي

4ـ کريم حيدريان کارشناس امور کنسولي

5ـ محمدعلي قياسي کارشناس امور کنسولي

6ـ رشيد پارياو فلاح کارشناس امور کنسولي

7ـ نورالله نوروزي کارشناس امور کنسولي

8ـ حيدرعلي باقري کارمند فني

9ـ محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي

شهيد صارمي در آخرين پيامي که مخابره کرد، گفت: «مزار شريف» سقوط کرد. هفدهم مردادماه 1377، اين‌جا محل کنسولگري ايران در «مزار شريف» است، من «محمود صارمي» خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران هستم، گروه طالبان چند ساعت پيش وارد «مزار شريف» شدند. خبر فوري، فوري. «مزار شريف» به دست طالبان سقوط کرد، عده‌اي از افراد طالبان در محوطه کنسولگري ديده مي‌شوند به من بگوييد که چه وظيفه‌اي دارم؟»

«شهيد صارمي» چند روز قبل از سقوط «مزار شريف» و به اسارت درآمدن و شهادت در افغانستان، بعلت بيماري به تهران آمده بود، ولي پس از به اوج رسيدن جنگ افغانستان بر حسب تکليف از طريق «ايرنا» و با توجه به احساس مسئوليت حرفه‌اي کار خبرنگاري و رسالتي که بر دوش داشت، مجددا 14 مردادماه  به کشور افغانستان و محل کارش «مزارشريف» اعزام شد و هفدهم مردادماه خبر سقوط «مزار شريف» و به خاک و خون کشيدن قتل عام زنان را در مدت زمان کوتاهي به ايران و سراسر جهان مخابره کرد؛ بعد از آن شنبه سياه ديگر کسي نبود تا خبر شهادت و يا به اسارت درآمدن آن هشت ديپلمات و پرستوي عاشق، غريب و بي‌گناه را که در زير زمين کنسولگري ايران با بير‌حمي تمام توسط پيشرفته‌ترين سلاح‌هاي آمريکايي به رگبار مسلسل بسته بودند را به دنيا مخابره کند. وي با تنها سلاحش که ايمان و قلمش بود، در آن وضعيت بحراني کشور مصيبت‌زده افغانستان توانست مظلوميت مردم ستم‌ديده، زجر کشيده و بي‌دفاع و بي‌گناه به‌ويژه مردم «مزار شريف» و جنايت گروه ضدبشري، متحجر و خائن طالبان را به طور صريح و سالم به گوش جهانيان برساند. و سرانجام پيکر گلوله باران شده‌اش از دياري که سايه شيطان صفتي و ديو سيرتي استکبارجهاني بر سر مردم بي‌گناهش سنگيني مي‌کرد، به وطن بازگشت.

شهادت ديپلمات‌ها و خبرنگار ايراني توسط طالبان نشان داد که از ابتدا هم تحولات افغانستان را نبايد خارج از برنامه آمريکا براي منطقه دانست. آمريکايي‌ها دولتي را در افغانستان مي‌خواستند که منافع غرب را تامين کند. اما بايد بر اين موضوع بار ديگر تأکيد کرد که شرايط موجود در افغانستان حتي بسيار پيچيده‌تر از محاسبات آمريکا و ديگران شد بگونه‌اي که امروز هيچ خانواده‌اي در اين کشور وجود ندارد که حداقل يکي از نزديکانشان در اين سال‌ها توسط نيروهاي خارجي و يا گروه‌هاي تندروي طالباني کشته نشده باشد و اين يعني ذات وحشي طالبانسيم و گروههاي مزدور تروريستي آمريکا در منطقه، هرچند امروز تغيير چهره داده و خود را متمدن جلوه مي‌دهند و برخي نيز به تطهير چهره آنها مشغولند.

چهره واقعي طالبان بقدري آشکار و شناخته شده بود که حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در همان سال 77 و پس از جنايات متعدد تروريستها، در رابطه با جنايات قشون ظالم و سنگدل طالبان در حق مردم مظلوم افغانستان، پيامي به شرح زير صادر کردند.

بسم‌الله الرحمن الرحيم

انا لله و انا اليه راجعون

خبرهاي تلخ و تکان دهنده‌‌اي که پياپي از افغانستان خونين و مظلوم مي‌رسد، دل هر مسلمان غيور، بلکه هر انسان آزاده‌‌اي را از غم جانکاه لبريز مي‌کند و تکليفي بزرگ بر دوش او مي‌گذارد؛جناياتي که اندکي پيش از اين در شهر مزارشريف به دست قشون ظالم و سنگدل طالبان اتفاق افتاده، يعني کشتار وسيع مردم غير‌نظامي و به شهادت رسانيدن جوانان پاک و مؤمن ايراني که در مشاغل سياسي و خبري به انجام وظيفه مشغول بودند، در نوع خود فاجعه‌‌اي بي‌نظير بود که بايد دولتها و ملتهاي مسلمان را به حرکتي جدي در برابر اين قوم متعصب و وحشي و بيگانه از تعاليم نوراني اسلام و بي‌خبر از قوانين عمومي جهان، برمي‌انگيخت. اکنون آنچه در مرکز افغانستان و در مناطق هزاره‌نشين استان باميان شروع شده، بنا به خبرهايي که ميرسد، بمراتب و‌حشتناک‌تر از جنايتهاي گذشته است.

اين قتل عام حقيقي مردمي است که با وجود فقر و محروميت و محاصره طولاني توانسته‌اند شجاعانه از شرف و حيثيت خود دفاع کنند، مردمي که در دوران اشغال ارتش شوروي سابق، پايمردي درخشاني نشان داده و شهداي زيادي را تقديم نجات افغانستان کرده‌اند. اکنون مردم شهرهاي اين منطقه به جرم تسليم نشدن در برابر قشون مزدور طالبان، محکوم به قتل و غارت و اسارت‌اند. شنيده شد که رؤساي طالبان، خون آنها را مباح کرده و هر پسر بزرگتر از هفت سال را محکوم به قتل دانسته‌اند. و شنيده شد که هواپيماهاي ارتش پاکستان نيز در قتل و ويراني باميان شرکت داشته‌اند.

آيا اين سبعيت و خونخواري نسبت به اين مردم مظلوم به چه جرمي است؟ آيا به جرم جانفشاني‌هاي آنها در راه استقلال افغانستان است؟ آيا به جرم تسليم نشدن در برابر توطئه‌ طراحي شده ازسوي کمپاني‌هاي نفت و گاز آمريکائي است که با دست اندرکاري بعضي از نظاميان کشور پاکستان به شکل فتنه‌ طالبان بروز کرد؟آيا به جرم تمسک مردم اين منطقه به ذيل ولايت اهل‌بيت پيامبر عليهم‌السلام است؟ آيا تعصبات مذهبي و قومي است که چنين وحشيگيري و تطاولي را نسبت به مردم پاکنهاد هزاره مباح کرده است؟

اکنون ملت ايران بر اثر داغ بزرگ شهادت مظلومانه‌ جوانان خود در مزارشريف و بخاطر ناامن کردن مرزهاي شرقي کشور و بخاطر خون بنا‌حق ريخته‌ مردم مظلوم باميان و مزارشريف با دلي مالامال از درد و خشم، بي‌صبرانه منتظر تصميم‌گيري مسئولان کشور است.

اينجانب از همه‌ دولتهاي مسلمان، از همه‌ علماي مسئول و متعهد جهان اسلام، از همه‌ آزادگان و دلسوزان امت اسلامي، براي مظلومان هزاره و ديگر اقوام مظلوم افغانستان استمداد مي‌کنم، از مردم مؤمن پاکستان که قسمتي از ارتش آن در خدمت به کمپانيهاي نفتي، بر سر زن و مرد و کودک باميان بمب و آتش مي‌ريزد، استمداد مي‌کنم.

نگذاريد ميليونها مردم محروم افغانستان، اينگونه قرباني فتنه‌ طالبان شوند؛ نگذاريد جنگ مذهبي با خونريزي اين گروه غافل و متحجر و سنگدل، در افغانستان و خداي نخواسته در نقاط ديگر دنياي اسلام ريشه بگيرد.

نگذاريد آن بخش از ارتش پاکستان که بذر ناآرامي را در منطقه مي‌پاشد، به آتش افروزي خود ادامه دهد؛ نگذاريد کمپانيهاي نفتي آمريکائي، منافع پست و حقير خود در افغانستان و آسياي ميانه را به‌ بهاي خون دهها هزار مسلمان به چنگ آورند.

اينجانب به کمک خداوند و با همکاري و همدلي مسئولان کشور، تا کنون از برافروخته شدن آتشي در اين منطقه که به آساني قابل اطفاء نيست، جلوگيري کرده‌ام، ولي همه بايد بدانند که خطر، بسي بزرگ و فراگير و بسي نزديک است، و جز با وادار کردن ارتش پاکستان به عدم دخالت در افغانستان و وادار کردن رؤساي گروه طالبان به انقياد در برابر منطق عقل سليم و رها کردن کارهاي فاجعه آفرين و جبران خطاهاي گذشته، نمي‌توان از آن اجتناب کرد.

به جوانان و مظلومان سلحشور هزاره و ديگر اقوام مظلوم افغاني هم عرض مي‌کنم: عزيزان! اينجانب با دلي پر‌ خون و چشمي اشکبار، حوادث تلخ و امتحانهاي دشواري را که شما در اين اوقات مي‌گذرانيد، با دقت دنبال مي‌کنم و رنج‌هاي شما را با همه‌ وجود احساس مي‌کنم.

به خداي بزرگ توکل کنيد، و از او مدد بجوئيد، و شجاعانه در برابر درنده خويان، ايستادگي نمائيد و به وعده‌ الهي اميد داشته باشيدکه: «سيجعل‌الله بعد عسر يسرالله»

انشاء‌الله به کمک الهي بر دشمنان عنود خود پيروز مي‌گرديد و با استقامت و دلاوري‌اي که همه شما را بدان مي‌شناسند، بيني خصم از خدا بيخبر را به خاک خواهيد ماليد.

فرج‌الله عنکم و عنا بمحمد و آله

سيد علي خامنه‌اي

 23 شهريور 77