بهمناسبت چهلمين روز درگذشت استاد علي اکبر الهي خراساني
زندگي و بالندگي
«حضرت استاد الهي خراساني درواقع فرزند خراسان بود؛ خراسان به معني واقعي کلمه آن؛ سرزميني که در طول تاريخ، معدن انديشمندان و بزرگان بوده است. بهخصوص نيشابور، زادگاه حجتالاسلام والمسلمين الهي خراساني، در دوراني حرف اول را در زمينه علمي در جهان اسلام ميزد.»(1)
ديار فيروزه
استاد علياکبر الهي خراساني در سال 1321 ش در نيشابور از کهنترين و پرآوازهترين مراکز تمدن و فرهنگ اسلامي در خراسان بزرگ ـ چشم به جهان گشود و کودکي خود را در آن ديار گذراند؛ شهري که از ديرباز مرکز نشر علم، منبر و حلقههاي معرفتي خراسان محسوب ميشده است و همين بافتِ تمدني نقش تعيينکنندهاي در شکلگيري ذائقه علمي و اخلاقي او ايفا کرد.
از تبار تلاش و ديانت
استاد علي اکبر الهي خراساني، نخستين روز از سال 1321 هجري شمسي در شهر نيشابور ديده به جهان گشود.
فضاي تربيتي خانواده، محيطي معنوي، منسجم و مبتني بر مراقبت ديني زير نظر والديني بود که فرزند را به احترام به علم و تواضع در برابر مردمان تعليم ميدادند.
والده ماجده ايشان فاطمه سلطان يزدي از نسل تجار يزدي مهاجر به خراسان بود که در نيشابور به خاطر بيماري دايياش به طور موقت اقامت کردند، اما آب و هواي آن را پسنديدند و ماندند.
پدر استاد، مرحوم حاج محمدحسين بيداد، زادۀ همان ديار بود که با گرد يتيمي به جواني رسيد و با پشتکار و سختکوشي و همت خويش، معماري نامدار گرديد. اين هنر را سرمايه پيشرفت، و مايه کار خير و ساخت مسجد و حمام و بناهاي عام المنفعه کرد. اين ريشه «معمارِ متدين» در اصلِ زيستِ شهري او ـ يعني بين مسجد، مدرسه و بازار ـ تأثير گذاشت و نوعي حس مسئوليت جمعي را در خانواده نهادينه کرد؛ مسئوليتي که در سالهاي بعد در قالب تأسيس نهادهاي رفاهي و آموزشي توسط فرزند نمود يافت.
برادرانش همه پرکاري را از پدر آموختند و تا جواني به دستياري پدر، و سپس به پيگيري علايق خود پرداختند از حسابداري و اقتصاد گرفته تا معماري و هنر.
پيوند آسماني
استاد الهي خراساني با خاندان علمي و معنوي مرواريد پيوند يافت و داماد مرحوم آيتالله ميرزا حسنعلي مرواريد شد. اين ارتباط خانوادگي، او را در معرض محيطي سرشار از علم و فضيلت قرار داد و حلقه ارتباطات علمي او را گسترش داد؛ هم ارزش خانوادگي ـ اخلاقي داشت و هم در تقويتِ ارتباطات علمي و مديريتي وی مؤثر افتاد. اين قرابتِ نسبي، زمينههاي همکاري فرهنگي و آموزشي متعددي را براي الهي فراهم ساخت.
همسر استاد به ياد دارد که پدرشان مرحوم آيتالله مرواريد از ايشان پرسيده بودند از ميان دو خواستگار جدي: يکي آقازاده عالمي مشهدي و ديگري شيخ علياکبر بيداد فرزند معمار نيشابوري، کدام را برميگزيند. دختر نوجوان آيتالله از خود پدر ميپرسد نظر شما چيست؟ ايشان ميفرمايد اگر اکنون را ميخواهي اولي، و اگر آينده را ميخواهي، دومي؛ چه اين که اين جوان شهرستاني، آينده بسيار درخشاني دارد. وي نيز پاسخ مثبت گفته بود و ازدواج، سر گرفت.
همسر استاد با وفاداري و ارادت هر چه تمامتر، استاد را در سالهاي آخر که دچار آلزايمر شده بود، با دقتي وسواسگونه پرستاري و مراقبت کرد و تقريباً خود را وقف او کرد.
حُسن لقب
لقب جدّ وي به جميل معروف بود؛ چه اين که با برادرش توأمان (دوقلو) بود و در زبان اهالي نيشابور، به چنين افرادي «جميل» ميگفتند. اما پدر استاد که ساکت و کمحرف بود، به هنگام ثبت احوال، نامش را «بيداد» گذاشتند تا يادآوري سکوت و بيصدايي او باشد.
اما برخي از فرزندان او از جمله استاد، پس از تحصيل و ازدواج، اين نام خانوادگی را چندان نپسنديدند. مرحوم آيتالله حاج شيخ مجتبي قزويني که استاد الهي خود را تربيتشده او ميدانست، به وي توصيه کرد اين لقب را با الهي يا الهي خراساني، تعويض نمايد.
اما اين مثنوي تأخير افتاد تا سالياني بعد و پس از درگذشت علامه قزويني استاد الهي خراساني نيز که در آن هنگام هنوز «علياکبر بيداد» ناميده ميشد، فاميل خود و فرزندان را به «الهي خراساني» تغيير داد.
ورود به گلشن معرفت
تحصيلات ابتدايي استاد در مدارس رسمي نيشابور سپري شد. او از همان خردسالي به هوش و دقت نظر شهرت داشت و معلمان مدرسه، استعداد وي را مورد توجه قرار ميدادند. علاقه ويژهاش به قرائت قرآن و علوم ديني، سبب شد در همان سالهاي نخست، ميان همسالان متمايز گردد.
مسير الهي خراساني پيوند مستقيم با مدارسي محلي گرفت که کارکردشان تربيتي و آمادهسازِ ورود به مراکز بزرگتر حوزه بود. وي از سال 1335 ش وارد «مدرسه گلشنِ نيشابور» شد و در آنجا دروس مقدماتي حوزه — قرآن، نحو و بلاغت، منطق و مقدمات فقه — را فراگرفت که از جهات مختلف هم تکميلکننده ادبِ بومي نيشابور بود و هم مقدمهاي براي هجرت علمي وي به مشهد، شهري که در نيمه قرن بيستم به يکي از مراکز مهمِ آموزشي و نهادي حوزه بدل شده بود.
يک سال پس از ورود به مدرسه گلشن، يعني در 1336 هجري شمسي، استاد الهي خراساني تصميم به مهاجرت علمي گرفت و راهي مشهد مقدس شد. اين هجرت، گامي سرنوشتساز در مسير علمي او بود؛ زيرا مشهد در آن زمان نهتنها بهسبب بارگاه ملکوتي امام رضا عليهالسلام مرکز معنويت بهشمار ميرفت، بلکه حوزه علميه آن با حضور استاداني برجسته، جايگاه ممتازي در کل ايران داشت.
هجرت به حوزه مشهد
مشهدِ دهههاي مياني قرن چهاردهم شمسي، ميدانِ تجمع محافلِ علمي متنوع و مرکزِ درسِ اساتيد بزرگ بود؛ جايي که حلقات فقه و اصول و معارفِ اهلبيت(ع) در کنار انديشههاي اخلاقي و عرفاني جريان داشت.
در حدود هفده سالگي براي تحصيلات حوزوي به مشهد هجرت کرد. بهتدريج در مدرسه ميرزاجعفر بهعنوان طلبهاي درسخوان، منظم و مهذّب شناخته شد و توجه استادان را به خود جلب کرد.
ورودِ علياکبر نوجوان به اين محيط، به معناي ورود به يک «شبکه خُردِ علمي» نبود، بلکه آغازِ پيوندي ميان او و نسلِ بزرگانِ حوزه — کساني که بعدها نامشان بهعنوان مشايخ او در فهرستهاي تراجم ميدرخشيد — بود. نامهايي چون محمدتقي اديب نيشابوري، ميرزا جوادآقاتهـراني، آيتالله سيدمحمدهادي ميلاني، آيتالله وحيد خراساني و سيد عبدالله شيرازي در منابع متعدد به عنوان استادان و مشايخ وي ثبت شدهاند؛ محضرِ اين بزرگان، هم بر ظرافتِ ادبي و بلاغي او افزود و هم بر فهمِ اصولي و روايي او عمق بخشيد؛ امري که بعداً در کارهاي تصحيحي، تفسير و مديريت پژوهشي او بهروشني قابل مشاهده است.
در محضر استادان
استاد الهي خراساني در دوران تحصيل خود در حوزه علميه مشهد، از خرمن اساتيد سترگي خوشه چيد، و از خرمن دانش و تقواي ايشان، توشه گرفت. اساتيد ايشان در دوران تحصيل عبارتند از
1. آيتالله شيخ مجتبي قزويني
2. آيتالله العظمي سيدهادي ميلاني
3. آيتالله العظمي سيد عبدالله شيرازي
4. آيتالله سيد ابراهيم علم الهدي
5. آيتالله ميرزا جواد تهراني
6. آيتالله ميرزا حسنعلي مرواريد
7. آيتالله ميرزا علي فلسفي
8. آيتالله العظمي شيخ حسين وحيد خراساني
9. آيتالله شيخ محمد واعظزاده خراساني
10. آيتالله سيد حسن صالحي
11. حجتالاسلام والمسلمين شهيد سيدعبدالکريم هاشمينژاد
12. حجتالاسلام والمسلمين استاد کاظم مدير شانهچي
13. علامه محمدتقي اديب نيشابوري
14. آيتالله العظمي شيخ اسماعيل صالحي مازندراني
استاد الهي خراساني عادت داشت در هر دانشي، بهترين و عميقترين استاد را برميگزيد و چون مستعد و منظم و پرکار بود، برخي از استادان مانند شهيد آيتالله هاشمينژاد، درس خود را در حجره او ـ تنها يا با معدودي همدرسان ديگر ـ برگزار ميکردند.
تکميل ادبيات عرب تا عاليترين مراتب را مرهون حضور در حلقه درسي اديب دوم يعني شيخ محمدتقي اديب نيشابوري بود که سالها در محضرش زانو زد و کتب و متون ادبي مختلف را از او آموخت.
از ويژگيهاي استاد الهي خراساني اين بود که پس از دوره شاگردي نيز، هماره ارتباط علمي و معنوي خويش با تمامي اساتيدش را همراه با حقشناسي و تکريم ايشان، نگاه داشت.
به علاوه، عادت ديرين استاد الهي در اهتمام به مجالست علمي با عالمان بزرگ، وي را خوشهچين افادات و نکات و ظرايف علمي ساخته و بعضي از آنها را در يادداشتهاي خود منعکس کرده است.
او هميشه ميفرمود هويت طلبگي را مديون سه استاد بزرگ است، مرحوم آيتالله حاج شيخ مجتبي قزويني، مرحوم آيتالله ميلاني و مرحوم آيتالله ميرزا جوادآقا تهراني. ميگفت اين سه شخصيت، مسير علمي و معنوي او را شکل دادهاند.(2)
پس از رسيدن به سطوح عالي و درس خارج، تحصيلات آکادميک را هم دنبال کرد و در سال 1344 موفق به اخذ گواهينامۀ مدرّسي علوم منقول از تهران شد و در سال 1352 موفق به دريافت دانشنامۀ كارشناسي در رشتۀ فقه و مباني حقوق اسلامي از دانشكدۀ الهيات و معارف اسلامي مشهد گرديد. همزمان تدريس در حوزه و دانشگاه را آغاز نمود.
اجازات
وي پس از چند سال موفق به اخذ اجازۀ كتبي نقل حديث از بزرگان علما نظير مرحوم آيت ا... مرعشي نجفي شد و اجازۀ تصدي امور حسبيه از ناحيۀ برخي از مراجع به وي اعطا گرديد.
در سال 1344 موفق به اخذ گواهينامۀ مدرّسي علوم منقول از تهران شد و در سال 1352 موفق به دريافت دانشنامۀ كارشناسي در رشتۀ فقه و مباني حقوق اسلامي از دانشكدۀ الهيات و معارف اسلامي مشهد گرديد و دو سال قبل از آن اجازۀ اجتهاد را از بعضي اساتيد دريافت کرده بود.
بنياد پژوهشهاي اسلامي
«ادب از اديب آموخته بود. در اخلاق، شاگرد، بلکه مريد ميرزا جواد آقا بود. مقبول و پسند فقیه وارسته، مرحوم آيتالله مرواريد بود. به کرسي استادي دانشگاه تکيه زد و نسخهشناس و اهل تصحيح و تحقيق. و هزار فضيلت ديگر داشت، اما بيش و پيش از همه، درخشان در مديريت بنيادي کمنظير.» (3)
ابداع جريان علمي مشترک ميان حوزه و دانشگاه
در تاريخ 21 آبان 1363 به همت و ابتکار استاد علي اکبر الهي خراساني و حمايت مجدانه توليت وقت مرحوم آيتالله واعظ طبسي، بنياد پژوهشهاي اسلامي با هدف ترويج و نشر فرهنگ اسلامي تأسيس شد و استاد از ابتداي تأسيس تا موعد بازنشستگي يعني 1394، رياست اين مجموعه علمي را بر عهده داشت و اداره عالمانه آن در طول اين مدت، در کنار همت و تلاش محققان آن افتخارات فراواني را آفريد.
بنياد پژوهشهاي اسلامي درحالي فعاليت خود را شروع کرد که هنوز هيچ ايدهاي براي اجرايي کردن کلان طرحهای پژوهشي وجود نداشت و استاد الهي خراساني توانست از رهگذر ارتباطات گسترده خود با اساتيد مشهد و انديشمندان تهران و قم و ديگر شهرهاي کشور و بلکه خارج از ايران، سازماني را شکل دهد و با دستهبندي دقيق موضوعات و تشکيل گروههاي پژوهشي، آن را به سمت و سوي درستي هدايت کند. نقش بيبديل مرحوم استاد در شکلدهي به اين ساختار و سازماندهي بنياد چنان است که هنوز هم پس از چهل سال، هر چند موضوعات مورد پژوهش گروههاي اين مؤسسه دستخوش تغيير و تحول شده، اما بنياد اين نهاد همچنان بيتغيير باقي مانده است.(4)
تنظيم اساسنامه، تدوين آييننامههاي داخلي، ترسيم اهداف و برنامههاي هر گروه و گذاشتن مديران شايسته و مناسب در رأس هر گروه پژوهشي براي پيشبرد برنامهها، از عوامل موفقيت بنياد پژوهشها در زمانهاي بود که هنوز هيچ مؤسسه پژوهشي نامآوري در حوزۀ مطالعات و تحقيقات اسلامي در مشهد فعاليت نداشت و همين امر سبب شد بنياد الگو و نمونه بارزي براي کارهاي پس از آن شمرده شود. (5)
مسئولان بنياد، حقشناسانه بر اين باورند که(6):
«بنياد پژوهشهاي اسلامي که امروز با افزون بر 100 پژوهشگر و برخوردار از امکاناتي کمنظير از ساختماني زيبا و کتابخانهاي مجهز تا افتخارات پرشمار در عرصههاي ملي و بينالمللي و نهادي کمنظير از حيث گرد هم آمدن شماري معتنابه از برجستهترين پژوهشگران، مصححان و محققان و مترجمان به زبانهاي مختلف از حوزه و دانشگاه، شناخته ميشود، در هنگام سپردن مديريت و مسئوليت آن به مرحوم الهي، تنها يک نام با اندکي تغيير نسبت عنوان فعلي بود.
اين مرحوم علياکبر الهيخراساني بود که بايد از تنظيم و تهيه اساسنامه گرفته تا ثبت و فعال کردن گروههاي مختلف پژوهشي آن ميکوشيد و انصافاً، خالصانه، عالمانه و جانانه کوشيد.
او بود که بنياد را با يک طرح پژوهشي در واحدي مسکوني با دو اتاق فعال کرد و توانست با نشان دادن چهرهاي غيرسياسي اما پايبند به اصليترين و بنيادترين ارزشها و نيازهاي انقلاب و نظامي اسلامي، دهها، بلکه صدها نويسنده، نسخهشناس، مترجم و هنرمند و شاعر و نويسنده کتابهاي کودک را در گروههايي که شمار آنها به 20 گروه پژوهشي هم رسيد، جذب کند و با کمترين هزينه، کتابهايي توليد و عرضه کند که برخي عنوانهاي آن از خجند تا نواکشوت مانندي ندارند.
او بود که به تعبير يکي از برجستهترين شخصيتهاي علمي و اجرايي کشور توانسته بود با بودجهاي کمتر از يک دهم مرکزي پژوهشي که قصد ذکر نامش را ندارم، ده برابر آن، توليد و اثربخشي داشته باشد.
و اين او بود که با فروتني، مشورت و جلب حمايت انسانهايي فرهيخته، صاحبنظر و مؤثر همچون مرحوم آيتالله واعظزاده و مرحوم دکتر برادران چهره فرهنگي آستان و استان را به مرز تحول و درخشش رساند و امروز کمتر شخصيت علمي در رشتههاي گوناگون از فقه و تفسير تا نجوم و جغرافيا و هنر اسلامي را ميتوان سراغ گرفت که مستقيم و غيرمستقيم، ايشان و بنياد را نشناسد.»
راز اين خيزش علمي بزرگ را ميتوان چنيين تحليل کرد که(7): «بنياد پژوهشهاي اسلامي در دو سه دهۀ آغاز فعاليت، خود گرچه در پارهاي از موارد به اقتضاي زمانه، گاه به توليد و نشر آثار عادي پرداخته است، اما نگاه مرحوم آقاي الهي و مديران آن دوره، بيش از هر چيز به اجراي طرحهای پژوهشي بزرگ بود؛ طرحهایی که ايدۀ درستي در پشت آن قرار داشت و اجراي آن از عهده يک يا دو فرد بيرون بود و بايد سازماني مثل بنياد و فراتر از آن، حامي بزرگي همچون آستان قدس رضوي از آن پشتيباني ميکرد تا به سرانجام برسد. بسياري از اين طرحهاي تحقيقاتي با پشتکار و پيگيري و حمايت آقاي الهي در همان زمان پايان يافت و برخي از آنها چنان دامنهدار و درازمدت بود که هنوز هم تمام نشده و پژوهشگران سختکوش گروههاي بنياد همچنان درحال تحقيق و پژوهش هستند.
روشن است که اگر در آن سالها بنيادي شکل نميگرفت و مديريت خردمندانهاي بر آن حکمفرما نبود و چشمانداز درستي براي آن ترسيم نميشد، ايدههاي بلندپروازانهاي از اين دست هرگز از ذهن استادان و انديشمندان راهي به عرصه عمل و اجرا نمييافت؛ نقش مرحوم آقاي الهي خراساني در اين فرايند انکارناشدني است.
با توجه به ظرفيتهاي گسترده آن روزهاي شهر مشهد و برخورداري آن از دو فضاي فرهنگي حوزه علميه و حضور استادان و دانشآموختگان علاقهمند به عرصههاي پژوهشي، کسي ميتوانست بنيادي را مديريت کند که خودش سابقۀ تحصيل و تدريس در هر دو فضاي آموزشي را داشته باشد. چه کسي بهتر از الهي خراساني که با بهرهمندي از اين ويژگي و داشتن ارتباطات گسترده علمي و فرهنگي با ديگر حوزههاي علميه و شخصيتهاي علمي و فرهنگي، عهدهدار اين مسئوليت شود؟
همين نگاه دوسويه به فضاهاي علمي در کنار گشودگي فکري و سعهصدر، به آن استاد فرهیخته توانايي بخشيد از ظرفيتهاي هر دو حوزه براي پيشبرد برنامههاي بنياد استفاده کند و با بهکارگيري توأمان اساتيد حوزه و دانشگاه، هم در هيأت مديره و هم در گروههاي پژوهشي، فضاي علمي و فرهنگي دلنشيني را فراهم کند و براي هر کدام از پژوهشگران اين دو عرصه دريچههاي تازهاي را بگشايد. راز موفقيت بنياد در آن سالها را بايد در همين فراهم کردن عرصۀ گفتوگو و ديگرپذيري و گشودگي و رواداري جستوجو کرد؛ اکسيري که اگر به درستي رهبري شود، با استفاده از آن ميتوان کارهاي بزرگي را به سامان رساند.
اين همه را بايد در کنار ويژگيهاي شخصيتي مرحوم الهي خراساني ديد؛ روحاني روشننگري که از استوانههاي علم و اخلاق دورۀ خويش درسهاي بسياري آموخته بود و همواره ميکوشيد آنها را حتي در محيطهاي خشک اداري و سازماني نيز به کار بندد و در پرتو معارف اسلامي و قرآني و آموزههاي پيشوايان شيعه، و به ويژه امام رئوف حضرت علي بن موسي الرضا(ع)، با مهرباني و دلسوزي در حد توان و اختيارات خود کارگشاي همکاراني باشد که در تحقق رؤياهاي او به يارياش برخاستهاند. اين را بسياري از پژوهشگران ديروز و امروز بنياد که دورۀ او را درک کردهاند، گواهي ميدهند و بارها از اين ويژگي برجسته آن مرحوم ياد کردهاند.»
سفر به ديار ابدي
اين عالم عامل، پس از عمري تلاش خستگيناپذير در مسير خدمت به دين و فرهنگ، در روز 28 شهريور 1404 شمسي به جوار رحمت الهي شتافت. خبر درگذشت او موجب اندوه فراوان در ميان جامعۀ علمي و ديني بهويژه در مشهد مقدس شد.
مراسم تشييع پيکر پاک ايشان با شکوه تمام در حرم مطهر رضوي برگزار شد و پس از اقامۀ نماز توسط آيتالله حاج شيخ مهدي مرواريد، در رواق دارالعباده حرم مطهر رضوي به خاک سپرده شد. شخصيتهاي برجستۀ علمي و فرهنگي و سياسي، از جمله حضرات آيات عظام سيستاني، سبحاني و کريمي جهرمي در پيامهاي تسليت جداگانه، شخصيت علمي و خدمات فرهنگي مرحوم استاد الهي خراساني را ستودند و او را مايه فخر حوزه علميه خراسان دانستند.
ــــــــــــــ
1- «فرزند حقيقي خراسان و دلداده علي بن موسيالرضا(ع)»؛ دکتر رضا نقدي، مدير گروه فرهنگ و هنر بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي
2- «الگويي از علم، معنويت و نظم»؛ حجتالاسلام محمد الهي خراساني، استاد حوزه علميه مشهد و فرزند استاد فقيد
3- «حجتالاسلام علياکبر الهيخراساني، پدر بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي»؛ يادداشت مشترک دکتر امير سلماني رحيمي (معاون اسبق پژوهشي بنياد پژوهشهاي اسلامي) و حسن آرام (معاون ترويج و اجتماعيسازي بنياد پژوهشهاي اسلامي)
4- «حجتالاسلام علياکبر الهيخراساني، پدر بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي»؛ يادداشت مشترک دکتر امير سلماني رحيمي (معاون اسبق پژوهشي بنياد پژوهشهاي اسلامي) و حسن آرام (معاون ترويج و اجتماعيسازي بنياد پژوهشهاي اسلامي)
5- «رواداري و گشودگي؛ راز موفقيت بنياد در آغازين سالهاي تأسيس»؛ محمدرضا مرواريد، معاون اسبق پژوهشي بنياد پژوهشهاي اسلامي.
6- «حجتالاسلام علياکبر الهيخراساني، پدر بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي»؛ يادداشت مشترک دکتر امير سلماني رحيمي (معاون اسبق پژوهشي بنياد پژوهشهاي اسلامي) و حسن آرام (معاون ترويج و اجتماعيسازي بنياد پژوهشهاي اسلامي)
7- «رواداري و گشودگي؛ راز موفقيت بنياد در آغازين سالهاي تأسيس»؛ محمدرضا مرواريد، معاون اسبق پژوهشي بنياد پژوهشهاي اسلامي.