موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13270
کوچ نخبگان کشتي ايران به آذربايجان؛ فرصت‌سازي يا زنگ خطر؟انتصاب محمد بنا به‌عنوان سرمربي تيم ملي کشت

کوچ نخبگان کشتي ايران به آذربايجان؛ فرصت‌سازي يا زنگ خطر؟انتصاب محمد بنا به‌عنوان سرمربي تيم ملي کشتي فرنگي آذربايجان و حضور اميررضا معصومي در ترکيب تيم کشتي آزاد اين کشور، بار ديگر موضوع کوچ نخبگان کشتي ايران و پيامد‌هاي آن را به کانون توجه رسانه‌ها و کارشناسان بدل کرده است.انتصاب محمد بنا، پرافتخارترين سرمربي تاريخ کشتي فرنگي ايران، به‌عنوان سکاندار تيم آذربايجان، تنها يک جابه‌جايي فني نيست؛ بلکه نشانه‌اي روشن از جايگاه بالاي دانش مربيگري ايران در سطح بين‌المللي به‌شمار مي‌رود. تجربه، کارنامه و نگاه ساختاري بنا، عاملي است که فدراسيون‌هاي مطرح براي توسعه کشتي خود به آن تکيه مي‌کنند.در سوي ديگر، حضور اميررضا معصومي، آزادکار جوان و آينده‌دار، در ترکيب تيم ملي آذربايجان، بُعد تازه‌اي به اين موضوع بخشيده است. اين اتفاق بيش از آنکه يک تصميم فردي تلقي شود، بازتاب‌دهنده شرايط رقابتي، مديريتي و مسير‌هاي حرفه‌اي محدود پيش روي برخي استعداد‌هاي نخبه در کشتي ايران است.از منظر مثبت، اين تحولات مي‌تواند بيانگر قدرت توليد نيروي انساني در کشتي ايران باشد؛ به‌گونه‌اي که مربيان و کشتي‌گيران ايراني به‌عنوان سرمايه‌هاي قابل اتکا در سطح جهان شناخته مي‌شوند. حضور اين چهره‌ها در تيم‌هاي خارجي، زمينه تبادل دانش فني، ارتقاي سطح رقابت‌ها و افزايش تعاملات ورزشي منطقه‌اي را فراهم مي‌کند.با اين حال، در سوي مقابل، تداوم چنين روندي مي‌تواند زنگ هشداري جدي براي مديريت ورزش کشور تلقي شود. از دست رفتن مربيان برجسته و استعداد‌هاي شاخص، ممکن است در بلندمدت عمق فني تيم‌هاي ملي را کاهش داده و مسير پشتوانه‌سازي را با چالش مواجه مي‌کند؛ هرچند مانند بسياري از کشورهاي ديگر صاحب کشتي نمي‌توان همه را زير يک سقف جمع کرد.کارشناسان معتقدند کوچ محمد بنا و اميررضا معصومي به کشتي آذربايجان، هم‌زمان دو واقعيت مهم را نمايان مي‌کند؛ از يک‌سو، اعتبار بالاي دانش فني و سرمايه انساني کشتي ايران در سطح جهاني و ازسوي ديگر، ضرورت بازنگري جدي در ساختار‌هاي مديريتي و حمايتي داخل کشور را.اگرچه حضور نخبگان ايراني در تيم‌هاي خارجي مي‌تواند به تعامل فني و ارتقاي سطح رقابت‌ها کمک کند، اما تداوم اين روند بدون برنامه مشخص، در بلندمدت به تضعيف پشتوانه‌هاي داخلي منجر خواهد شد. کشتي ايران براي حفظ جايگاه تاريخي خود، ناگزير است با ايجاد مسير‌هاي حرفه‌اي شفاف، ثبات فني و حمايت هدفمند از نخبگان، ميان افتخارآفريني جهاني و صيانت از سرمايه‌هاي ملي توازن برقرار کند، اما در اين ميان قوانين بين‌المللي هم دست و پا گير هستند چراکه اين قوانين به کشتي‌گيران اين اجازه را مي‌دهد تا حتي در صورت مخالفت فدراسيون ملي مربوطه مبني بر تغيير تابعيت با سپري کردي مدتي به عنوان دوران گذار تصميم خود را عملي کنند؛ درست مانند اتفاقي که براي معصومي درحال رخ دادن است و فدراسيون کشتي چاره‌اي براي مقابله با آن ندارد.