موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13242
آمريکا؛ از قدرتِ نمايشي تا شکنندگي داخلي

پايگاه خبري-تحليلي «مدرن ديپلماسي» در مقاله‌اي تأکيد کرد که در پشت نمايش‌هاي ظاهري کاخ سفيد، حقيقتي عميق‌تر از شکاف رو به گسترشي ميان تصوير قدرت آمريکا و توان واقعي آن براي حکمراني نهفته است؛ بي‌اعتمادي داخلي، کمبود بودجه و آشفتگي نهادي شکاف‌هاي واشنگتن را آشکارتر از قبل کرده است.اين مرکز رسانه‌اي اروپايي نوشت که ايالات متحده در ظاهر همچنان يک ابرقدرت بلامنازع جهاني است که رئيس‌جمهور آن در آسيا قراردادهاي تجاري امضا مي‌کند، در خاورميانه براي ساخت نظم جديد تلاش دارد، ناوگان‌هاي خود را به آمريکاي لاتين مي‌فرستد و حضور نظامي و اقتصادي‌اش همچنان نمايش‌دهنده قدرتي بزرگ است. اما پشت اين نمايش‌هاي پرزرق‌وبرق، اين حقيقت عميق‌تر پنهان است که شکاف رو به گسترشي ميان تصوير قدرت آمريکا و توان واقعي آن براي حکمراني وجود دارد.اين تضاد در سال‌هاي اخير -به‌خصوص پس از تعطيلي بي‌سابقه دولت فدرال که طولاني‌ترين تعطيلي در تاريخ اين کشور بود- بيش از پيش آشکار شده است. اين تعطيلي نه نتيجه يک دعواي موقت حزبي، بلکه نشانه‌اي آشکار از فرسايش ظرفيت حکمراني در ايالات متحده محسوب مي‌شود. اگرچه دولت دوباره بازگشايي شد، اما تَرَک‌هاي ساختاري همچنان برقرار هستند.طبق اين تحليل، درحالي که «دونالد ترامپ» رئيس‌جمهور آمريکا با شعار «بازگرداندن عظمت آمريکا» در صحنه ظاهر شده است اما ساختارهايي که بايد اين عظمت را خلق کنند اکنون گرفتار بي‌اعتمادي داخلي، کمبود بودجه و آشفتگي نهادي هستند. اين وضعيت باعث شده سياست خارجي آمريکا بيش از آنکه بر استراتژي عميق متکي باشد، به بحران‌سازي تاکتيکي وابسته شود. نمونه آن سفر طولاني ترامپ به جنوب‌شرقي آسيا در اکتبر (مهرماه) بود که با امضاي قراردادهاي تجاري با تايلند، مالزي، کامبوج، ويتنام و توافق آتش‌بس يک‌ساله با چين همراه شد. اين دستاوردها در ظاهر موفقيت‌آميز هستند، اما بيشتر به «تنفس مصنوعي» شباهت دارند تا نشانه‌اي از احياي واقعي رهبري اقتصادي آمريکا.اين گزارش تصريح دارد: چين همچنان برتري خود را در بخش‌هاي کليدي—از داروسازي و نيمه‌هادي‌ها تا باتري‌هاي ليتيومي—تحکيم مي‌کند. آتش‌بس يک‌ساله شايد فشار سياسي داخلي را کاهش دهد و با عناوين دلگرم‌کننده براي ترامپ همراه باشد ولي ساختار رقابت چين و آمريکا را تغيير نمي‌دهد.مدرن ديپلماسي تهديدهاي اخير ترامپ عليه ونزوئلا، کلمبيا و حتي نيجريه را «دکترين نمايش» توصيف کرد که از تهديدهاي رسانه‌اي، ژست‌هاي نظامي و فقدان استراتژي پايدار بهره مي‌برد ولي انعکاسي از اضطراب عميق آمريکا هستند.طبق اين تحليل، «واشنگتن بيش از پيش براي پوشاندن ضعف فزاينده قدرت نرم خود، به نمايش قدرت سخت تکيه مي‌کند. اما در عمل، اين نمايش‌ها بيشتر سردرگمي را آشکار مي‌کنند تا اقتدار.»سفر «احمد الشرع» رئيس‌جمهور سوريه هم نشان داد واشنگتن براي حفظ نفوذ در خاورميانه تلاش مي‌کند. ترامپ قصد داشت اين ديدار را به‌عنوان «آغاز دوره ثبات جديد» معرفي کند، اما مشکلات اصلي همچنان حل‌نشده باقي ماندند. لغو تحريم‌ها عليه سوريه به کنگره‌اي بستگي دارد که هنوز تحت‌تأثير پيامدهاي تعطيلي دولت است؛ ضمن آنکه توافق‌هاي امنيتي پيشنهادي درباره دسترسي به پايگاه دمشق هم پشتوانه نهادي ندارند و ساختار امنيت ملي آمريکا که به‌دليل کاهش بودجه ضعيف شده، قادر به پيگيري همزمان چند ابتکار جدي نيست.در همين حين، سفر «محمد بن سلمان» وليعهد عربستان به واشنگتن بيشتر ماهيت اقتصادي و فناوري به خود گرفت و اکنون شعار «عادي‌سازي با اسرائيل» توخالي‌تر از هر زمان ديگر شده که در عمل فاقد معناست. حتي طرح 20 بندي ترامپ براي نيروي بين‌المللي در غزه نيز تنها روي کاغذ باقي مانده است زيرا نه اجماع داخلي دارد و نه منابع مالي کافي.در واقع ترامپ با کاهش بوروکراسي امنيت ملي، ابزارهاي قدرت آمريکا يعني ديپلماسي، تحليل اطلاعاتي و ائتلاف‌سازي را ضعيف کرده است. امروز سياست خارجي آمريکا نه به دليل فشار خارجي، بلکه به‌دليل نابساماني‌هاي داخلي محدود شده است.بخش پاياني مقاله مدرن ديپلماسي تأکيد دارد: تناقض ميان «وعده عظمت» و «واقعيت زوال» هر روز آشکارتر مي‌شود. بحران حکمراني در واشنگتن اکنون به بحران ژئوپوليتيک تبديل شده است، بحراني که در آن، قدرت‌هايي از پکن تا تهران، نه با هژموني آمريکا، بلکه با ناپايداري آمريکا روبه‌رو هستند. جهان منتظر بازگشت آمريکا نيست؛ نظم بين‌المللي به راه خود ادامه مي‌دهد. امروز بيش از هر زمان ديگري، تناقضي بنيادين آشکار شده است «قدرتي که مي‌کوشد نظم جهاني بسازد، اما در حفظ نظم در خانه خود درمانده است.»