موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13259
چگونه ترامپ بنيان‌هاي اتحاديه اروپا را به لرزه در آورد؟تارنماي آمريکايي پوليتيکو نوشت: دونالد ترامپ

چگونه ترامپ بنيان‌هاي اتحاديه اروپا را به لرزه در آورد؟تارنماي آمريکايي پوليتيکو نوشت: دونالد ترامپ در دوره دوم رياست جمهوري‌اش بنيان‌هاي اروپا را در همه مسائل - از تجارت گرفته تا سياست‌هاي اقليمي- به لرزه در آورد و رهبران اين قاره را وادار کرد تا خود را با واقعيت‌هاي جديد ترانس آتلانتيک سازکار کنند.تارنماي آمريکايي در اين گزارش که دو بخش ارائه مي‌شود، افزود: حتي با وجود يک اقيانوس فاصله، هيچ صنعتي در اروپا وجود ندارد که تحت تأثير اقدامات ترامپ قرار نگرفته باشد. کسب و کارها و مصرف کنندگان به طور يکسان در نتيجه تعرفه‌هاي ترامپ در وضعيت دشواري قرار گرفته‌اند. طرفداران تغييرات اقليمي به دليل خروج آمريکا از پيمان‌هاي بزرگ، از جمله توافق پاريس، با چالش مواجه شده‌اند. سياستمداران اروپايي به دنبال فرصتي براي فاصله گرفتن از چنين بحراني هستند.ارزيابي تأثير دوره دوم رياست جمهوري ترامپ دشوار است و به همين دليل پوليتيکو از تعدادي از رهبران مختلف اروپايي و آمريکايي اين سؤال را پرسيد که «بزرگترين تغييري که ترامپ با سياست‌هايش در اروپا ايجاد کرده است، چيست؟» پاسخ‌ها متفاوت بود و طيف گسترده‌اي از تضعيف ناتو گرفته تا تغيير نگرش‌هاي سياسي و شکست در اقدامات اقليمي را در بر مي‌گرفت.با اين حال اين احساس عمومي رواج دارد که اين لحظه‌اي براي تسليم شدن يا پيروزي اروپا است.آتيلا دِمکو (Attila Demkó) تحليلگر سياست امنيتي و نويسنده مقيم مجارستان گفت: ترامپ تصوري را که بسياري فکر مي‌کردند «ارزش‌هاي مشترک» است در هم شکست. چنين تصوري در اروپا رايج است اما همان طوري که مشخص است برخي از ارزش‌هاي ليبرالي و چپ گرايانه ديگر مورد اتفاق نظر همگاني نيست.تأکيد بر چندجانبه گرايي و Wilkommenskultur (اصطلاح آلماني درباره استقبال از فرهنگ‌ها به ويژه در مقابل پناهندگان) تمرکز خاص بر اصلاحات سياسي و مسائل جنسيتي شکاف‌هايي را ايجاد کرده که فقط مختص روابط آمريکا و اروپا نيست بلکه چنين شکافي در خود اروپا نيز وجود دارد؛ براي مثال حزب قانون و عدالت لهستان، آلترناتيو آلمان و اجتماع ملي فرانسه همگي با فدراليسم در اروپا، استقبال از فرهنگ پناهندگان مخالف هستند. هر چند که اين احزاب و مواضع اين دسته از اروپايي‌ها را مي‌توان ناديده گرفت اما ترامپ و راست آمريکايي را نمي‌توان ناديده گرفت. اين شکاف بسيار واقعي است و در بيشتر جوامع غربي، از جناح راست به ميانه مي‌رسد.ترامپ علنا گفته که تعطيلات راهبردي براي اروپا به پايان رسيده است. اين قاره بايد هزينه‌هاي کامل دفاعي خود را بپردازد و تقريبا به دليل حمايت از اوکراين آن را به طور تمام و کمال پرداخت کند. ترامپ ممکن است در نهايت نحوه راه رفتن را به اروپايي‌ها ياد دهد اما اگر نتوانند، دست‌کم کاري کند که از روياپردازي دست بردارند.کي بيلي هاچيسون سفير سابق امريکا در ناتو گفت، رئيس‌جمهور ترامپ با به چالش کشيدن اروپا براي انجام اقدامات بيشتر در دفاع از خود، ممکن است به اروپا لطف کند. اگر اروپايي‌ها بتوانند طرحي را براي همکاري در تأمين تجهيزات و فناوري نظامي اتخاذ کنند، قوي‌تر ظاهر خواهند شد. افزايش قابليت‌هاي دفاعي، با مشارکت هر کشور، مزاياي اقتصادي قابل توجهي را نيز به همراه خواهد داشت.از زمان جنگ جهاني دوم، اروپا به ضمانت‌هاي امنيتي بسياري وابسته بوده است. ترامپ مانند روساي جمهوري دموکرات و جمهوريخواه آمريکا، گفته که اکنون زمان آن رسيده که مسئوليت‌هاي امنيتي به شکل متوازني بين متحدان اروپا تقسيم شوند. همه متحدان و شرکاي قابل اعتماد مي‌توانند سهمي در ساختن و توليد تجهيزات و سخت افزارها داشته باشند و آموزش نظامي و مانورهاي نظامي بيشتر مي‌تواند همه کشورهاي ناتو را براي انجام اقدامات دفاعي مشترک در صورت حمله به خاک آن‌ها مهيا کند.هاچيستون گفت: اگر اروپا 5 درصد از توليد ناخالص خود را همان طوري که وعده داده صرف اولويت‌هاي دفاعي‌اش کند و هماهنگ با آمريکا و متحدان قابل اعتماد کار کند، جهان براي کساني که به دنبال آزادي هستند جاي امن‌تري خواهد شد و اروپا به عنوان يک رهبر جهاني قابل اعتماد و مهم مورد توجه قرار خواهد گرفت.منفِرد السينگ (Manfred Elsig) استاد روابط بين الملل در موسسه تجارت جهاني دانشگاه بِرن گفت از نگاه روابط بين‌المللي مهم‌ترين شيوه‌اي که ترامپ باعث تغيير در اروپا شده است، ايجاد بي‌ثباتي در مشارکت آمريکا و اروپا است. در دو دوره رياست جمهوري ترامپ اتحاديه اروپا به اين تشخيص رسيده است که آمريکا ديگر يک شريک قابل اعتماد و نزديک نيست.ترامپ،اعتماد به عنوان مهم‌ترين سرمايه سياسي در همکاري‌هاي ترانس آتلانتيک را نابود کرده است. اعتماد، بستر بيشتر مشارکت‌هاي بين آمريکا و اروپا در دوران پس از جنگ جهاني دوم را تشکيل داده است.توافق امنيتي فرامنطقه‌اي با محوريت ناتو به شکل ناخوشايندي تضعيف شده است و به «جامعه امنيتي» کارل دويچ دانشمند علوم سياسي، و علوم اجتماعي اهل جمهوري چک که براساس حس مشترک ارزش‌ها و «ما بودن» ساخته شده، لطمه زده است. بنابراين، اروپا بايد بسرعت در طراحي‌هاي امنيتي خود بازنگري کرده و اقدامات مستقلي را انجام دهد.يکي ديگر از حوزه‌هايي که تأثيرات منفي رياست جمهوري ترامپ را مشاهده مي‌کند بازار فراآتلانتيک است. تأثير اوليه ترامپ در اين حوزه اين است که «جامعه تجاري» ديگر الگويي براي تجارت آزاد، عادلانه و باثبات نيست و روابط سرمايه‌گذاري به رشد و نوآوري کمتر منجر مي‌شود. تأثير ثانويه آن، واگرايي تجاري و افزايش فشار براي حفظ بازارها از رقابت‌هاي خارجي است. در نتيجه اروپا براي تضمين امنيت زنجيره عرضه خود به دنبال شريک در خارج از آمريکا خواهد گشت که به گمان اين کشورها قانونمند هستند و طبق مقررات عمل مي‌کنند. ملاحظات امنيت اقتصادي نيز به شکل فزاينده‌اي در برنامه‌هاي اقتصادي اروپا جاي دارد و انتظار مي‌رود محرک‌هاي اقتصادي بيشتري ايجاد شود.السينگ گفت: سرمايه‌گذاري اروپا در ديپلماسي آب و هوايي و گسترش همکاري‌ها به دليل «دکترين خروج» آمريکا که از سال 2016 (95ش) آغاز شده، شکست خورده است. آمريکا، يا قوانين بين‌المللي را دور مي‌زند و يا به صورت گزينشي از آن‌ها استفاده ابزاري مي‌کند و به اين ترتيب وحدت جهاني و سياست‌هاي بلندپروازانه‌اي را که جهان به شکل فوري به آن‌ها نياز دارد، نابود کرده است. بنابراين اروپا بايد شرکايي را در سطح جهاني پيدا کند و به مسير خود در دوجانبه گرايي در سياست‌هاي آب و هوايي و توسعه‌اي ادامه دهد.

عناوین این صفحه