خانواده محوري در فرهنگ فاطميدکتر يدالله حبيبيبه گفته اکثر کارشناسان در شرايط فعلي ازجمله آسيبها بلک
خانواده محوري در فرهنگ فاطميدکتر يدالله حبيبيبه گفته اکثر کارشناسان در شرايط فعلي ازجمله آسيبها بلکه تهديدهاي اجتماعي در جامعه ايران تزلزل نظام خانواده است - نهادي که از منظر روانشناسي، جامعهشناسي، حقوقي، اقتصادي و فرهنگي قابل تعريف و توصيف و نشان از چند وجهي بودن آن دارد - که علل آن در دو بخش سرزميني و فراسرزميني قابل بررسي است. در داخل عواملي چون ضعف ايده پردازي، فقدان پارادايم در حوزه فرهنگي، ضعف سياستها، ضعف مديريت و تأثير پذيري بخش فرهنگ از حوزههاي ديگر و در خارج بهم خوردن مرزهاي فرهنگي و عقيدتي و هجوم سيل آساي فرهنگ سرمايهداري بپشتوانه پيشرفتهاي فناوري، آزادي نشر اطلاعات و بيان ازعوامل کليدي آن است.در سالروز شهادت حضرت فاطمه سلاماللهعليها بعنوان همسر و مادر اسوه و شاخص ميتوان راهبرد خانواده محوري را عطف به استحکام خانواده مورد مطالعه و استفاده قرار داد. اسلام خانواده را گروهي متشکل از افراد، داراي شخصيت مدني، حقوقي و معنوي معرفي ميکند که هسته اوليه آن را ازدواج مشروع زن و مرد تشکيل ميدهد و نکاح عقدي است که براساس آن رابطه زوجيت بين زن و مرد برقرار شده و در پس آن طرفين داراي وظايف و حقوق جديد ميشوند. ارتباط خويشاوندي در سايه نکاح پديد ميآيد و اعضاي آن داراي روابط قانوني، اخلاقي و عاطفي ميگردند. هدف از تشکيل خانواده در نگاه قرآن، تأمين سلامت رواني براي زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان است. همچنين هدف، ايجاد آمادگي براي برخورد و رويارويي با پديدههاي اجتماعي است (والذين يقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا وذرياتناقرّة أعين و اجعلنا للمتقين إماماً و کساني که ميگويند خداي ما ما را از همسران مان نور چشمان ببخش و ما را رهبر پرهيزکاران گردان. فرقان-74) اين آيه بر اهميت خانواده و پيش آهنگي آن در تشکيل جامعه نمونه انساني اشاره دارد، چنان که پيوندهاي سالم و درخشان خانوادگي را ايده آل پرهيزکاران معرفي ميکند. در درون واحد اجتماعي خانواده پدر و مادر از آغاز تولد کودکان به عنوان الگو براي آنان مطرح هستند، نقش و معناي اهميت خانواده در بهسازي وضعيت بشر نيز در همين واقعيت نهفته است.در نگاه پيشوايان دين، باورها، چگونگي زندگي، عادتها، تمايلات و اهداف والدين از مهمترين عوامل تأثيرگذار بر کودکان هستند. بنابراين نوع رفتار والدين در هماهنگ سازي خواستها و تمايلات خودشان از يک سو و تمايلات خانوادگي و اجتماعي ازسوي ديگر و همچنين تلاش پيوسته آنان براي تأمين رفاه و سلامتي رواني خانواده و نوع برخوردشان با وظايف ديني و اجتماعي از عوامل ايجاد هسته تعاون و همکاري اجتماعي در کودک شمرده ميشوند. ارزش خانواده پيش از هر چيز بر پايه مودّت و دوستي بين اعضاي آن استوار است، اعضايي که انجام حقوق متقابل، آنان را در کنار يکديگر نگاه داشته است و اگر اين جريان براساس دوستي و تفاهم و برکنار از منيتها ادامه يابد به کمال انساني مورد انتظار خواهد انجاميد.عطف به عوامل کارکردي ميتوان اصول ذيل را در آموزههاي فاطمي در برنامههاي فرهنگي و تربيتي درنيل به نهاد خانواده در طراز ديني و ايراني مورد بهرهبرداري و تأکيد قرار داد، خانوادهاي که نه شکل ظاهري آن، بلکه کيفيت روابط درون آن مهم است. خانوادهاي موفق که ازمحيطي امن، پذيرنده و حمايتکننده براي رشد و شکوفايي همه اعضاي خود برخوردارباشد و در عين تطبيق با تغييرات اجتماعي، ارزشهاي اساسي مانند عشق به خدا و مهرورزي با مردم، احترام، ايثار، فداکاري و مبارزه با ستم و جهاد براي برقراري عدالت از اوصاف آن است.1- بيشک خانوادهاي که دورکن اصلي آن علي و فاطمه(ع)باشند را بايد نمونه بارز يک خانواده الهي و متعالي دانست که تحت تعاليم رسولالله (ص) مراتب عاليه کماليه را طي نمودهاند وبراي بشريت و خاصه مسلمانان و مؤمنين اسوه جاودانه شدهاند چرا که پيامبر(ص) در حق آن دوفرمودند "دختر من فاطمه و برادرم علي بهترين خلق نزد من هستند."2- خانواده متعالي مظهر جلال و جمال ياقهر ومهر است که پدر و مادر آن را نمايندگي ميکنند. به دست آوردن اين اوصاف جز درسايه بينش توحيدي نسبت به خانواده ميسور نيست. نوع ازدواج، خواستگاري، ملاکهاي همسرگزيني، مهر، جهاز،دفاع از حق وحمايت ازولايت علي ع همه و همه در زندگي فاطمه (س) توحيدي است و نور الهي سراسر عناصر و شاخصههاي زندگي خانوادگي حضرت (س) را ميپوشاند و اين پيام را در سرسراي تاريخ به همه همسران، طنين انداز مينمايد که رکينترين و استوارترين عماد در استحکام زندگي خانوادگي را بايد در عرصه بينش توحيدي جستجو کرد.3- دريک خانواده متعالي چنان تفاهم و سازگاري بين والدين حکمفرماست که گويي يک روح در دو بدن دميده شده و چنان اتحاد در بينش و منش آندوجاري است که هيچ يک بدون ديگري به کمال نميرسد علي عليهالسلام دروصف فاطمه فرمودنعم العون علي طاعت الله(بهترين ياور در اطاعت الهي) و فاطمه س در وصف علي فرمود خير البعل (بهترين شوهر).4- خانواده متعالي بمثابه شجره طيبه ايست که اصل وريشههاي آن محکم و استوار وشاخ و برگهاي آن پربار وپرفايده باشد. در اين خانواده فرزنداني تربيت و تحويل جامعه شدهاند که در شکلگيري تمدن اسلامي وتغيير مسير تاريخ بيبديل ظاهر شدهاند تا آنجا که رسولالله (ص) فرمودند "حسن و حسين از من هستند و من از اندو هستم."5- فرزندان تربيت شده در دامن مهر ومحبت فاطمي از شاخصههايي چون دانش و بينش و رفتار توحيدي، واجد صفات عاليه انساني،عزت نفس و اعتماد به نفس، برخوردار از هويت فردي، امنيت عاطفي و رواني هستند که در قران کريم از آنان به اهل البيت به دور از هر پليدي و به طهارت روح و روان توصيف شدهاند.6- کارکردهاي اجتماعي خانواده و جامعهپذيري پذيري فرزندان، آمادهسازي آنان براي پذيرش نقشهاي اجتماعي وجلوگيري از انحرافات اجتماعي فقط در بستر خانواده پايهريزي ميشود و در آموزشهاي رسمي تکرار ميگردد تا در زندگي اجتماعي به آنها عمل شود بنابراين نقش خانواده در اينباره بيمانند است و مصداق کامل آن را ميتوان در يک خانواده متعالي سراغ گرفت.7- برخورداري از بصيرت در تشخيص ضرورتها وشرايط و اهتمام به اجراي عدالت و مبارزه با ستم درسهاي مهم زندگي هستند که خاستگاه آنها خانواده است وخانواده علي و فاطمه مشبعترين منبع براي تربيت فرزندان با اين خصيصههاست فرزندي چون حسين که با آزاد مردي وآزادگي در مقابل جور و ستم ايستاد وبهاي حاکميت حق و عدل و نفي طاغوت را با خون خود، فرزندان و اصحاب بينظيرش پرداخت کرد ومشعل بندگي خدا، دفاع ازانسانيت و آزادي و رهائي از ستمگران را براي هميشه روشن نگاه داشت.سلام خداوند، فرشتگان، انبياء، شهداء و بندگان صالح بر آنان باد. والسلام.