موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13263
شبهه‌زدايي ديني، رسالت حوزه‌هاي علميه

 

 

مقدمه

اين ايام، ابراز برخي از پرسش‌ها و ايجاد شبهه در بعضي از معتقدات شيعي ولو به شيوه ناموجه و نامنسب، برخي از روحانيان را عصبي و گاه از مدار اخلاق خارج کرده است در حالي که حوزه‌هاي علميه شيعه در طول تاريخ حيات پربار خويش، به پيروي از سيره و سنت پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) بزرگوار آن حضرت، همواره از پرسش‌ها، اظهار شبهات و انديشه‌هاي مخالف براي رسيدن به حق و حقيقت، استقبال مي‌کرده‌اند. وجود کتاب‌هاي احتجاجات، مناظرات و مانند آنها نشانه‌اي از اين فرهنگ رواداري و پاي بندي به سنت آزادانديشي و هماوردي انديشه هاست. مناظرات امامان معصوم با ارباب اديان و پيشوايان و پيروان مذاهب گوناگون، آفرينش کتاب‌هايي در نقد و ايراد آثار مخالفان، ميراث گرانسنگي را از سنت علمي و فکري شيعيان براي نسل‌ها به يادگار گذارده است. واکنش اين بزرگان دانش و انديشه، نسبت به شبهه پراکني‌هاي مخالفان و معاندان، به اندازه‌اي سريع بوده است که فرصت تأثيرگذاري ژرف و گسترده را همواره از ستيزه جويان مي‌گرفته است. چابکي در عين صبوري، از ويژگي‌هاي اين مردان علم و عمل در برهه‌هاي مهم و سرنوشت ساز بوده است به گونه‌اي که اقدامات به موقع ايشان، آستانه تحمل مخالفان را کوتاه و مدعيان را بي‌تاب مي‌ساخته است. با اين همه، هيچ گاه پرسش و يا شبهه‌اي بزرگان ما را از جاده انصاف خارج نکرده است.

جدال احسن

طرح شبهه‌ها و پرسش‌هاي ديني ازسوي مردم و روشن‌گري و ابهام زدايي و پاسخ‌گويي پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) و صحابه و صالحين با بهره‌گيري از زبان و ادبيات لطيف، به منظور متقاعد کردن اذهان و افکار و وجدان‌هاي مخاطبان، به عنوان بخشي از سيرت و سنت ثابت مورد قبول همه فرقه‌هاي اسلامي است. قرآن پيامبر(ص) را امر کرده است به دعوت حکيمانه، موعظه نيکو، و جدال احسن: «ادع الي سبيل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن» (زمر،19). قرآن، براي نشان دادن پاي بندي رسول خدا به اين سنت حسنه، به برخي از مناظرات پيامبر با مشرکان، بت‌پرستان قريش اشاره کرده است. البته گزارش‌هاي تاريخي و روايي، حکايت از آن دارند که پيامبر(ص) با دوگانه پرستان، دهريان و منکران خدا نيز به موعظه حسنه و مجادله احسن مي‌پرداخته است. همين شيوه پسنديده آن حضرت بوده است که دلهاي سخت آنان را در برابر سخن حق خاضع مي‌ساخته است. پيامبر و اهل‌بيت آن حضرت، همواره از طرح سؤال، اظهار شبهه و انديشه‌هاي مخالف استقبال مي‌کرده‌اند و هماوردي انديشه‌ها را بستري براي رسيدن به رأي درست به شمار مي‌آورده‌اند. طرح شبهه‌هايي ازسوي زنديقاني مانند ابن ابي العوجاء در باب حدوث عالم، مسأله وجود و توحيد، و صفات خداوند، و... نشانه‌اي از تحمل دگرانديشان است. اين شيوه در برخورد با پرسش‌ها و شبهه‌هاي ديگرانديشان همواره ازسوي امامان معصوم(ع) پيگيري مي‌شده است. مجالس مناظرات امام رضا(ع) که به فرمان مأمون عباسي، سامان مي‌يافت نمونه‌هايي از سماحت و سعه صدر اين رهبران ديني در برابر انديشه‌هاي مخالفان است. کتاب عيون اخبارالرضا و الايضاح، سرشار از اين گفت وگوهاست. اين مناظرات آن اندازه تکرار شده است که موضوع کتاب‌ها و آثار مستقلي گرديده است. کتاب احتجاج طبرسي، نمونه‌اي از اين مجموعه‌هاست. طبرسي انگيزه خويش را از تأليف چنين کتابي، متروک شدن اين سنت در ميان مؤمنان معرفي کرده است. کتابهاي آداب البحث، آداب المناظره، ادب الجدل، علم المناظره، احتجاجات، مناظرات و مذاکرات که نزديک به دويست و پنجاه اثر از اين عناوين تاکنون در کتابخانه‌ها موجود بوده و شناسايي شده است، نشان از همين واقعيت دارد. امير مؤمنان(ع) در کتاب شريف «غررالحکم و درر الکلم» مي‌فرمايد:

«اضربوا بعض الرأي ببعض فانّه يتولد منه الصواب؛ آرا و انديشه‌هاي خود را به هم عرضه کنيد [و در اطراف آن به پژوهش بپردازيد] تا رأي درست و استوار از آن زاييده شود». در اين زمينه شيخ بهايي در کتاب کشکول سخن زيبايي دارد که از زيبايي ادبي ويژه‌اي برخوردار است: «السؤال انثي و الجواب مذکر؛ پرسش به منزله زن و پاسخ به منزله مرد است. پرسش و پاسخ نکاح ميان انديشه‌هاست، از برخورد آنها چهره زيباي سخن صحيح متولد مي‌شود. بنابراين، پاسخ بدون پرسش «تک‌انديشي» است و نتيجه علمي به بار نخواهد آورد.

در يک نگاه کلي آثار علماي حوزه‌هاي ري و بغداد و حله و قم، نمادهاي جهاد علمي مرزداران حماسه جاويد تشيع، در دوران‌هاي پر مخاطره هجوم بي‌امان فرقه‌هاي گمراه‌گر است. اين کوشش‌ها با هجوم فکري غرب صنعتي به سرزمين‌هاي اسلامي مضاعف گرديده و مبلغان کيش‌هاي باختري، مانند يهوديان و ترسايان را با قدرت به عقب رانده است. شماري از اين انديشه‌ورزان، حتي به جاي ايستادن در حوزه و حفظ سنگر دفاع، با هجرت و هجوم به پايگاه‌هاي ترديدافکنان و شبهه‌پردازان، آنان را با سلاح حکمت و برهان مجاب و يا دفع مي‌کردند که اقدام‌ها، کارها و آثار سيد جمال‌الدين اسدآبادي از آن شمار است. فعال شدن حوزه نجف پس از آخوند خراساني در عرصه ياد شده و شکل‌گيري مؤلفه‌اي علمي متشکل از شاگردان وي، اين حرکت را بسيار گسترده‌تر و ژرف‌تر ساخت. اينان، نه‌تنها که عمل پاسخ گويي به شبهه‌هاي ديني و مذهبي را وجهه همت خود ساختند، بلکه با ارائه کارهاي ايجابي، زمينه بسياري از ترديدها، ابهام‌ها و شبهه خيزي‌ها را ناهموار و با دشواري مواجه ساختند.

دوره معاصر

در ايران معاصر نيز، شماري از روحانيان و علماي ديني با بهره‌گيري از تجربه‌هاي پيشنيان و برخورداري از شيوه‌هاي تحقيق و تبليغ جديد در برابر جبهه متنوع و متکثري از مادّي گرايان و طبيعت گرايان و ملحدان و مسلمان نمايان، به موضع گيري‌هاي سنجيده پرداختند و طرحي نو در انداختند. بي‌ترديد اين مجاهدات علمي و فرهنگي مي‌تواند سرمايه‌اي بس ارجمند براي طلاب و دانش آموختگان حوزه‌هاي علميه در روزگار ما باشد. در دوره معاصر، علماي حوزه‌هاي علميه شيعه در برابر شبهه پراکني‌هاي پيروان مادي و الحادي و اديان شرقي و غربي و تعصب ورزي‌هاي مذاهب گوناگون، به صورت فعال موضع‌گيري کرده و با نگارش ده‌ها کتاب عليه ادعاهاي ماترياليست‌ها، کمونيست‌ها، داررونيست‌ها، بهائيان، وهابيان، و بويژه کجروي‌هاي کسروي، شريعت سنگلجي و غيره به روشن‌گري پرداخته‌اند، که کتاب کشف اسرار امام‌خميني نمونه‌اي از آنهاست. تحقيق و تحليل کوشش‌هاي اين برهه از تاريخ خود نياز به پروژه‌اي عظيم دارد که شايد بالغ بر چندين جلد کتاب گردد. ولي براي نمونه به رويکرد دو تن از نخبگان حوزه‌هاي علميه شيعه در اين زمينه اشاره مي‌شود که مي‌توانند اسوه‌هايي براي طلاب و دانش پژوهان عصر و نسل حاضر باشند.

سيدمحمد حسيني بهشتي و مرتضي مطهري که در شمار شاگردان برجسته حضرات آيات بروجردي، خميني و طباطبايي بوده‌اند، بي‌ترديد پر توفيق‌ترين افراد در رصد کردن شبهه‌هاي ديني و ارائه پاسخ‌هاي منطقي به آنها بوده‌اند. شهيد بهشتي يکي از رسالت‌هاي روحانيون و علماي حوزه‌هاي علميه را خردورزي، شبهه‌يابي، و پاسخ‌گويي به پرسش‌هاي ديني مي‌داند. او آگاهي از انديشه‌ها و عقايد ديگران را امري طبيعي براي همه انسان‌ها مي‌شمارد، چنان که قرآن کريم فرموده است: «فبشرّ عبادي الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه، اولئک الذين هداهم‌الله و اولئک هم اولوالالباب» (زمر، 18). او معتقد است که تک تک کلمه‌ها و جمله‌هاي اين آيه، ناظر به موضع‌گيري برجسته زنده اسلام در مسأله برخورد با آراء و عقايد ديگران است. زيرا که خداوند به روشني دستور مي‌دهد که مؤمنان گفته‌ها را گوش فرا دارند و بهترين آنها را انتخاب کنند. از اين رو نتيجه مي‌گيرد اسلام، دين به کار گرفتن خرد و نهراسيدن از طرح انديشه‌هاي مخالف است. شهيد بهشتي مي‌گويد: «با الهام‌گيري از اين موضع گيري قرآن؛ پيشوايان ديني، دانشمندان و پژوهش‌گران مسلمان نيز در برابر پرسش‌ها، شبهه‌هاي دگرانديشان، همواره «موضع‌گيري مثبت، فعال و خلّاق» داشته‌اند و موضع‌گيري منفي، هرگز، نداشته‌اند. يعني به استقبال شبهات رفته‌اند و از آن نهراسيده‌اند و البته هيچ جا دچار خودباختگي نشده و تسليم آنها نيز نگرديده اند». (جاودانه تاريخ، ج 4، گفتارها، ج2).

استاد مرتضي مطهري نيز خود مي‌گويد: «اين بنده از حدود بيست سال پيش که قلم به دست گرفته، مقاله يا کتاب نوشته‌ام، تنها چيزي که در همه نوشته‌هايم آن را هدف قرار داده‌ام، حل مشکلات و پاسخ‌گويي به سؤالاتي است که در زمينه مسائل اسلامي در عصر ما مطرح است». (عدل الهي، مقدمه). او، طبق گفته خودش، وقتي مي‌بيند که گروهي، در سخنراني‌ها، در سر کلاس مدارس، در کتاب‌ها و مقالات خود، نظر اسلام را درباره حقوق و حدود و وظايف زن به صورت غلطي طرح مي‌کنند و به مصداق «خود مي‌کشي و خود تعزيه مي‌خواني» همانها را وسيله تبليغ عليه اسلام قرار مي‌دهند، در صدد طرح مسأله و پاسخ‌هاي مناسب بر مي‌آيد تا بدانند نه تنها نتوان ايرادي بر منطق اسلام گرفت، بلکه منطق مستدل و پولادين اسلام درباره زن و حقوق زن و حدود و وظايف زن، بهترين دليل بر اصالت و حقانيت و جنبه فوق بشري آن است (همان).

شهيدمطهري به مطالعه کتاب‌هاي مادّي گرايان که از طرف حزب توده به زبان فارسي منتشر مي‌شد و يا در مصر به زبان عربي نشر مي‌يافت، مي‌پرداخت. کتاب‌هاي کمونيست‌هايي چون دکتر تقي اراني را به دقت و مکرر مي‌خواند. به سال 29 کتاب اصول مقدماتي فلسفه، اثر ژرژ پوليستر، استاد دانشکده کارگري پاريس را با تأمل مطالعه و براي آن که مطالب در حافظه‌اش بماند، همه را خلاصه نويسي مي‌کند. او براي پاسخ به پرسش‌ها و شبهه‌هاي برخاسته از همين آثار به درس فلسفه علامه طباطبائي حاضر مي‌شود و در تقرير درس استاد مشارکت مي‌نمايد و کتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم را که در سال‌هاي اخير نقش تعيين کننده‌اي در ارائه بي‌پايگي فلسفه مادّي براي ايرانيان داشته است، تدوين مي‌نمايد (علل گرايش به مادي گري، مقدمه (ماترياليسم در ايران).

با رشد انديشه ماترياليستي در ايران و سرايت آن به گروه‌هاي مسلمان انقلابي، و پيدايش انديشه التقاطي و تفکري که شهيدمطهري آن را ماترياليسم منافق مي‌نامد، کتاب علل گرايش به مادّي گري را مي‌نويسد. مطهري هنگامي که ضمن مطالعاتش به نکاتي بر مي‌خورد که به نظرش قلب و تحريف مي‌رسد و چنين مي‌يابد که در ايران اسلامي جرياناتي رخ داده است که آنها را به عنوان يک «مقاومت» و عکس‌العمل مخالف روح ايران در برابر اسلام معرفي کنند، از قبيل نهضت‌هاي شعري، زبان فارسي، تصوّف و حتي تشيع، همچنان که برخي شخصيت‌ها به عنوان مظهري از اين مقاومت معرفي شده و مي‌شوند، از قبيل حکيم ابوالقاسم فردوسي، حماسه سراي عظيم ايران و فيلسوف بزرگ شيخ شهاب‌الدين سهروردي، معروف به شيخ اشراق، به يادداشت و سخنراني درباره خدمات متقابل اسلام و ايران مي‌پردازد که در سال‌هاي اخير پس از بازنگري و ويرايش و افزوده‌هاي بسيار با همين نام آنها را منتشر مي‌سازد (خدمات متقابل اسلام و ايران، مقدمه).

ساير نوشته‌هاي استاد مطهري نيز در واقع در پاسخ به پرسش‌ها و دفع شبهات ديني نوشته شده‌اند. کتابهاي مسأله حجاب، ختم نبوت، امدادهاي غيبي، حتي آن چه که درباره زندگي ائمه معصومين نوشته است، حاصل مطالعات، تأملات دراز دامن اوست که پس از يادداشت، در کلاس درس و يا در منبر ايراد شده و سپس به قلم آمده و در قالب مقاله و يا کتاب انتشار يافته‌اند.

 

*طرح شبهه‌ها و پرسش‌هاي ديني ازسوي مردم و روشن‌گري و ابهام زدايي و پاسخ‌گويي پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) و صحابه و صالحين با بهره‌گيري از زبان و ادبيات لطيف، به منظور متقاعد کردن اذهان و افکار و وجدان‌هاي مخاطبان، به عنوان بخشي از سيرت و سنت ثابت مورد قبول همه فرقه‌هاي اسلامي در آمده است

*شهيد بهشتي يکي از رسالت‌هاي روحانيون و علماي حوزه‌هاي علميه را خردورزي، شبهه‌يابي، و پاسخ‌گويي به پرسش‌هاي ديني مي‌داند

*شهيد مطهري: اين بنده از حدود بيست سال پيش که قلم به دست گرفته، مقاله يا کتاب نوشته‌ام، تنها چيزي که در همه نوشته‌هايم آن را هدف قرار داده‌ام، حل مشکلات و پاسخ‌گويي به سؤالاتي است که در زمينه مسائل اسلامي در عصر ما مطرح است