ماجراي مهدي هاشمي و دارو دسته آدمکش او از زماني که در سحرگاه 18 فروردين سال 1355 هنگامي که آيتالله شمس آبادي عالم بزرگ اصفهان را از درب منزل ربودند و او را به بيرون شهر برده و عمامهاش را دور گردنش پيچيده و خفهاش کردند و جسدش را در اطراف دُرچه پياز اصفهان رها کردند، علني شد.
بخوبي بياد دارم از زماني که جسد مرحوم آيتالله سيد ابوالحسن شمس آبادي را در کنار جاده پيدا کردند، چند ساعتي نگذشته بود که تمام مردم شهر اصفهان خبردار شدند آيتالله شمس آبادي را به قتل رساندهاند و تمام بازارها و مغازههاي خيابانها تعطيل شدند، نگاهها متوجه رژيم شاه بود و همه به دستگاه حکومت ظنين بودند و شاه نيز در طي تلگرافي به آيتالله سيد محسن حکيم مرجع تقليد شيعيان در نجف قول داد که قاتلين را در اسرع وقت دستگير و مجازات نمايد.
به چهلم مرحوم آيتالله شمس آبادي نرسيده روزي از خيابان نشاط اصفهان رد ميشدم و ديدم جمعيت زيادي جلوي مغازهاي تجمع کرده اند، پرسيدم چه خبر است؟ گفتند تلويزيون دارد قاتلين آيتالله شمس آبادي را نشان ميدهد! نوجوان بودم از لابلاي جمعيت خود را به جلوي تلويزيون رساندم و ديدم مهدي هاشمي، جعفر زاده و شفيع زاده اين سه نفر نشستهاند و چگونگي قتل آيتالله شمس آبادي را اعتراف میکنند و شرح ميدهند.
از زماني که اينها دستگير شدند تا زمان پيروزي انقلاب که مهدي هاشمي در زندان به سر ميبرد او را اعدام نکردند، و همين امر ظن همکاري مهدي هاشمي با ساواک را قوي ميکرد گرچه بعدها اسنادي از ساواک پيدا شد که نشان ميداد مهدي هاشمي از زمان سربازي در فارس در سال 1346 جذب ضد اطلاعات ارتش شده و با ساواک همکاري ميکرد و در همان زمان هم سخنراني در تمجيد شاه و اصلاحات ارضي و انقلاب سفيد هم داشته است.
به هر حال انتظار جامعهي متدين و مردم مذهبي اصفهان اين بود که پس از پيروزي انقلاب اسلامي مهدي هاشمي به سزاي اعمال جنايتکارانهاش برسد ولي او نه تنها محاکمه نشد بلکه لباس روحانيت پوشيد و پستها و مسئوليتهاي مختلف گرفت و پيوسته از حمايت آيتالله منتظري برخوردار بود.
خون شهيد مظلوم آيتالله شمسآبادي پس از حدود ۱0 سال بالاخره بر اين جريان منحرف که منافقانه ادعاي انقلابي داشتند غلبه پيدا کرد و حضرت امام خميني در سال 1365 در نامهاي به حجتالاسلام والمسلمين ريشهري دستور دستگيري او را صادر فرمودند.
ماجراي انحلال سپاه قهدريجان!
به نظر ميآيد که حضرت امام خميني در برخورد با طيف مهدي هاشمي بسيار حساب شده و سنجيده عمل کردند که يک نمونه آن قضيه انحلال سپاه قهدريجان قبل از دستور دستگيري و محاکمه مهدي هاشمي بود.
شايد اين ماجرا را کمتر کسي شنيده باشد، امّا بنده چون آن زمان عضوي از سپاه پاسداران در اصفهان بودم در جريان موضوع قرار گرفتم. قضيه از اين قرار بود که حضرت امام روزي سردار رضا سيف اللهي فرمانده سپاه ناحيه دوم سيد الشهداء(ع) که شامل استانهاي اصفهان، يزد و چهارمحال و بختياري بود را به اتفاق حجتالاسلام محقق نمايندگي ولي فقيه در سپاه مذکور به حضور ميطلبند و به آنها ميفرمايند شما هر چه سريعتي بايد سپاه قهدريجان را منحل و اسلحههايشان را ضبط کنيد!
در اينجا اين توضيح را بدهم که سپاه قهدريجان متفاوت از سپاه کل کشور بود و سپاه اين شهر که پايگاه فکري و عقيدتي مهدي هاشمي بود عملاً بازوي نظامي مهدي هاشمي محسوب ميشد و کاملاً مستقل بودند و فقط نام سپاه را بر خود داشتند امّا از مهدي هاشمي دستور ميگرفتند!
سردار سيف اللهي فرمان امام را به سپاه قهدريجان ابلاغ کرد امّا آنها وقعي نگذاشتند و بيمحلي بسيار کردند تا اينکه يک روز سردار سيف اللهي براي بچههاي سپاه اصفهان صبحگاه عمومي گذاشت و حدود يکهزار پاسدار رسمي همه جمع شدند و در آن روز هم آقاي سيف اللهي و هم حجتالاسلام محقق هر دو صحبت کردند و علناً گفتند حضرت امام چنين مأموريتي را به آنها دادهاند ولي سپاه قهدريجان زير بار انحلال و خلع سلاح نميرود!
يادم هست سردار سيف اللهي در آن روز گفت حضرت امام حرفش بر زمين نميماند اگر من نتوانم دستورش را اجراء کنم به کسي ديگر ميگويد و اجرايش ميکند، بنابراين من هشدار ميدهم تا الآن نميخواستم خوني از دماغ کسي ريخته شود! امّا از حالا 24 ساعت مهلت ميدهم اگر تسليم شدند که هيچ و اگر زير بار فرمان امام نرفتند با تمام قوا با آنها مقابله ميکنم. شوري عين شب عمليات در تيپها و لشکرهاي سپاه افتاد و ادوات نظامي زميني کل قهدريجان را محاصره کردند. باند مهدي هاشمي ابتدا جمعي از مردم و خانوادههاي شهدا را سپر خود کردند امّا پيوسته با بلندگو به آنان گفته شد از اطراف مقر سپاه فاصله بگيريد و کسي با شما کاري ندارد و فقط بحث خلع سلاح سپاه قهدريجان است که بايد طبق دستور امام اجرا شود و بالاخره با هر سختي بود بدون خونريزي غائله تمام شد و مقر سپاه را تخليه و اسلحههايش را جمع کردند.
نکته عجيب در اين ماجرا اين است که پس از اجراي اين دستور، آقايان سيفاللهي و حجتالاسلام محقق براي ارائه گزارش محضر امام شرفياب شدند و پس از ارائه گزارش، حضرت امام از آنها پرسيدند: ذخاير تسليحاتي آنها را هم کشف کرديد؟! و آقاي سيف اللهي هم عرض ميکنند ما اين موضوع را نميدانستيم، که البته براي اطمينان خاطر مجدد بعد از گذشت سالها، بنده در روز سه شنبه 2 دي ماه جاري حجتالاسلام محقق را در قم ديدم و ايشان باز اين سؤال عجيب امام را برايم مجدداً تکرار کردند و من هم از ايشان تقاضا کردم شما در مصاحبهاي تمام قضاياي آن زمان را تشريح بفرمائيد که اعلام آمادگي داشتند. البته در ايام جنگ ما هم گاهي ميشنيديم که باند مهدي هاشمي با نفوذي که در لشگر 8 نجف اشرف (که بيشتر نجف آباديها بودند) داشتند کاميون کاميون اسلحه از جبهه ميدزديدند و در باغات نجف آباد و قهدريجان مخفي ميکردند! و معلوم نيست آنان براي آينده چه نيات سويي در سر داشتند!
تهديدات به قتل باند مهدي هاشمي معدوم
شيطنتهاي اين جريان بعد از اعدام مهدي هاشمي هم ادامه داشت. باند مهدي هاشمي به محض دستگيري وی، تهديدات عجيبي کردند! آنان اعلاميهاي منتشر کردند که اگر مويي از سر مهدي هاشمي کم شود ما اين ده نفر را ميکشيم! و اسامي ده نفر را منتشر کردند که عبارت بودند از حضرت آيتالله خامنهاي که در آن هنگام رئيسجمهور بودند آيتالله مهدوي کني، آيتالله آذري قمي، حجتالاسلام ناطق نوري، استاد حبيبالله عسکراولادي، استاد پرورش، دکتر ولايتي و چند نفر ديگر که به اصطلاح آنها از جناح راست محسوب ميشدند.
بنده در آن هنگام به ديدار استاد پرورش رفتم و اعلاميه تهديد آميز را نشان دادم، و گفتم آقا اينها تهديداتشان جدي است و سابقه آدم کشي فراوان دارند، حالا چکار ميخواهيد بکنيد؟ ايشان با خيالي راحت گفت: «وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (يوسف، آيهي 21) يعني اراده و امر خدا بر همه ارادهها و تصميمها مستولي است، وليکن اکثر مردم اين را نميدانند.
اعترافات قطره چکاني مهدي هاشمي
بعضيها خيال ميکنند تعداد قتلهاي باند مهدي هاشمي همان 11 فقرهایست که اعتراف کردند و حال آنکه قطعاً خيلي بيشتر از اينهاست، امّا اين مقدارش عيان شد و اعتراف کردند. قضيه از اين قرار است که هرگاه مهدي هاشمي را ميخواستند اعدام کنند لحظاتي قبل از اعدام ميگفت من هنوز حرفهاي نگفته دارم و ناچاراً براي شنيدن حرفها و اعترافات جديد روند اعدام حداقل دو هفته عقب ميافتاد و او هم اطلاعاتش را قطره چکاني ميگفت. مثلاً درباره آيتالله رباني املشي در همين اواخر که ميخواستند اعدامش کنند، گفت ما مواد سرطانزا داشتيم و او را سرطان داديم و مسمومش کرديم! برخي ميگفتند مهدي هاشمي از اين طول دادن اعترافاتش نقشه دارد و ميخواهد فرصت بخرد و بسا با تباني افرادي بتوانند او را فراري بدهند و ديگر معلوم نيست گيرش بياورند لذا معطل بقيه اعترافاتش نشويد و کار او را تمام کنيد.
بنده مرحوم آيتالله شمس آبادي را دوبار زيارت کرده بودم. يک روحاني پيرمردي بود که بسيار مهربان و آزارش به موري هم نرسيده بود ولي باند مهدي هاشمي بخاطر اختلاف عقيدتي تصميم ميگيرند او را به قتل برسانند و بقيه را هم به همين راحتي!
خدا حضرت امام را رحمت کند که ملت ايران را از شرّ اين جنايتکاران نجات داد و الاّ معلوم نبود وسعت خونريزي هايشان تا کجا برود!
البته مرحوم آيتالله منتظري متأسفانه تا آخر هم از آنها حمايت ميکرد و حال آنکه قبل از همه و حتي قبل از دستگيري مهدي هاشمي در زمان شاه ميدانست که کشتن آيتالله شمس آبادي کار مهدي هاشمي است!
خاطرهاي عجيب از آيتالله گرامي
بعد از اينکه کتاب بنده تحت عنوان «خاطراتي از استاد پرورش» چاپ شد و در يک مقاله آن به مبارزه استاد پرورش با گروهک منحرف مهدي هاشمي پرداخته بودم، در ديداري که حدود 7 سال پيش با آیتالله گرامی داشتم ماجراي عجيبي را برايم نقل کردند و گفتند در زمان شاه، بنده با آقاي منتظري هم بنده بودم، روزي در زندان خبر قتل آيتالله شمس آبادي رسيد و آقاي منتظري با شنيدن اين خبر غش کرد! ولي به محض بهوش آمدن اول جملهاي که گفت اين بود «بالاخره مهدي هاشمي کار خودش را کرد!» در آن روز هنوز قاتلين آقاي شمس آبادي دستگير نشده بودند و هيچ کس نميدانست کار کيست، امّا ظاهراً آقاي منتظري از نيت سوء آنان با خبر بوده است!
شيطنتهاي باند مهدي هاشمي در اصفهان
شيطنتهاي باند منحرف مهدي هاشمي تا مدتها بعد از اعدام مهدي هاشمي هنوز ادامه داشت و پيوسته در فکر توطئههاي سنگين بودند.
مثلاً در 23 ارديبهشت 1377 ناگهان اطلاعيهاي از صدا و سيماي اصفهان پخش شد که هيچ جاي کشور آن را نشنيدند و فقط اصفهانيها شنيدند!
رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيتالله خامنهاي در اطلاعيهاي بسيار مهم خطاب به مردم شريف اصفهان فرمودند:
بسمالله الرّحمن الرّحيم
مردم با ايمان و فداکار و غيور اصفهان خداوند متعال دين خود را همواره بوسيله انسانهاي مؤمن و آزاده تقويت کرده و به دست آنان، توطئه گران و بدخواهان و دشمنان را منکوب و مغلوب نموده است. و در زمان ما ملت عظيمالشأن ايران با رهبري امام راحل کبير خود به ياري خداوند و دعاي مستجاب حضرت ولي عصر ارواحنا فداه توانست دشمن غدّار و جبار را در همه مراحل به زانو در آورد و به فتح مبين نائل آيد.
شما مردم شريف اصفهان يکي از زيباترين و پرافتخارترين آزمايشها را به جهانيان نشان داده و با تقديم شهيدان عاليمقام و فداکاريهاي درخشان، در صفوف اول جهاد عظيم ملت ايران جا گرفته ايد. اکنون چندي است دستگاه استکبار آمريکا و عوامل صهيونيست آنان با اين گمان باطل که ملّت ايران از اسلام و هدفهاي امام کبير خود روي برگردانده، به توطئههائي دست زده و عوامل خود را در همه جا فعال کرده است.
در استان اصفهان بقاياي منافقين و باند تبهکار مهدي هاشمي معدوم به فعاليتهاي اسرائيل پسند روي آوردهاند و با اغفال برخي سادهدلان، موجب آزار و مزاحمت براي مردم عزيز و شريف نجفآباد که اخلاص و فداکاري آنان زبانزد همه است شدهاند و براي دوستان آمريکائي و صهيونيست خود خوراک تبليغاتي فراهم ميکنند. شما مردم قهرمان اصفهان بخصوص فرزندان عزيز بسيجيام و ساير جوانان متعهد و آگاه اجازه ندهيد بقاياي آن باند روسياه که دل امام عزيز را خون کردند، بار ديگر مجال فتنهگري پيدا کنند و ميدانم که اجازه نخواهيد داد. همچنين مردم شهيدپرور و عزيز نجف آباد، نگذارند که افتخاراتشان در دوران انقلاب و سالهاي جنگ تحميلي، به دست عناصر معلومالحال مخدوش گردد و ميدانم که نخواهند گذاشت.
براي ابراز برائت و بيزاري از استکبار جهاني و ايادي داخلي و خارجي آنان فردا اجتماع نماز جمعه را با حضور خود شکوهمند کنيد و با شعارهاي کوبنده خود از کسانيکه ميخواهند با امنيت ملّي و هدفهاي انقلابي ملت مسلمان ايران معارضه کنند، بيزاري بجوئيد و عزم انقلابي خود را در معرض ديد ايادي استکبار بگذاريد.
عناصر فريب خورده و فتنه گر نيز بدانند که اينجانب اجازه نخواهم داد آنان امنيت و آرامش ملّت ايران را براي هدفهاي خائنانه و حقير خودشان برهم بزنند و کشور را از راه مستقيمي که بحمدالله در آن حرکت ميکند، با فتنه و آشوب منحرف کنند، و ملّت ايران با کمک پروردگار و عنايت وليعصر ارواحنا فداه هميشه بر دشمنان عنود خود پيروز خواهد گرديد.
و العاقبة للمتقين.
والسلام علي اخواننا المؤمنين - سيد علي خامنهاي - 24 ارديبهشت ماه 1377
مردم انقلابي اصفهان هم از صبح روز جمعه 24 ارديبهشت 1377 به ميدان امام اصفهان آمدند و تمام ميدان و خيابانهاي اطراف آن را درياي جمعيت ميليوني مردم پر کردند و با شعارهاي کوبنده تلاش آشوب طلبان باند مهدي هاشمي را محکوم کردند و عملاً تمام برنامهريزيهاي دشمنان خنثي گرديد.
هدف از این سفیدشوئی و پاک کردن جنایتها چیست؟ چه نفعی از این حرفها میبرید؟! آیا فکر کردهاید تاریخ را میتوانید مطابق میل خود بنویسید؟
مرتضي نجفي قدسي
دیماه 1404