*دکتر پزشکيان در گفتوگو با رسانه KHAMENEI.IR برنامههاي دولت براي رفع ناترازيها، اقدامات مهم و راهبردي دولت در يک سال گذشته، تأکيد بر تواناييهاي داخلي، عزم دولت براي حل معضلات و مشکلات کشور، جلسات رئيسجمهور با رهبر انقلاب و پيگيريهاي ايشان درباره موضوعات معيشتي و اقتصادي را تشريح کرد.
* جناب آقاي دکتر پزشکيان! رهبر انقلاب در يکي از سخنرانيهاي اخير خودشان به صورت ويژه از خدمات دولت تمجيد کردند و بر لزوم حمايت از دولت تأکيد کردند؛ بعد از آن هم در يک سخنراني ديگر فرمودند عليرغم مشکلات و کمبودهايي که وجود دارد، کشور درحال پيشرفت است. ناظر به اين دو سخنراني و اين دو نکته مقام معظّم رهبري، لطفاً يک گزارش مختصري از مهمترين اقدامات اجرايي دولت در طي يک سال گذشته ارائه بدهيد و روند پيشرفت کشور را براي مخاطبان تشريح و توضيح بفرماييد؛ بههرحال، شما به عنوان رئيسجمهور و نفر اوّل اجرايي کشور، بيش از همه در جريان روند اين پيشرفت هستيد.
* بسمالله الرّحمن الرّحيم. قبل از هر چيز بايد از مقام معظّم رهبري قدرداني کنيم که تا اينجا، چه در جلسات آشکار و چه در جلسات اختصاصي، پشتيباني کاملي از دولت داشتهاند و اگر پشتيباني و توصيههاي ايشان نبود، حتماً با مشکلات زيادي مواجه ميشديم؛ لذا اين قابل قدرداني است.
آنچه ما الان به دنبالش هستيم و داريم تلاش ميکنيم که آن را اصلاح کنيم، موضوع ناترازيها است. اگر بخواهيم بحث بکنيم، بايد بگوييم روندي که در کشور وجود دارد روندي است که در بسياري از قسمتها با ناترازيهاي بزرگي مواجه است. مسئله انرژي ــ که همان اوّل خودش را نشان داد ــ مسئله آب، مسائل مالي، مسائل مديريتي، مسائل سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، همه اينها مسائلي است که ما در وسعت زيادي با اين مشکل مواجهيم. ما وقتي دولت را به دست گرفتيم، 20 هزار مگاوات کسري انرژي داشتيم؛ اين کسري انرژي در طول سالها ايجاد شده بود و طبيعتاً از يک طرف مصرف افزايش پيدا ميکرد، از طرف ديگر توسعهاي در رابطه با ارائه خدمات انرژي نداشتيم و اين هم سالي بود که بارندگي ما کم بود، نزديک به چهل درصد نسبت به سالهاي قبل ميانگين بارندگي کاهش پيدا کرده بود، پشت سدها آب نبود و ما نزديک به 14 هزار مگاوات انرژي برقآبي داشتيم که با کمبودي که در پشت سدها از نظر آب داشتيم، نتوانستيم به طور کامل هم از آن استفاده کنيم؛ يعني کسري انرژي ما به حدود 30 هزار مگاوات رسيد. خب طبيعتاً جنگ بود و در جنگ هم ميبايست مسائل را حل ميکرديم.
تلاشي که در رابطه با اين ناترازيها انجام گرفت اين بود که از يک طرف کاهش و يا کنترل هزينه و مصرف را شروع کرديم و از طرف ديگر سريعترين راهي که ميتوانستيم به آن دسترسي پيدا کنيم و انرژي مورد نياز را تهيه کنيم، پنلهاي خورشيدي بود که از نظر محيطزيست هم ابزار يا وسيله بسيار باارزشي است؛ به اين صورت که در هر هزار مگاوات، از ورود نزديک به يک ميليون تُنCO2 به جو جلوگيري ميکند. ما تا امسال توانستيم بيش از سه هزار مگاوات پنل را وارد جريان توليد انرژي بکنيم، درصورتيکه در طول سالهاي گذشته فقط هزار مگاوات در جريان بود. اين روند دارد ادامه پيدا ميکند، فردا هم دوباره نزديک به هشتصد مگاوات پنل خورشيدي را وارد جريان خواهند کرد و بهسرعت دارد پيش ميرود، بهطوريکه هر هفته حدود سيصد مگاوات پنل خورشيدي دارند کار ميکنند و قراردادهايي که بستهاند نزديک به هشتاد هزار مگاوات است؛ يعني ما اگر بتوانيم يک چنين روندي را پيش ببريم، استفاده از سوختهاي فسيلي را بهشدّت کاهش خواهيم داد. از طرف ديگر، ما نيروگاههايي درست کرده بوديم که سيکل ترکيبي بودند امّا فقط از گاز استفاده ميکردند؛ ما نزديک به هفت هزار مگاوات انرژي سيکل ترکيبي داريم که توانستيم سه هزار مگاواتش را وارد خط بکنيم، ولي هنوز چهار هزار مگاواتش باقي مانده که دارند روي آن کار ميکنند.
روند مصرف برق، هر سال نزديک به پنج شش درصد افزايش پيدا ميکرد و پنج شش درصد يعني سه چهار هزار مگاوات نياز اضافه. با توصيههايي که شد و برنامههايي که انجام گرفت، ما پنج درصد هم کاهش رشد داشتيم؛ نهتنها پنج درصد افزايش نداشتيم، بلکه پنج درصد هم توانستيم کاهش بدهيم؛ يعني نزديک به سه چهار هزار مگاوات هم آنجا توانستيم کنترل کنيم. از طرف ديگر، با کنترل و جمعآوري ماينرهايي که وجود داشت هم توانستيم نزديک به دو هزار مگاوات مصرف را کاهش بدهيم. بنابراين، اينها باعث شد که تا حدودي مشکلات انرژي را حل کنيم. البتّه اين کارها الان هم ادامه دارد و ما تلاش خواهيم کرد که انشاءاللّه در تابستان آينده ديگر با خاموشي به آن شکلي که وجود داشت مواجه نشويم، مگر اينکه خداي نکرده يک اتّفاقي رخ بدهد يا خطّي خراب بشود يا کارخانهاي از کار بيفتد؛ ولي احداث پنلهاي خورشيدي با سرعتي دارد پيش ميرود که انشاءاللّه مشکلي براي جبران انرژي به وجود نخواهد آمد.
بحث بعدي ما در رابطه با کنترل همان گازهايي بود که داشتند ميسوختند. سود حاصل از کنترل اين گازهايي که دارند ميسوزند، نزديک به پنج شش ميليارد دلار است که اگر بتوانيم اينها را کنترل بکنيم، صرفهجويي بالايي به وجود ميآيد. ما تا حالا توانستهايم نزديک به 15 ميليون متر مکعّب گاز را در روز کنترل کنيم، درحاليکه در کلّ دورانهاي گذشته مجموعاً 9 ميليون متر مکعّب را توانسته بودند مديريت کنند. الان در بقيه مياديني که گاز دارد ميسوزد، با پيمانکارهاي مختلفي در اين موضوع قرارداد بستهاند و دارند پيگيري ميکنند تا با آنهايي هم که قرارداد نبستهاند، قرارداد ببندند؛ جلسه گذاشتهايم و اينها را پيگيري ميکنيم که بتوانيم کارمان را انجام بدهيم.
در رابطه با کريدورها که بسيار مهم است، ما کريدور آستارا ـ رشت را، شلمچه ـ بصره را و به احتمال قوي زاهدان ـ چابهار را امسال تمام ميکنيم. تا الان شايد بيش از ده دوازده هزار ميليارد تومان پول به اين مسئله تخصيص داده شده و احتمالاً همين مقدار را هم باز بايد پرداخت کنيم. امروز هم راجع به همين مسئله در دولت جلسه داشتيم و اگر مشکلي پيش نيايد، به حول و قوّه الهي، کار مربوط به اين کريدورها را امسال تمام ميکنيم. در خصوص کريدور شلمچه ـ بصره کارهاي اصلي را انجام دادهاند و ستونهايش بالا آمده. سختترين قسمت اين کريدور آنجايي بود که مسير بايد از آن رودخانهاي رد ميشد که بين ما و بصره است؛ براي ستونهايي که آنجا زير آب زدند، نزديک به شصت ميليون دلار هزينه شده، به اضافه مينروبيهايي که بايد انجام ميگرفت و ما انجام داديم. البتّه طرف عراقي هم بايد کارهايي انجام بدهد که آنها هم دارند پيگيري ميکنند. کريدور آستارا ـ رشت هم پروژهاي بود که مانده بود و ما داريم آن را پيش ميبريم. آن موقعي که ما آمديم، حدود 30 کيلومتر از 160 کيلومترِ مسير را توانسته بودند تصاحب کنند، امّا الان نزديک به 115 کيلومتر را تصاحب کردهاند؛ يعني تعداد زمينهايي که اينها تصاحب ميکنند، هر هفته افزايش پيدا ميکند و قول دادهاند که انشاءاللّه تا آخر امسال، اين پروژه را تمام کنند. ما هر هفته داريم پيگيري ميکنيم که کلّ مسير را بتوانيم تصاحب بکنيم، وام هم وجود دارد و طبق آن وام، اين پروژه شروع خواهد شد و الان هم کارشناسها آمدهاند اين کار را دارند انجام ميدهند.
ارتباط ما با همسايگان خيلي بهتر شده. روابط ما با کشورهاي همسايه در خيلي از زمينهها، چه فرهنگي، چه علمي، چه اقتصادي توسعه پيدا کرده. با آذربايجان، با ازبکستان، با ترکمنستان، با افغانستان، با پاکستان، با عراق، با ترکيه و در خليج فارس هم با عمان و امارات و قطر و مانند اينها روند ارتباطات خيلي بهتر شده. عليرغم همه اين مشکلاتي که هست، مسير ارتباطات بينالملليمان دارد افزايش پيدا ميکند. با چين و روسيه و قزاقستان و قرقيزستان و تاجيکستان، ارتباطات خيلي خوبي برقرار شده. الان داريم مسيرها را اصلاح ميکنيم. کريدورها الان اولويت دولت است. منابع لازم را براي مسير شمال به جنوب و شرق به غرب ديدهايم و در سال آينده با سرعت خيلي بيشتري حرکت خواهيم کرد؛ هم از نظر ساخت راه و قطار و ريل، هم از نظر واگن و ديزل و ابزاري که بايد وجود داشته باشد. همه اين کارها را داريم پيگيري ميکنيم که مسائل را حل کنيم.
در حوزه مسائل اجتماعي، کارهاي بزرگي در رابطه با مسجدمحوري، محلّهمحوري و مشارکت مردم انجام شده. البتّه اينها چون مسائل اجتماعي است، شايد به صورت عدد و رقمي نشود گفت؛ همچنين، اين مسائل زمانبر است و طبيعتاً تغيير رفتار کار سادهاي نيست. در اين زمينه، مقام معظّم رهبري به برادر عزيزمان حاج آقا علياکبري دستور دادند که هماهنگي بکنند و اينها نزديک به ده هزار مسجد را آوردند وسط. ما مراکز بهداشتي خودمان را در اين رابطه درگير کرديم، مدارس را درگير کرديم و کار بزرگي در رابطه با آموزشوپرورش صورت گرفته؛ يعني با مشارکت مردم، ما تمام مدارس کانکسي را جمع کرديم، مدارس سنگي را جمع کرديم و در جاهايي که مدرسه نبود، مدرسه ساخته شد. همه اينها با کمک مردم و روابط بين بخشي و خيريني که بودند انجام شد. بالاي ده ميليون متر مربّع فضا ساخته شده و الان هم بهسرعت دارد ساخته ميشود. علاوه بر ساخت مدارس، بحث سختافزار درون مدارس هم وجود داشت که اين بچّههاي ما چه چيزهايي لازم دارند تا بتوانند در آن فضا آموزش کافي ببينند. و مهمتر از آن، نحوه آموزش و روش آموزش در کلاسهاي ما است. الان چيدمان کلاسهاي ما فرق کرده، نوع تدريس فرق کرده و نحوه اين آموزشها روزبهروز اصلاح خواهد شد و دارد اصلاح ميشود. البتّه بيشتر تمرکز ما روي مدارس دولتي و مدارس مناطق محروم است و آن عدالت آموزشياي را که از آن حرف ميزنيم، داريم پيگيري ميکنيم.
يکي از مسائل مهم، بحث مديريت و واگذاري اختيار است. مقام معظّم رهبري در جلسهاي که با استاندارها داشتند، توصيهشان اين بود که مديران اختيار داشته باشند و از زمانهاي قديم هم نگاه مقام معظّم رهبري اينطور بوده. بهخصوص در جنگ دوازدهروزه، اين اختيار خودش را نشان داد و بدون اينکه مشکلي پيدا بکنيم، استانها کار خودشان را ميکردند؛ اين به خاطر اختياراتي بود که واگذار شده بود. البتّه مجلس محترم يک اشکالات قانونياي گرفت که آنها را هم داريم حل ميکنيم. باور و اعتقاد ما اين است که بايد اختيارات در استانها واگذار بشود که اينها بتوانند کارهايشان را انجام بدهند و نيازي به اين نباشد که براي هر کاري استاندار يا فرماندار يا رئيس دانشگاه يا مديرکل بيايد تهران و بخواهد اجازه بگيرد. در اين رابطه هم اقدامات بسيار مفيدي انجام گرفته و نتايج خيلي خوبي داشتهايم که البتّه مفصّل است و من اگر بخواهم اينها را خدمت شما عرض بکنم، فقط بايد از اين روندي که دارد اتّفاق ميافتد بگويم.
در رابطه با بهداشت و درمان، بحث پزشک خانواده را شروع کرديم و فعلاً داريم به يک زبان و نگاه مشترک ميرسيم؛ چون اينکه چه بايد بکنند، در تئوري معلوم است ولي در عمل، خيلي وقتها آنچه گفته ميشود اجرا نميشود. در جلساتي که گذاشتيم، نزديک به 63 شهر و منطقه انتخاب شد که اين کار را انجام بدهند و در پنج تا از اين شهرها، کلّ شهرستان را انتخاب کردند. بههرحال، روش کار مشخّص است؛ اينها فقط بايد بتوانند ياد بگيرند که چه کار بکنند. مسئله خيلي روشن است. طرح پزشک خانواده ميگويد چه کسي مسئول چه مجموعهاي است، چه خدماتي بايد به آن مجموعه بدهد و نهايتاً چگونه بايد به اين کسي که دارد خدمت ميدهد، پول پرداخت بشود. ما اگر اين کار را بکنيم، يعني در کلّ کشور هيچ انساني از چشم حاکميت دور نميماند؛ براي اينکه همه آن کساني که هستند ــ چه فقيرند، چه دارايند، چه در منطقه دورافتادهاند، چه نزديکند ــ معلوم است چه کسي چه خدمتي را با چه کيفيتي بايد به اينها ارائه بدهد، بدون اينکه ارتباط مالي داشته باشد. ما اگر بتوانيم اين کار را بکنيم، عدالت را به معناي واقعي در سيستم بهداشت و درمان پياده خواهيم کرد. البتّه اين تغيير رفتار کار سادهاي نيست و خود اينها جاي بحث است.
در بحثهاي مالي و پولي هم سازمان بهينهسازي و مديريت مصرف بنزين و گازوئيل را درست کرديم، آنها هم الان برنامههاي خاصّ خودشان را دارند. در واقع، ما آن تابو را شکانديم که نميشود به قيمت بنزين دست زد. از خودمان هم شروع کرديم؛ يعني الان ماشينهاي دولتي ديگر کارت سوخت ندارند و بايد بروند آزاد بگيرند مصرف کنند؛ يکي هم مناطق آزاد، يکي هم آنهايي که تازه ميآيند. فعلاً در بقيه مسائل مداخلهاي انجام نداديم، ولي داريم تلاش ميکنيم که آن مسائل قطار حومه شهري را درست بکنيم، حملونقل عمومي اصلاح بشود، بعد بتوانيم در قيمتهاي بين شهري هم مداخله کنيم. مهمترين بحثي که اينجا ما داريم پيگيري ميکنيم معيشت مردم است؛ يعني اين دغدغهاي است که شايد هر هفته ما با دولت و با اين عزيزان داريم دربارهاش گفتوگو ميکنيم. منابعش را بايد در نظر بگيريم که منابعي براي اينها به وجود بيايد و طبق اين منابع بتوانيم معيشت مردم را بهبود بدهيم.
* آقاي دکتر! شما ساعت ششونيم صبح بيدار ميشويد و هفت صبح سر کاريد؛ شبها چه ساعتي ميخوابيد؟
بستگي دارد؛ ما خيلي وقتها مثلاً ساعت پنج بيدار ميشويم و ساعت دوازده شب برميگرديم.
* اين را از اين جهت پرسيدم که برخي از رسانههاي غربي با تحريف بعضي از مواضع و صحبتهاي شما دارند اين خطّ تبليغاتي را پيش ميبرند که مجموعه دولت جمهوري اسلامي و رئيسجمهور از جنگيدن و حلّ مشکلات ناتوان است. پاسخ آقاي دکتر مسعود پزشکيان به اين ادّعاهاي مغرضانه و عنادورزانه چيست؟
ببينيد! براساس تمام تحليلهايي که اينها داشتند، باورشان اين بود که اگر رژيم صهيونيستي به ايران حمله کند، نظام فرو خواهد پاشيد. چرا از هم نپاشيد؟ اصلاً تمام محاسباتشان اين بود که اگر اينها حمله کنند، مردم ميريزند در خيابان، مشکلات پيدا ميشود، معيشت مردم مشکل پيدا ميکند و مسائل مختلف خدماتي مختل ميشود.
* البتّه در روزهاي جنگ هم خدمات دولتي به صورت منظّم برقرار بود.
بهتر از گذشته بود، چون اختيارات مال استاندارها بود؛ مثلاً در عرض آن دوازده روز، اينها توانستند بالاي ده ميليون تُن کالا را در گمرکاتمان جابهجا کنند. همان رانندگاني که اعتراض داشتند، مردانه آمدند وسط؛ مردمي که اعتراض داشتند، جانانه از نظام و از تماميت کشور دفاع کردند؛ يعني در حقيقت، هم انسجام داخلي را در مقابل آنها نشان دادند، هم حضورشان را و همراهيشان را. اين ارزشِ خيلي بالايي است که نشان ميدهد دولتيها و کساني که سياستمدارند بايد اين مردم را باور کنند و با اين مردم مهربان باشند. تمام تلاش ما اين است که هرچه از دستمان بربيايد، صادقانه و بيهيچ منّتي به اين مردم خدمت کنيم و جز خدمت به اين مردم، حدّاقل بگويم که خود ما هيچ چيز ديگري را دنبال نميکنيم. مردم هم با همه اين فشارهايي که وجود دارد، خيلي همراهي کردند. تمام محاسبات اينها اين بود که اگر حمله کنند، مملکت به اغتشاش کشيده ميشود؛ امّا مردم از ايرانشان، از مملکتشان، از دينشان، از فرهنگشان و از رهبري دفاع کردند. در سال 1401 اتّفاقي افتاد؛ امّا در سال 1404 همه ريختند در خيابان و گفتند جان ما فداي رهبر. چه اتّفاقي افتاده؟ اين نگاه مردم و برگشت آن سرمايه اجتماعي بسيار اميدوارکننده بود و ما هر مقدار به اين مردم خدمت کنيم، کم گذاشتهايم؛ لذا اميدوارم شرمنده اين مردم عزيزمان نشويم.
* پاسخ شما به اين ادّعاهاي مغرضانهاي که عرض کردم چيست؟ مثلاً راجع به شخص خودتان اخيراً رسانههاي غربي تحليلهايي منتشر ميکنند که آقاي پزشکيان ميگويد من نميتوانم! درحاليکه اين درست نقطه مقابل کارهايي است که شما ميکنيد.
البتّه من بارها گفتهام نميتوانم، بلکه ما ميتوانيم. مشکلات مملکت جوري نيست که من بهتنهايي بتوانم آنها را حل کنم ــ اين را بارها گفتهام ــ ولي ما با قدرت تمام، اين مشکلات، تحريمها و فشارهايي را که ميآورند، پشت سر خواهيم گذاشت. امکان ندارد ما با هم باشيم و آنها بتوانند ما را زمينگير کنند. اينکه من ميگويم با هم وحدت داشته باشيم، وفاق داشته باشيم، براي اين است که باور و اعتقادم اين است. چه در داخل کشور و چه با همسايگان خودمان اگر ماها وحدت داشته باشيم، آمريکا نميتواند کشورهاي منطقه را اينجوري استثمار کند. اين ما هستيم که ميتوانيم مشکلات را حل کنيم. البتّه مشکلاتي که وجود دارد، به اين سادگي قابل حل نيست. آنها محاسبه کردهاند؛ اينطور نيست که بدون محاسبه آمده باشند. هم از نظر اقتصادي، هم از نظر نظامي، هم از نظر سياسي و امنيتي و تبليغاتي، از هر لحاظ دارند کار ميکنند. کشور ما روي پاي خودش ايستاده. حالا آمدهاند برنامه نوشتهاند که مثلاً ايران 36 ماه ديگر بايد ساقط شود! تا ديروز ميگفتند در عرض دوازده روز ميتواند ساقط بشود، حالا نوشتهاند سيوششماهه. اگر ما با هم باشيم، سيوششهزارساله هم نميتوانند اين کار را بکنند. براي با هم بودن بايد به يک زبان و نگاه مشترک برسيم، بايد در پشت سياستهاي رهبري حرکت بکنيم و سعي کنيم اختلافات را زمين بگذاريم، چون هر اختلافي باعث يک ناهماهنگي در جريان حاکميت ميشود. اينها راهها را بر روي ما بستند، ولي ما راه را پيدا ميکنيم و اگر راهي پيدا نکرديم، راهي ميسازيم. اگر با هم باشيم، اين امکانپذير است؛ امّا اگر با هم دعوا کنيم، اين امکانپذير نيست؛ چون يک بحث همگاني و عمومي است و بايد در اين چهارچوب حرکت کنيم و هماهنگ عمل کنيم.
* رهبر انقلاب اشارهاي داشتند که عليرغم تغيير دولت، بعضي از سياستها و پروژههاي کلان نظام دارد پيش ميرود و شخص آقاي پزشکيان، به عنوان رئيسجمهور جديد، بعضي از پروژههاي دولت قبلي را دارند ادامه ميدهند و تکميل ميکنند.(3) لطفاً راجع به بعضي از اين پروژهها توضيح بدهيد و بفرماييد که آيا به جايي رسيدهاند يا بر حسب تشخيص کارشناسي شما تغييري در مسير آنها انجام شده.
* ببينيد! به نظر من مشکل ما تا حالا اين بوده که هر کسي ميآمده، براي خودش يک برنامهاي مينوشته؛ درصورتيکه اگر بپذيريم ما يک سياست کلّي داريم، يک چشمانداز و برنامه بيستساله داريم. مقام معظّم رهبري در آن سند چشمانداز بيستساله فرموده بودند که ما در سال 1404 بايد کجا باشيم؛ اگر ما به آن سياستها عمل ميکرديم، اينجا بوديم که الان هستيم؟ چرا نيستيم؟ براي اينکه هر کس آمده، فکر کرده برنامه دارد؛ درصورتيکه حاکميت برنامه داشته، سياستش مشخّص بوده و هر کس ميآمده بايد آن برنامه و سياست را اجرا ميکرده. در دوره انتخابات هم بحثي که با ما ميکردند سر همين بود که ميگفتند تو برنامه نداري. نميشود مملکت سياست داشته باشد، برنامه داشته باشد، يکي بيايد يک برنامه ديگري بدهد. من نميتوانم برنامهاي را که آنها در چهارچوب آن سياستها اجرا کردند بگذارم کنار، يک برنامه ديگري و يک راه ديگري را انتخاب کنم. عليرغم تمام مشکلاتي که وجود دارد، ما با تمام قدرت آن راه را داريم ادامه ميدهيم.
همه آن کارهايي هم که از گذشته وجود داشت و ما افتتاح کرديم ــ چه در رابطه با مسکن، چه در رابطه با کارهاي نيمهتمام جادّهاي، راهآهن يا آب و فاضلاب ــ آنجا هم اعلام کرديم اين کار آنها بوده، ما افتتاح کردهايم؛ حالا هشتاد درصد رفته بودند، بيست درصد هم ما ادامه داديم. اينطور نيست که تصوّر کنيم ما يک کارهايي ميکنيم که ديگران نکردند؛ در واقع، ما داريم ادامه ميدهيم راهي را که آنها رفتند و الان هم داريم اولويتبندي ميکنيم. ما نزديک به هفت هزار همّت پروژه روي زمين داريم که اين از نظر علمي و مديريتي اصلاً قابل قبول نيست. ما الان به هر استاني ميرويم، هر مصوّبهاي را که داريم، نعلبهنعل داريم پيگيري ميکنيم و اجرا ميکنيم. شما بررسي کنيد، تعقيب کنيد ببينيد در کدام يک از اين استانها که ما رفتيم، يک مصوّبهاي داشتيم و اجرا نکرديم. در بعضي جاها صد درصدِ آنچه گفته شده و نوشته شده دارد عمل ميشود. ما نبايد بياييم وعدههايي بدهيم که عمل نميکنيم يا نميتوانيم عمل کنيم. در نتيجه، الان داريم تلاش ميکنيم آن مسيرهايي که هست و پروژههايي را که وجود دارد، براساس اولويت، با قدرت و قاطعيت پيگيري کنيم.
* لطفاً دو سه نمونهاش را مثال بزنيد.
* مثلاً طرح مسکن مهر؛ ما بيش از پنجاه هزار مسکن محرومين را به اضافه مسکنهايي که نيمهتمام بودند، تمام کرديم. در رابطه با طرحهاي آبرساني، مسيري که قرار بود آب طالقان به تهران برسد پروژه بزرگي بود؛ خب ما اعتبار گذاشتيم و تمامش کرديم و اين همان مسيري بود که آنها ادامه داده بودند. مثلاً کريدور زاهدان ـ چابهار را آنها شروع کرده بودند، ما داريم تمامش ميکنيم؛ حتّي مسير آستارا ـ رشت را آنها شروع کرده بودند، ولي ما داريم با قدرت ميرويم جلو که تمامش بکنيم. الان دارند روي پروژههاي مربوط به انرژي هستهاي که در بوشهر وجود دارد کار ميکنند که نزديک به دو هزار مگاوات برق توليد ميشود. ما با قدرت داريم اينها را پيگيري ميکنيم. البتّه زمانبر خواهد بود و به اين سادگي نيست. ما چيزي از خودمان درنياوردهايم؛ همه اينها مسائلي است که از قبل بوده و ما همان مسير را داريم ادامه ميدهيم.
* آقاي دکتر! رهبر انقلاب در خصوص معضل اسراف در زمينههاي مختلف از قبيل آب، نان، خوراک، بنزين و انرژي، بارها تذکّر دادهاند و اين را يک معضل بزرگي دانستهاند. به طور مشخّص، برنامه دولت شما براي کاهش اسراف در زمينههاي مختلف چيست؟
* ما داريم اين کار را ميکنيم و مقام معظّم رهبري با توصيهها و پشتيبانيهايشان خيلي به ما کمک ميکنند. با توصيههايي که صورت گرفته، مصرف آب ده درصد کاهش پيدا کرده. ميدانيد ده درصد چند ميليون متر مکعّب در سال ميشود؟ از اين طرف که مقدار مصرف آب را کاهش دادند، مصرف انرژي برق را هم کاهش دادند. من بارها گفتهام که ما نزديک به 180 ميليارد دلار، يعني روزانه مثلاً نزديک به 9 ميليون بشکه نفت و گاز توليد ميکنيم، حدود يکونيم ميليون بشکهاش را صادر ميکنيم، بقيهاش را داريم مصرف ميکنيم؛ حالا اگر ده درصد صرفهجويي کنيم ــ که خيلي راحت امکانپذير است ــ روزانه ميشود حدود نهصد هزار بشکه نفت و گاز. همين ده درصد، تمام اين چالهچولههايي را که وجود دارد پُر ميکند؛ يعني تمام اين مشکلاتي که مردم الان از وجود آنها ناراضياند؛ معيشت را، راه را، جادّه را و توسعههاي بعدي را. به جاي اينکه ما مثلاً فرض بکنيد نُه ميليون بشکه نفت و گاز را بسوزانيم، ده درصدش را صرفهجويي کنيم؛ اين رقمِ خيلي بزرگي است.
ما دو سه برابر اروپا داريم برق مصرف ميکنيم؛ گازي که مصرف ميکنيم، اصلاً قابل مقايسه با آنها نيست. ما از نظر گاز و انرژي دوّمين کشور هستيم، ولي الان داريم گاز صنايع، پتروشيميها و کارخانهها را قطع ميکنيم؛ چرا؟ براي اينکه درست مديريت نکرديم، درست تخصيص نداديم، درست مصرف نميکنيم. لزومي ندارد ما اينجوري مصرف کنيم که الان داريم مصرف ميکنيم. ما دما را ميگذاريم روي 28 يا 30، تازه پيراهنمان را هم درميآوريم؛ بعضي وقتها هم پنجره را باز ميکنيم، بخاري يا شوفاژمان هم روشن است! در قرآن ميفرمايد: «کُلوا وَ اشرَبوا وَ لا تُسرِفوا اِنَّهُ لا يحِبُّ المُسرِفين»؛ خدا کسي را که اسراف کند دوست ندارد. ما در يک اتاق نشستهايم، چهل تا چراغ روشن کردهايم! چه لزومي دارد؟ هر کسي يک مقدار کنترل کند، ما ميتوانيم خيلي از مشکلاتمان را حل کنيم. ما اصلاً نيازي به ديگران نداريم، به شرط اينکه خودمان بتوانيم آنچه داريم مديريت کنيم. مملکت ما پُر از طلا و معدن است، ولي اين رفتار ما است که اين طلاها و معادن را ميتواند به يک جايي برساند يا نرساند.
* يعني دماي اينجا از 21 درجه بالاتر نميرود؟
من که آمدم اينجا، اعتراض کردم؛ چون وقتي ما اينجا نيستيم، اينها اصلاً حق ندارند اينجا را گرم کنند. اينها ميگفتند تازه روشن کردهاند، وگرنه ما اينها را خاموش کرديم. ما در بيشتر اتاقهاي خودمان ديگر شوفاژ روشن نميکنيم؛ براي اينکه وقتي نميروم آنجا، ديگر لزومي ندارد روشن باشد. من يک ساعت ميخواهم بروم آنجا، 24 ساعت آنجا گرمايش داشته باشد؟ من کارهايم را در يک جا انجام ميدهم و ديگر از اين اتاق به آن اتاق نميروم؛ چه لزومي دارد اين کار را بکنم؟ خيلي راحت ميشود صرفهجويي کرد. الان گفتهام در خانه خودمان يک ديواري يا يک پردهاي بزنند که ما يک جاي کوچک را مثلاً در حدّ همان 21 يا 22 درجه گرم کنيم، بقيه را اصلاً نگذاريم گرم بشود؛ همين کافي است. وقتي من در پنج شش متر اتاق ميتوانم بنشينم، لزومي ندارد يک اتاق بزرگ را به خاطر من گرم و سرد بکنند. توصيه مقام معظّم رهبري هم همين است، خداوند هم ميفرمايد اگر مسلمانيد اسراف نکنيد. من الان در دفترم ميخواهم کتاب بخوانم، کلّ آن ساختمان را روشن ميکنند که من آنجا نشستهام! چرا؟ ما الان چراغ مطالعه گذاشتهايم، با چراغ مطالعه داريم کارمان را ميکنيم؛ آنجا ديگر کاري ندارم، پس بقيه چراغها را خاموش ميکنيم. چه لزومي دارد کلّ اتاق روشن بشود که من ميخواهم دو تا امضا بزنم؟ ما اگر بتوانيم ده درصد صرفهجويي بکنيم، همين هم رقمِ خيلي زيادي است. البتّه ما خيلي بيشتر از اينها داريم کنترل ميکنيم. يک استخر اينجا درست کرده بودند، دائم گرم بود؛ ما گفتيم براي چه اينجا را گرم نگه داشتهايد. حالا قرار است يک روز من بروم آنجا شنا کنم. گفتيم جمعش کنند. اصلاً لزومي ندارد. هر وقت هم من خواستم استخر بروم، ميروم يک استخر عمومي؛ لزومي ندارد يک استخر اختصاصي بيستوچهارساعته را نگه دارند که حالا يک روزي يک روزگاري قرار است من بروم آنجا شنا کنم.
به نظر من، ما در يک جنگ تمامعيار با آمريکا و اسرائيل و اروپا هستيم؛ آنها نميخواهند کشور ما سر پا بِايستد. اين جنگ بدتر از جنگ عراق با ما است؛ اگر آدم خوب درک بکند، اين جنگ خيلي پيچيدهتر و سختتر از آن جنگ است. در جنگ با عراق، وضعيت معلوم بود؛ او موشک ميزد، من هم معلوم بود کجا را ميزنم. اينجا الان از هر لحاظ دارند ما را محاصره ميکنند، دارند ما را در مضيقه و تنگنا قرار ميدهند، مشکل ايجاد ميکنند ــ از نظر معيشتي، از نظر فرهنگي، از نظر سياسي و از نظر امنيتي ــ و توقّعات جامعه را بالا ميبرند؛ از آن طرف جلوي فروش ما را، تبادلات ما را، تجارت ما را ميگيرند، از اين طرف هم توقّعات در جامعه بالا رفته! در نتيجه، همه بايد با تمام توانمان کمک بکنيم و مملکت را درست کنيم.
* آقاي دکتر! به نظر ميآيد که دشمن بعد از آن عدم موفّقيت و شکستي که در جنگ دوازدهروزه داشت، تغيير رفتار و تغيير سياست داده و روي آورده به يک نوع عمليات رواني و رسانهاي بر اين مبنا که ايران به طور کلّي و دولت به شکل مشخّص، ضعيف هستند و چارهاي جز تسليم شدن در برابر ما ندارند. پاسخ شما به عنوان رئيسجمهور و رئيس شوراي عالي امنيت ملّي به اين خطّ رسانهاي چيست؟
بگذاريد اينها در همين خيال باشند. اينها با همين خيال حمله کردند، ولي وحدت و انسجام داخلي افزايش پيدا کرد. کاري که الان مقام معظّم رهبري انجام ميدهد که هماهنگي قوا پشت سرش ايجاد ميشود و اگر همصدايي و همدلي به وجود بيايد، هيچ قدرتي نميتواند يک ملّت منسجم و با هم را زمينگير کند. دغدغهاي که من دارم ــ مهمتر از هر قدرت نظامي ــ انسجام و وحدت داخلي و گذاشتن اختلافات به يک گوشهاي است و دست به دستِ هم دادن و مشکلات را حل کردن است. چرا ما گفتيم کارها را محلّهمحور کنيم، مسجدمحور کنيم و مردم را مشارکت بدهيم؟ مردم بايد در سياستگذاري دخالت و مشارکت داشته باشند. ما بايد مردم را در تصميمگيريها مداخله بدهيم. جنگ را چهجوري اداره کرديم؟ دولت پول داشت؟ آن موقع هم آمريکا و کشورهاي عربي به عراق کمک ميکردند، به صدّام کمک ميکردند؛ آيا توانستند يک وجب خاک ما را بگيرند؟ تمام قدرتها به آنها کمک ميکردند. مردم بودند که اين کار را ميکردند. ما آن مردم را و آن مديرها را با همان تفکّر ميخواهيم؛ يعني مردم و مديراني را ميخواهيم که بدانند مملکت مال خودشان است، منطقه مال خودشان است و با تمام وجود ميتوانند مشکلاتشان را حل کنند.
ما داريم مشکلات خودمان را حل ميکنيم؛ آن چيزي که من از آن نگرانم و بارها هم گفتهام، فقط اين است که بتوانيم اختلافات را کنار بگذاريم. اينها دارند به اختلافات دامن ميزنند؛ ما بايد مواظب باشيم که اختلافات دامنگيرمان نشود. اگر هم اختلاف داريم، بنشينيم در اتاقهاي سربسته با همديگر دعوا کنيم؛ ولي وقتي رفتيم بيرون، يک صدا از نظام بيرون بيايد و آن صدا هم جهتگيريها و مسيرهايي است که مقام معظّم رهبري نشان ميدهد. ممکن است در دل من يک چيز ديگري باشد ولي وقتي مسير مشخّص است، همه بايد در آن مسير حرکت کنند. و اگر همه با هم باشيم، بر اين مشکلات غلبه خواهيم کرد؛ آنها هر کاري ميخواهند بکنند. اگر ما بتوانيم عدالت را و انصاف را در کشور پياده کنيم و مردم را در تصميمگيريها و در سياستها مشارکت بدهيم و مردم ببينند ما با چه مشکلاتي مواجهيم، خودشان کمک ميکنند مشکلات را حل ميکنند.
* در وضعيت فعلي، فشارهاي اقتصادي سنگين است، بخش زيادي از مردم هم اين را درک ميکنند. آقاي رئيسجمهور چقدر شرايط اقتصادي مردم را لمس ميکنند و در جريانش هستند؟
ما مشکلات اقتصادي مردم را با تمام وجود درک ميکنيم. ما نفت را حدود 75 دلار ميفروختيم، حالا ميفروشيم 50 دلار؛ يعني 25 دلار کمتر داريم ميفروشيم. از يک طرف فشار آوردند و درآمد ما کمتر شده، از يک طرف جنگ بوده و يک مقدار خدمات و توليد ما کاهش پيدا کرده. عليرغم همه اينها، قرار شده که تا عيد نزديک به دوونيم ميليارد دلار پول را تبديل کنند و کالابرگهاي مورد نياز را تا آنجايي که امکان دارد بتوانيم به جمعيت هدف پرداخت بکنيم. همين پول بنزين، حالا پنج هزار تومان عددي نميشود، ولي قرار شده دولت هرچه از اين پول به دست ميآورد، همه را در کالابرگ و يا معيشت مردم هزينه کند. ما براي سال آينده با مجلس صحبت کرديم که به هر شکلي شده معيشت مردم را تأمين کنيم. بايد با مجلس و با نمايندهها و حتّي با مجموعه حاکميت به يک زبان و نگاه مشترک برسيم؛ آنجاهايي که نبايد پول بدهيم ندهيم، آنجاهايي که نبايد يارانه بدهيم ندهيم، آنجايي را که بايد بدهيم تفاهم کنيم که بدهيم.
در همين بحث بنزين، فکر ميکنيد به هر باک بنزين چقدر يارانه ميدهيم؟ براساس همين سهميهاي که ميدهيم، در ماه نزديک به هشت ميليون تومان است، تازه اگر در سقف آن شصت ليتر و صد ليتر مصرف کند؛ اگر بيشتر مصرف کند، ديگر ميرسد به حدود بيست ميليون تومان در هر باک؛ حالا اگر دو تا باک داشته باشيم، آنوقت ببينيد چقدر ميشود. چرا ما داريم اينجوري پول خرج ميکنيم؟ چرا اين يارانه را به همه نميدهيم؟ وقتي هم مداخله ميکنيم، دادِ يک عدّه بالا ميرود که چرا داريد گران ميکنيد. ما گران نميکنيم؛ ما ميخواهيم آنچه به دست ميآوريم به همه بدهيم. اگر قرار است من به يک باک ماشين هفت ميليون، ده ميليون يا بيست ميليون يارانه بدهم، خب اين را به همه مردم ميدهم؛ به همه به اندازه سهمي که دارند پرداخت ميکنم. رسانه ما بايد دفاع کند و فرهنگش را ايجاد کند. ما هيچ پولي را براي چالهچولههاي دولت خودمان برنخواهيم داشت، هيچ چيزي از يارانه کم نخواهيم کرد، ولي ميخواهيم اين يارانه را به همه بدهيم. من که چند تا ماشين در خانه دارم، بسته به ميزان مصرفم، براي هر باک دارم هشت ميليون، نُه ميليون يا ده ميليون يارانه ميگيرم؛ در همين حال، يک عدّه نان شب ندارند بخورند! چرا؟
* براساس آمار هم گويا فقط پنجاه شصت درصد مردم خودروي شخصي دارند.
* بله، اين هم جاي بحث است و کاملاً مشخّص است. چرا ما پول را به همه نميدهيم و فقط به آنهايي ميدهيم که ماشين دارند؟ اين فرهنگ بايد ايجاد بشود. ما تصميم داريم براي سال آينده در اين رابطه، هم با مردم صحبت کنيم، هم با نمايندگان و هم با دولت تا به يک زبان مشترک برسيم. ما هيچ پولي را براي دولت نميخواهيم. اين پول را بايد به همه بدهيم، نهاينکه يکي که چند تا ماشين دارد همه يارانهها را بگيرد. ما امسال نزديک به پنج ميليون دلار بنزين وارد کرديم؛ خريديم شصت هزار تومان، ميفروشيم 1500 يا 3000 تومان! چرا؟ آنوقت به معيشت مردم نميرسيم. نياز به تعامل با مردم دارد، نياز به اعتماد مردم دارد. ما امسال کلّ بودجهاي که داديم به مجلس، دو درصد رشد دارد؛ درصورتيکه سالهاي قبل مثلاً چهل درصد يا پنجاه درصد رشد و هزينه درست ميکرديم. ما سعي کرديم هزينه خودمان را کم بکنيم؛ به مجلس هم گفتيم هر چقدر ميتوانند هزينه ما را کم کنند، نميخواهد هزينه اضافه کنند.
* گفتند بودجه سال آينده را بسيار انقباضي بستهايد؟
* هنوز خيلي جا دارد که ما بتوانيم خيلي از اين هزينههايمان را کم بکنيم. چرا ما داريم اضافه هزينه ميکنيم؟ بهرهوري نيروي انساني و نوع خدمات ما ميتواند خيلي بهتر از اين بشود و اين کاري است که نياز به همکاري و همدلي و همزباني دارد. ما خيلي کارها را ميتوانيم انجام ندهيم. معيشت مردم براي ما اولويت است. من ميتوانم به موبايل پول ندهم، ولي به معيشت مردم بايد بدهم. ما تا حالا يکونيم ميليارد دادهايم موبايل وارد کردهاند، ولي الان در معيشت مردم و نهادهها و کالاهاي اساسي گرفتاريم. البتّه ارز ترجيحي به آن نداديم، ولي بالاخره ارز داديم. خب من ارز را اوّل بايد به معيشت مردم بدهم و بعد اگر اضافه آوردم، به بقيه مسائل ميدهم؛ اگر اضافه نياوردم، خب حالا صادرات کند و براساس صادرات خودش، خدمات خودش را هم از آن صادرات بگيرد.
اين نياز به يک تغيير فکر دارد، نياز به فرهنگسازي دارد. برق هم اينجوري است، گاز هم اينجوري است. من مثلاً چهار تا خانه دارم، چهار تا ساختمان دارم، در همه آنها يارانه گاز ميگيرم، يارانه برق ميگيرم؛ آن يکي خانه ندارد، مجبور است کلّي پول بدهد تا فقط بتواند خانهاش را کرايه کند. خب وقتي در اين مسئله مداخله ميکنيد، دادِ همه درميآيد که گران کردند! ما گران نميکنيم؛ ما ميخواهيم آن چيزي که وجود دارد به همه برسد. اگر اين تفکّر پذيرفته بشود و مردم با ما همکاري بکنند، فوقش به يک خانه من گاز يارانهاي بدهند و يک سهمي بدهند بگويند اصلاً اينقدر گاز را به تو رايگان ميدهيم؛ ولي براي بقيه خانههايي که من دارم چرا بايد گازي به قيمت مثلاً فرض کنيد سيصد تومان بدهند؟ و اين چيزي است که بايد صداوسيماي ما، نمايندگان عزيز ما، روحانيت عزيز ما و احزاب سياسي ما کمک کنند که عدالت را و انصاف را در اين مملکت پياده کنيم. آنوقت، هيچ کس مشکل گرسنگي و معيشت پيدا نميکند. ما پول داريم، منتها بد مصرف ميکنيم؛ اين را بايد درست مديريت کنيم.
* آقاي دکتر! آيا اين هفته يا هفته پيش با رهبر انقلاب درباره مسائل اقتصادي و معيشتي جلسهاي داشتيد؟ در آخرين جلساتي که با ايشان داشتيد، چه تذکّرات و نکات مشخّصي را در زمينه معيشت مردم و مسائل اقتصادي بيان کردند؟
* ما هر هفته بالاخره فرصتي پيدا ميکنيم خدمت مقام معظّم رهبري ميرسيم و درباره گزارشات و جهتگيريهايي که وجود دارد با ايشان مشورت ميکنيم. ايشان به ما و به ساير قوا و به بقيه جاهايي که لازم است، توصيههايي ميکنند و مسائل يک مقدار کنترل ميشود. ببينيد! دغدغه مقام معظّم رهبري، در اولويت اوّل، معيشت مردم است؛ يعني مهمترين دغدغه ايشان هم معيشت مردم است. کارهايي که ما داريم ميکنيم و برنامههايي که ميريزيم، نياز به اين دارد که همه مشترک بشويم و با هم جلو برويم؛ اين اگر اتّفاق بيفتد و رسانه ما، مجلس ما و بقيه ارگانها هماهنگ بشوند، حدّاقل براي سال آينده ما ميتوانيم کاري بکنيم که مردم از نظر معيشت دچار مشکل نشوند و قيمتها براي نيازهاي غذاييشان ديگر افزايش پيدا نکند؛ ما ميتوانيم اين کار را بکنيم. ما اين مسئله را خدمت ايشان ارائه داديم، نظرشان مثبت بود. ما يک برنامهاي شامل حدود بيست بند ارائه داديم و گروههاي مختلف اقتصادي در دولت و مجلس و بعضي نهادها با هم هماهنگ شدهاند که اين بيست بند را عملياتي کنند. چون ايشان نگران بودند از وضعيت ارزي و کالاهاي اساسي و نهادهها و تورّم و مانند اينها، هفده هجده بند بود که ما بايد بتوانيم درباره اينها گزارش بدهيم.
ما در اين زمينه مشکل داريم و اين نياز به مداخله دارد، اين مداخله هم دردآور است. مردم بايد بدانند نيت ما اين است که بتوانيم آن زخمها را درست کنيم و بخيه زدن اين زخمها هزينهبر است. اينکه بگويي من اين را ميدهم، اين را ميدهم، اين را ميدهم، خب همه خوششان ميآيد؛ وقتي که ميگويي اين را نميدهم، اين را نميدهم، خب همه ناراحت ميشوند که چرا نميدهي. ما بايد مصرفمان را کنترل کنيم. نميگويم مصرف نکنيم؛ ميگويم مصرفمان را بايد کنترل کنيم. ده درصد کاهش مصرف اصلاً کار سختي نيست. همه ميتوانند يک قدم بيايند کمک کنند به ما، کمک کنند به مملکت ما، به ايران ما و به جامعهاي که در آن زندگي ميکنيم. در اين صورت، ما از همه اين مشکلات راحت بيرون ميآييم.
من که ميگويم بياييد کمک کنيد، معنياش اين نيست که ما کار خودمان را نميکنيم؛ ما با قدرت داريم کارهايمان را انجام ميدهيم، يک سري کارها هم انجام ميدهيم که الان نميگويم، براي اينکه شيطنت ميکنند ميروند جلويش را ميگيرند؛ ولي کارهايمان را داريم با قدرت انجام ميدهيم. امّا اگر در اين رابطه هر کس هر جا ميتواند يک کمکي بکند، اوضاع اصلاً از اين رو به آن رو ميشود. ما نميخواهيم خودمان را از کمک هيچ کس محروم بکنيم؛ هر کس ميتواند، بيايد کمک کند. خب مملکت وسيع است و ما همه جا مشکل داريم؛ يک قسمت را بيا درست کن ببينم چهجوري ميخواهي درست کني. نميشود کنار گود بِايستي و مدام بگويي لنگش کن؛ خب شما بيا لنگش کن ببينم چهجوري لنگش ميکني.
اين مشکلاتي هم که ما پيدا کردهايم، الان پيدا نشده، زمان شهيد رئيسي هم پيدا نشده؛ يک روندي بوده، مشکلات دائماً داشته روي هم اضافه ميشده، حالا ما بايد جلويش بِايستيم؛ اگر هم جلويش بِايستي، بخيه ميخواهد، بعضي وقتها هم جرّاحي وسيعتر ميخواهد. خب بايد کارشناسان ما، دانشمندان ما، نخبههاي ما، سرمايهگذاران و توليدکنندگان ما همه با هم به يک تفاهمي برسند که اگر اين مداخله را ميکنيم، به نفع جامعه ما است، نهاينکه ما ميخواهيم براي مردممان مشکل درست کنيم. ما اينجا هستيم که خدمتگزار مردم باشيم؛ حدّاقل خود من هيچ نيت ديگري در دلم نيست، مگر اينکه بتوانيم مشکلات مردممان را حل کنيم.
* آقاي دکتر! بر اثر تبليغات دشمن، بخشهايي از مردم ما نگرانند که شايد دشمن آمريکايي و اسرائيلي دوباره بخواهد شيطنت کند. پاسخ آقاي رئيسجمهور به اين نگرانيها چيست؟ البتّه ما در طول جنگ دوازدهروزه ديديم که حتّي خدمات عادي دولتي هم مختل نشد و با يک هماهنگي و همکاري و برنامهريزي ازپيشتعيينشده، جامعه به صورت روال عادي خودش اداره شد.
نيروهاي نظامي عزيز ما با قدرت دارند کارهايشان را ميکنند و الان از نظر تجهيزات و از نظر نيرو، عليرغم همه مشکلاتي که داريم، قويتر از آن زماني هستند که اينها حمله کردند. لذا آنها اگر بخواهند برخورد کنند، طبيعتاً با پاسخ قاطعتري روبهرو خواهند شد. امّا من باز برميگردم به اينکه اگر ما مردم با هم باشيم و وحدت داشته باشيم، آنها اصلاً مأيوس ميشوند از اينکه بخواهند بيايند به کشور ما حمله کنند. اميد اينها اين است ــ در گفتارشان هم گفتند ديگر ــ که بايد از داخل يک اتّفاقي بيفتد تا اينها بتوانند بيايند مداخله را شروع کنند. علّت اينکه من مدام دارم ميگويم که اگر هم بحثي هست، بهتر است در اتاقها با هم بنشينيم دعوا کنيم ولي در بيرون يکصدا بشويم، اين است که اگر وحدت و انسجام داشته باشيم، مردم ميفهمند که ما واقعاً دلمان ميخواهد خدمت کنيم و هيچ فرقي بين هيچ جنسيتي، هيچ قوميتي، هيچ عقيده و باوري نميگذاريم. بنده به عنوان مسئول مملکت موظّفم به همه براساس عدالت خدمت بدهم. اگر ما شيعهايم، اگر ميگوييم ما پيرو حضرت علي هستيم، حضرت علي به برادرش عقيل که از بيتالمال اضافه ميخواست چيزي نداد. خداوکيلي اگر ما اين کار را ميکرديم، مردم از ما ناراضي ميشدند؟ بعضي جاها هم نکرديم، مردم از ما ناراضياند.
خب بايد الان ثابت بشود. با تئوري و با گفتن هم نميشود. به من ميگويند بيا حرف بزن؛ خب ما يک عمر است داريم حرف ميزنيم. بنده بايد ثابت بکنم که فرقي قائل نخواهم شد بين جنسيتي، قوميتي، نژادي و زباني. همه اينها دستورات خدا و پيغمبر و امام است؛ خب ما بايد عمل کنيم. ما اگر به اسلام و به دستور رسول خدا و به دستور امام عمل کنيم، وحدت و انسجام و وفاقي در جامعه ما ايجاد ميشود که ديگران حسرت خواهند خورد که کاش ما هم اينجوري بوديم. نبايد به همديگر حرفهايي بزنيم که شايسته نيست. شيطان دشمن انسان است و ميخواهد ما با هم خشن حرف بزنيم، ناجور حرف بزنيم تا با هم دعوا کنيم.