نقش امارات در نسل کشي فلسطين و سودان
*آزاده ثبوت
کانون زنان ايراني
بحرانهاي سودان و فلسطين، نسلکشي و استثمار منابع انساني و طبيعي، بخشي از يک سيستم امپرياليستي گستردهاند که با خشونت، غارت و سرکوب، زندگي ميليونها انسان را تهديد ميکند.
اين گزارش به نقش امارات متحده عربي در تعميق جنگ سودان و پيوند آن با سياستهاي منطقهاي ميپردازد و نشان ميدهد که چگونه سياستهاي امارات، با حمايت آمريکا و اسرائيل، نه تنها در سودان بلکه در فلسطين نيز باعث نسلکشي و استثمار منابع انساني و طبيعي شده است.. تمرکز اصلي مقاله بر نيروهاي پشتيباني سريع و همکاري امارات در مسلحکردن و تأمين مالي اين نيروها، بهرهبرداري از منابع طلا و کنترل مسيرهاي استراتژيک درياي سرخ است. گزارش همچنين نشان ميدهد که اين بحرانها بخشهاي مرتبطي از يک سيستم امپرياليستي و استعماري گستردهاند که با خشونت، غارت و سرکوب، زندگي ميليونها انسان را تهديد ميکند.
سودان، جنگي فراتر از جنگ داخلي
در 22 مرداد 1399، امارات به عنوان نخستين کشور عربي پس از بيست سال روابط خود را بارژيم آپارتايد اسرائيل عاديسازي کرد. اين چرخش سياسي آغاز مرحلهاي تازه از نقشآفريني امارات در غرب آسيا بود، نقشي که امروز رد آن را در جنگ و بحران انساني سودان نيز ميتوان يافت. اما امارات تنها کشور مسئول فاجعه انساني در سودان نيست؛ اسرائيل، متحد نزديک آن، نيز مستقيماً در قتلعامها شريک است و از طريق سلاح، اطلاعات و ايجاد ائتلافها با نيروهاي پشتيباني سريع در کشتار مردم سودان همکاري ميکند.
در فروردین 1404، يوسف العتيبه، سفير امارات در آمريکا، از طرح دولت سابق آمريکا به رهبري دونالد ترامپ براي انتقال اجباري فلسطينيها از غزه به مصر حمايت کرد. امارات اين موضع را با ادعا درباره ضرورت حذف کامل حماس از ساختار قدرت توجيه کرد؛ مشابه ادعاهايي که در جنگ سودان نيز تکرار ميکند.
امارات ادعا ميکند که در کنار مردم سودان و انقلاب آنها ايستاده، اما همزمان به يکي از مهمترين تأمينکنندگان مالي جنگ تبديل شده است. سرمايهگذاري در معادن طلا در مناطق تحت کنترل نيروهاي ارتش و نيروهاي پشتيباني سريع نشان ميدهد که امارات در عمل هر دو طرف درگيري را تغذيه ميکند.گزارشهاي تحقيقي جديد همچنين از انتقال مخفيانه سلاح توسط امارات پرده برداشتهاند. شبکه فرانس24 فاش کرد که ابوظبي ميليونها يورو خمپاره از بلغارستان خريداري کرده و از طريق ليبي به سودان ارسال کرده است؛ عملياتي که توسط يک شرکت امنيتي وابسته به امارات انجام شده است.
در سوي ديگر، امارات درحال بهرهبرداري از بحران اقتصادي مصر است. ابوظبي ميلياردها دلار در پروژههاي ساحلي و ساختوسازهاي شهري سرمايهگذاري کرده و در ازاي آن کنترل بخش بزرگي از بنادر تجاري مصر را در اختيار گرفته است؛ قراردادي که حق بهرهبرداري 50 ساله را براي امارات تضمين ميکند. نفوذ ابوظبي در ساختار قدرت سودان و مصر بخشي از الگوي بزرگتري براي تثبيت هژموني منطقهاي و همسويي آشکار با اسرائيل است.. امارات در سال 1399 نقشي کليدي در توافقي ايفا کرد که دولت انتقالي سودان را به عاديسازي روابط با اسرائيل وامي داشت؛ توافقي همراه با پاکسازي بدهي و خروج سودان از فهرست حاميان تروريسم آمريکا.
در دل اين تحولات، جنگ سودان به فرصتي بزرگ براي سودجويي اقتصادي تبديل شده است. از اردیبهشت 1402 تاکنون، صادرات دام سودان به عربستان بيش از 77 درصد افزايش يافته و صادرات طلا نيز رشدي چشمگير داشته است. بخش زيادي از اين تجارت در شبکههاي سايه و خارج از نظارت رسمي انجام ميشود.
اکنون بسياري از فعالان و تحليلگران سوداني معتقدند که جنگ کنوني نه يک تراژدي تاريخي اجتناب ناپذير، بلکه محصول مستقيم اتحاد نخبگان تجاري و نظامي سودان با سرمايهگذاران خليجي است. آنها هشدار ميدهند که اين همپيمانيها، حاکميت ملي را به بهايي ناچيز معامله کردهاند. امروز، سودان و فلسطين در دو سوي درياي سرخ، قربانيان مشترک سياستهاي توسعهطلبانه امارات هستند. امارات درحالي خود را شريک ثبات منطقه معرفي ميکند که منافعش به گسترش بحرانها، سلب مالکيت و تداوم خشونت گره خورده است.
آنچه در سودان رخ ميدهد، نه يک جنگ داخلي بلکه جنگي نسلکشانه و ويرانگر است. نيروهاي پشتيباني سريع، با حمايت امارات به دنبال تنزل حاکميت و ثروت سودان، استخراج منابع طلا و منابع طبيعي و دستيابي به درياي سرخ براي نفوذ اقتصادي و نظامي هستند. ميليونها نفر از مردم سودان با قتلهاي سيستماتيک، تجاوزهاي جمعي، غارت، قحطي و آوارگي مواجه هستند. شواهد مستند نشان ميدهد که بيش از 2000 غيرنظامي تنها در 72 ساعت کشته شدهاند. نيروهاي پشتيباني سريع تحت حمايت امارات، طبق گزارشهاي عفو بينالملل و سازمان ملل، مرتکب تجاوزهاي گروهي و بردگي جنسي شدهاند. اين اقدامات از هم جدا نيستند، بلکه بخشي از يک کمپين ترور و نابودي سازمانيافته را تشکيل ميدهند. امارات تقريباً 90 درصد طلاي سودان را مستقيماً از نيروهاي پشتيباني سريع خريداري ميکند و با اين کار نسلکشي در سودان را تأمين مالي ميکند. دادههاي بانک مرکزي سودان نشان ميدهد که امارات در نيمه اول 2025 (1404)، حدود 8.8 تن طلا از سودان وارد کرده است، که ارزش آن تقريباً 840 ميليون دلار است. کنترل مسيرهاي دريايي و بنادر استراتژيک همچنين به امارات امکان ميدهد نفوذ اقتصادي و نظامي خود را در شرق آفريقا افزايش دهد و منابع استراتژيک را در اختيار داشته باشد.
سودان و فلسطين، يک مبارزه واحد
بهرهمندي از حمايت و نزديکي با آمريکا و اسرائيل، امارات را از پاسخگويي مصون نگه ميدارد. اين کشور همچنين از کانادا سلاح دريافت کرده وبدين وسيله نيروهاي پشتيباني سريع را مسلح ميکند، نيرويي که به نسلکشي متهم است. در سالهاي اخير، ابوظبي از يک بازيگر اقتصادي به يک قدرت سياسي-نظامي با نفوذ گسترده تبديل شده است.
حمايت امارات از توافقات عاديسازي روابط با اسرائيل و تأمين مالي شبکههاي جنگي سودان، نشاندهنده راهبردي است که امنيت و جاهطلبيهاي اقتصادي خود را بالاتر از ثبات منطقهاي قرار ميدهد. امارات با سرمايهگذاريهاي عظيم در معادن طلا، بنادر و حمايت مستقيم از نيروهاي پشتيباني سريع، نظم سياسي و اقتصادي منطقه را مطابق منافع خود بازنويسي ميکند.
اين جنگ تنها بر سر قدرت نيست؛ بلکه جنگي بر سر موجوديت، هويت و بقاي مردم سودان است. مردم سودان بيش از 900 روز است که در معرض قتل، آوارگي، قحطي و شکنجه جنسي توسط نيروهاي پشتيباني سريع بودهاند. امارات، اسرائيل و آمريکا با مسلح کردن نيروهاي پشتيباني سريع، زيرساختهاي مدني و سياسي سودان را تخريب و هرگونه مخالفت را با ترور فعالان، سياستمداران و اعضاي جامعه مدني سودان سرکوب کردهاند. آنچه در سودان و فلسطين رخ ميدهد نمونهاي از نسلکشي توليدمثلي است. نسلکشي که با هدف جلوگيري از ادامه وجود يک گروه با تضعيف توانايي آن براي بازتوليد زيستي، اجتماعي يا فرهنگي خود و در جهت منافع امپرياليسم صورت ميگيرد.
ترور هدفمند سهام حسن حسب الله
يکي از نمونهها، ترور هدفمند سهام حسن حسب الله، عضو سابق مجلس و فعال حقوق بشر سوداني بود. اين فعال اجتماعي که بهعنوان مدافع حقوق زنان، توانمندسازي جوانان و جامعه مدني در دارفور و سراسر سودان شناخته ميشد. پس از خروج از مجلس به زادگاهش الفاشر بازگشت و مديريت يک آشپزخانه مردمي موسوم به «تکايا» را برعهده گرفت. تکايا مرکزي براي تغذيه غيرنظاميان در ميانه جنگ داخلي سودان که از سال 1402 آغاز شده بود. با وجود دريافت تهديدهاي مکرر ازسوي شبهنظاميان، او به فعاليت انساني خود ادامه داد و براي بسياري به نماد مقاومت و شجاعت تبديل شد.
گزارشهاي ميداني نشان ميدهد اين فعال هنگامي که درحال ارائه کمکرساني به غيرنظاميان بود، هدف حمله قرار گرفت و جان خود را از دست داد. تحليلگران ميگويند ترور او بخشي از راهبرد نيروهاي پشتيباني سريع براي درهم شکستن مقاومت مدني و حذف چهرههاي اثرگذار اجتماعي است. تصاوير ماهوارهاي و شهادت شاهدان عيني، وجود گورهاي دسته جمعي و عمليات پاکسازي خانهبهخانه در اين شهر را تأييد کرده و نگراني نسبت به وقوع جنايات سازمانيافته را افزايش داده است. نيروهاي پشتيباني سريع که پس از محاصرهاي يکساله کنترل الفاشر را به دست گرفتهاند، متهم به ارتکاب گسترده نقض حقوق بشر از جمله اعدامهاي ميداني، کشتار جمعي و هدف قرار دادن امدادگران هستند.
خشونت استعماري-سرمايهدارانه
محمد زريعي ميگويد: آنچه در سودان رخ ميدهد يک جنگ داخلي نيست بلکه خشونت استعماري-سرمايهدارانه است. «نيروهاي پشتيباني سريع صرفاً يک سازمان سياسي نيستند، بلکه شرکايي دخيل در نقض حقوق بشر و خشونت در چارچوب نظام اقتصادي جهاني هستند که بحرانها را مديريت و منابع را غارت ميکنند.»کشوري مانند سودان، با زمينهاي حاصلخيز و منابع فراوان، به هدفي براي قدرتهاي منطقهاي و بينالمللي تبديل شده است. بحرانهاي سودان و فلسطين، نسلکشي و استثمار منابع انساني و طبيعي، بخشي از يک سيستم امپرياليستي گستردهاند که با خشونت، غارت و سرکوب، زندگي ميليونها انسان را تهديد ميکند. مبارزه عليه اين امپراتوريها، از فلسطين تا سودان، يک مبارزه واحد براي عدالت و بقا است.
*خانم سهام حسن حسبالله عضو سابق مجلس سودان و فعال حقوق بشری، توسط شبهنظامیان مزدور امارات ترور شد
*آنچه در سودان رخ ميدهد، نه يک جنگ داخلي بلکه جنگي نسلکشانه و ويرانگر است. نيروهاي پشتيباني سريع، با حمايت امارات به دنبال تنزل حاکميت و ثروت سودان، استخراج منابع طلا و منابع طبيعي و دستيابي به درياي سرخ براي نفوذ اقتصادي و نظامي هستند
*90 درصد طلاي سودان را مستقيماً از نيروهاي پشتيباني سريع خريداري ميکند و با اين کار نسلکشي در سودان را تأمين مالي ميکند
* امارات، اسرائيل و آمريکا با مسلح کردن نيروهاي پشتيباني سريع، زيرساختهاي مدني و سياسي سودان را تخريب و هرگونه مخالفت را با ترور فعالان، سياستمداران و اعضاي جامعه مدني سودان سرکوب کردهاند
*محمد زريعي ميگويد: آنچه در سودان رخ ميدهد يک جنگ داخلي نيست بلکه خشونت استعماري-سرمايهدارانه است