موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13208
شوش؛ جايي که تاريخ هنوز نفس مي‌کشدوقتي به شوش قدم مي‌گذاري، گويي به دل تقويمي چند هزارساله وارد شده‌

شوش؛ جايي که تاريخ هنوز نفس مي‌کشدوقتي به شوش قدم مي‌گذاري، گويي به دل تقويمي چند هزارساله وارد شده‌اي؛ جايي که هر تپه، هر آجر و هر ستون، فصلي از کتابي بزرگ را روايت مي‌کند. محوطه باستاني شوش، نه فقط يک مجموعه معماري، که داستاني چهار هزار ساله از تداوم زندگي، قدرت، ايمان و هنر در اين خاک است.اين سرزمين، از کاخ آپادانا با ستون‌هاي استوارش تا تپه‌هاي «شهر صنعتگران»، گواهي مي‌دهد که شوش تنها يک شهر نبوده، بلکه مرکز ثقل تمدني بوده است که ايران و جهان را به هم پيوند مي‌داده. در ميان خشت‌ها و آجرهاي خام، هنوز صداي داريوش شنيده مي‌شود که فرمان مي‌دهد و کارگراني از سرزمين‌هاي دور، سنگ‌هاي عظيم را براي ساختن کاخي بياورند که شکوهش تا امروز پابرجاست.شوش ميان دو رود بزرگ، کرخه و دز، آرميده؛ گويي اين دو رود نه‌تنها آب، که حافظه تاريخ را نيز با خود حمل کرده‌اند. وقتي نسيم بر پهنه اين محوطه مي‌وزد، مي‌توان زمزمه صنعتگران، نيايش شاهان، و حتي صداي مؤذن نخستين مسجد جامع شوش را شنيد؛ مسجدي که از قديمي‌ترين‌هاي ايران است و يادگار روزگار ورود اسلام به اين ديار.اما عظمت شوش تنها در گذشته‌اش نيست؛ در امروز ما نيز جاري است. اين که شوش به عنوان ميراث جهاني يونسکو ثبت شده، به اين معناست که اين شهر نه فقط متعلق به مردم خوزستان يا ايران، بلکه متعلق به همه جهان است. شوش سرمايه‌اي است که اگر از آن پاسداري کنيم، پلي مي‌شود ميان نسل‌هاي گذشته و آينده؛ اما اگر بي‌توجهي کنيم، تنها ويرانه‌اي خاموش باقي خواهد ماند.شوش، همچون صندوقچه‌اي پر از راز است. درون آن، اسطوره‌ها، دين‌ها، هنرها و حتي نخستين نشانه‌هاي شهرنشيني مدرن نهفته است. اين محوطه يادآوري مي‌کند که ما فرزندان سرزميني هستيم که تمدن را در دل خاک خود پرورده و حالا وظيفه داريم اين ميراث را براي آيندگان حفظ کنيم.در برابر شکوه شوش، هر مسافر درمي‌يابد که تاريخ فقط در کتاب‌ها نيست؛ تاريخ، همين‌جاست: در ستون‌هاي شکسته آپادانا، در ديوارهاي فروريخته مسجد جامع، در تپه‌هاي خاموش «آکروپل» و در هوايي که هنوز عطر چهار هزار سال زيست انساني را با خود دارد. شوش، شهري است که هنوز نفس مي‌کشد و ما را به تماشاي خود مي‌خواند.*منوچهر برون

عناوین این صفحه