بسمالله الرحمن الرحيم
قيمت ارز و سکه در هفته جاري در ادامه روند صعودي و پرشتاب خود، رکوردي را ثبت کرد که لرزه بر جان معيشت مردم و ارزش پول ملي انداخت. وضعيت به گونهاي پيش ميرود که اگر ترمز اين روند خطرناک و فاجعهبار کشيده نشود، جامعه به ورطه نااميدي و ازهمگسيختگي خواهد افتاد. بايد تا دير نشده، جلوي اين سير بيسابقه نزولي گرفته شود چرا که کاهش ارزش پول ملي به معناي مرگ خاموش يک ملت است و ميتواند خسارات جبرانناپذيري را به کشور وارد کند.
با توجه به اينکه مسئوليت جلوگيري از کاهش ارزش پول ملي کشور برعهده بانک مرکزي است، اکنون سؤال اساسي اينست که آيا زمان آن فرا نرسيده که فکر عاجلي به حال مديريت اين نهاد مالي کشور که اين روزها عوارض منفي عملکرد آن بيشتر مشاهده ميشود و هيچيک از مديران آن نيز حاضر به پاسخگويي به مردم نيستند، بشود و اجازه داده نشود اينگونه با سرنوشت مردم و حيات اقتصادي آنان بازي شود؟
آيا زمان آن فرا نرسيده که مديراني که حاضر نيستند توضيحاتي درباره ريشه اين وضعيت بياعتبارکننده ملي ارائه کنند به پاسخگويي وادار شوند و افرادي که رفتارهاي مسئوليتپذيري دارند، جاي آنها را بگيرند؟ آيا همچنان پاشنه اقتصاد کشور بايد در تکرار اين قبيل بيتدبيريها بچرخد و سياستهاي اشتباهي که موجب کاهش روزانه ارزش پول ملي ميشوند باید ادامه يابند؟
در اين هفته حاکميت سه قلمرو سرزميني ايران بار ديگر توسط دولت امارات ناديده گرفته شد و از اين مهمتر اينکه وزير خارجه چين نيز به عنوان دلال مظلمه در اين نمايش ديپلماتيک، نقشآفريني کرد و با ادعاهاي بياساس امارات درباره جزاير سهگانه ايراني، همنوايي نمود. در بيانيهاي که روز دوشنبه در پايان سفر وزير خارجه چين به امارات منتشر شد، براي سومين بار ظرف دو سال اخير، دولت چين ادعاهاي موهوم اين شيخنشين را تأييد کرد. همين خطا را وزير خارجه قبرس نيز تکرار کرد.
واقعيت اينست که ماجراي حاکميت ايران بر اين جزاير، چيزي نيست که مقامات چيني از آن بياطلاع بوده و سهواً مرتکب چنين خطايي شده باشند، بنابراين راه ديگري براي تفسير اين حرکت وجود ندارد جز اين که مقامات چيني با بياعتنايي به روابط خود با ايران، حق مالکيت کشورمان را بر جزاير سهگانه ناديده گرفته و براي گرفتن امتيازات بيشتر از شيوخ امارات، مرتکب اين خطاي فاحش شدهاند. کمتحرکي وزارت خارجه کشورمان در اين موضوع موجب شده حتي قبرس هم به حاميان ادعاي موهوم امارات بپيوندد. طبعاً اگر دستگاه ديپلماسي کشورمان از ابتدا با اين حرکت خطرناک و موذيانه، به درستي و با قاطعيت برخورد کرده و اقتدار لازم را نسبت به حاکميت ارضي کشور به خرج داده بود، امروز شاهد تکرار اين قبيل اقدامات گستاخانه نبوديم.
اين بيتحرکي و بيمايگي در برخورد با طرفهايي که از متانت و نجابت ملت ايران سوءاستفاده کرده و اقدام به چنگ انداختن به صورت ملت ايران ميکنند و همچنين برگزار کردن اجلاس بيدستاورد يکشنبه هفته جاري در تهران درباره افغانستان بدون آنکه به زيادهخواهيهاي حاکمان متحجر بر افغانستان پاسخ مناسب داشته باشد، نتيجهاي جز جريتر شدن طالبان نخواهد داشت و بر جسارت آنها بر ملت ايران خواهد افزود. آيا زمان آن فرا نرسيده که در شرايط خاص کنوني، دولت به يک ديپلماسي «فعال» و «هوشمند» روي آورده و به درستي از منافع ملي دفاع کند؟
در صحنه بينالمللي، مسائل فلسطين، اين هفته نيز اهم رويدادهاي خبري را تشکيل ميداد. شرايط نامساعد جوي و آب و هوايي و وقوع توفان، وخامت اوضاع براي صدها هزار فلسطيني آواره که در چادرهاي غيراستاندارد و ابتدايي به سر ميبرند، تشديد کرد. براساس گزارشها، 90 درصد چادرها در چند روز گذشته دچار آسيب شدهاند و نفوذ سيلاب، اين چادرها را غيرقابل سکونت کرده است. همزمان، ادامه قحطي و عدم وجود امکانات معيشتي و بهداشتي، بر مصيبت و فلاکت آوارگان افزوده است.
ارتش رژيم صهيونيستي همچنان با نقض آتشبس به حملات وحشيانه به غزه ادامه ميدهد. شمار شهدا از 70 هزار نفر فراتر رفته و بيش از يکصد و پنجاه هزار نفر نيز مجروح شدهاند. کارشکني نتانياهو نخست وزير جنايتپيشه اسرائيل در راه اجراي مرحله دوم آتشبس، بيعملي مجامع بينالمللي و بيتفاوتي دولتهاي عربي و اسلامي، هرگونه گشايش شرايط براي فلسطينيها را دور از انتظار ساخته است.
اين هفته، در بحران اوکراين نيز تحولات جديدي رخ داد. آمريکاييها فشار شديدي را به دولت اوکراين وارد میکنند تا آنها را به پذيرش شرايط مورد نظر خود مجبور سازند. بنا به گزارشها، در اجلاس برلين که به همين منظور در چند روز گذشته برگزار شده، نمايندگان ترامپ رئيس جمهور آمريکا، براي اوکراينيها جهت پذيرش خواسته واشنگتن، داير بر واگذاري سرزمينهاي اشغال شده به مسکو، پيشنهادهاي توأم با تهديد و تطميع مطرح کردهاند.
براساس اين گزارشها، اوکراين فعلاً شرط عدم الحاق به ناتو را پذيرفته است به اين اميد که امتيازخواهيهاي روسيه به همين جا متوقف شود. با اين حال، مسکو بعيد است که به اين محدوده رضايت دهد به خصوص که در صحنه نظامي در ماههاي اخير پيشرويهاي زيادي داشته و در زمينه سياسي نيز از آمريکا به عنوان حريف اصلي روسيه در دوره ترامپ، رغبتي براي سرشاخ شدن با مسکو مشاهده نميشود، بلکه به عکس دولت آمريکا به کانال معامله با روسيه وارد شده است، به اين شکل که واشنگتن چشمش را به تصرفات نظامي روسيه در اوکراين ببندد، در مقابل، روسيه نيز امتيازاتي به واشنگتن در موضوعات ديگر بدهد که نمونه بارز آن، سکوت در قبال ماجراجوييهاي آمريکا در آمريکاي جنوبي ميباشد.