موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13241
بازنشستگان تا اطلاع ثانوي بيمار نشوند!

 

غلامرضا بني اسدي

لطفا مريض نشويد! نه، بايد محکم‌تر گفت اصلاً مريض نشويد! شديد هم مسئوليت با خودتان است. بيمه قبول مسئوليت نمي‌کند!اين شرح وضعيت بازنشستگان تأمين اجتماعي است که از اول آذر، به دليل نداشتن بيمه تکميلي بايد در آتش بيماري بسوزند. بسوزند و باز هم بسوزند بي‌آن که ساختني در کار باشد. کساني که در ساختنِ ايران، يک عمر گذاشته‌اند الان در سن پيري که همزاد بيماري است، چتر بيمه تکميلي‌شان فرو افتاده است. فقط مي‌توانند به بيمارستان‌هاي تأمين اجتماعي مراجعه کنند. اگر توانستند البته چون با اين فراواني جمعيت و ظرفيت بيمارستاني معلوم نيست چه کسري از جمعيت نيازمند درمان مي‌توانند شانس بهره مندي از درمان را به دست آورند. فراوانند کساني هم که نتوانستند به بيمارستان‌هاي سازمان بروند، دکتر رفتن و درمان را بايد فراموش کنند. نکنند هم دست شان به جايي نمي‌رسد. کسي که دستش به خالي جيب برسد، پشتش هم خالي خواهد بود و دلش هم چنان خالي خواهد شد که هيچ درماني نتواند درد را کاهش دهد. قديمي‌ها خيلي خوب مي‌فهميدند که دعا مي‌کردند کسي "کيسه بيمار" نشود. بيماري جيب، انگار به جنب و جوش ميکروب‌ها هم گرا مي‌دهد تا به سلول‌هاي سالم هجوم برند. قصه سنگ است و پاي لنگ. قصه دومينوست و مشکلاتي که از پي هم مي‌آيند. آن از تاخير چند باره پرداخت معوقات حقوق فروردين ماه به آبان کشيد. آن هم پرداخت حقوق که از بيستم به بيست و هشتم حواله شد. اين هم از بيمه تکميلي و حکايت آتيه سازان حافظ. حالا چه نهادي بايد حافظ سلامت حداقلي بازنشستگان باشد خدا مي‌داند. "ايران سازان" امروز گرفتار بي‌سر و ساماني درماند. پيشکسوتان، بايد درد بکشند. هم از بيماري و هم از نداري و هم از بي‌کسي. من شرحِ درد کردم براساس آنچه ديروز از زبانِ بازنشستگان شنيدم. دردي که بيشتر از بيماري از بي‌پناهي در زبان شان بود. مي‌گفتند آنان که پيشتر دکتر‌ها براي شان تعيين زمان کرده‌اند براي عمل جراحي و حالا به اين بن بست خورده‌اند چه بايد بکنند؟ معلوم است که توان پرداخت هزينه عمل را ندارند. همه اميد شان به بيمه تکميلي بود. اين اميد هم که مثل پلاسکو فروريخت. چه بايد بکنند؟ آنان که امروز در بيمارستانند چطور بايد هزينه را بپردازند؟ متوليان محترم امور به اين مسائل ريز توجه دارند؟ دولت در اين ميان چه نقشي دارد؟ تامين اجتماعي بيش از اين که يک سازمان باشد، يک مفهوم است که آرامش زندگي را معنا مي‌بخشد. در اين شرايط بي‌معنا، براي اين ترکيبِ دو کلمه‌اي چه تعريفي خواهيم گذاشت؟ تامين اجتماعي اگر تامين درمان نکند پس چه چيزي را تامين خواهد کرد؟ دولت اگر در بحث درمان، پدربزرگ‌ها و مادر بزرگ‌هايي که نقد جان و جواني براي کشور داده اند، را کمک نکند پس کجا در کنارشان خواهد بود؟ کاش در اين فصل بودجه نويسي و بودجه خواني، تدبير مي‌شد و بخشي از بودجه تشکل‌هاي بي‌خاصيت را براي اين مهم در نظر مي‌گرفتند. بازنشستگان تامين اجتماعي هم عيال دولتند. شريک ديگر صنوف در سهم بردن از بيت‌المالند. خوب نيست در اسارت بيماري‌ها بي‌يار و ياور بمانند. اميد واريم به فوريت اين مشکل بزرگ رفع شود. ان‌شاالله.