فيلترينگ؛ سياست شکست خوردهغلامرضا بني اسديسالهاست که فيلترينگ اينترنت در ايران به نام «صيانت» از فر
فيلترينگ؛ سياست شکست خوردهغلامرضا بني اسديسالهاست که فيلترينگ اينترنت در ايران به نام «صيانت» از فرهنگ و اخلاق توجيه ميشود، اما نتيجهاي که در زندگي روزمره مردم ميبينيم چيز ديگري است؛ اعصاب فرسوده، هزينههاي اضافي، بياعتمادي و شکاف عميق ميان تصميمگيران و شهروندان. آمارها فرياد ميزنند که اين سياست شکست خورده است. بيش از 80 درصد کاربران ايراني از فيلترشکن استفاده ميکنند. شايد آمار از اين هم بالاتر باشد. هرکس گوشي هوشمند دارد، اگر صفحه آن را نگاه کنيم، آيکونهاي گونههاي فيلترشکن را خواهيم ديد. اين خود ميگويد فيلترينگ حتي اگر با قصد صد در صدي خير هم انجام شده نتيجهاي جز شر نداشته است. يک رويه شر اين است که آمار قانون شکني را بسيار بسيار فراوان کرده است. حال بايد پرسيد چنين وضعيتي نشاندهنده موفقيت سياستي است که قرار بود «محدوديت» ايجاد کند؟ يا برعکس، سندي روشن از ناکارآمدي مطلق طرح و ناکامي مطلق طراحان آن است؟ بايد تصريح کرد که فيلترينگ نهتنها جلوي دسترسي مردم را نگرفته، بلکه به شکل گسترده فرهنگ «دور زدن قانون» را جا انداخته است. نوجواني که براي دسترسي پيدا کردن به سادهترين پيامهايش بايد ويپيان نصب کند، چه تصويري از «قانون» خواهد داشت؟ شهروندي که براي کار و آموزش بايد مدام با اينترنت کُند، قطع و ناامن دستوپنجه نرم کند، چگونه ميتواند اعتماد و رضايت داشته باشد؟از جنبه رواني، اين وضعيتي فرساينده است. از جنبه امنيتي، مردم را در معرض بدافزارها و سرقت اطلاعات قرار ميدهد. و از جنبه اقتصادي، ميلياردها تومان هزينه اضافي بر دوش خانوادهها و کسبوکارها ميگذارد. فقط کاسبان وي پي ان هستند که هزاران ميليارد تومان به جيب ميزنند. البته کاسبان اطلاعات و صاحبان جاسوس ابزارهايي با عنوان وي پي ان رايگان هم بار خود را در اين ميان خيلي خوب ميبندند. جنگ 12 روزه نشان داد که برخيها خيلي راحت به سربازي دشمن رفتند از راهي که با وي پي انهاي رايگان باز شده بود. بپذيرند حضرات يا باز هم زيرسبيلي رد کنند در واقعيت تغييري ايجاد نميشود. واقعيت اين است که فيلترينگ در ايران فراتر از يک «سياست شکستخورده»؛به زخمي بدل شده که هر روز عميقتر ميشود. سياستي که قرار بود «صيانت» بياورد، اکنون «زيان» ميآفريند، زيان فرهنگي، رواني، اقتصادي و حتي اخلاقي و حتي امنيتي.راه درست، مسير شفافيت و اعتماد است. به جاي بستن، بايد آموزش داد. به جاي اجبار، بايد کيفيت ساخت. به جاي تحميل پلتفرمهاي داخلي، بايد آنها را به سطحي رساند که کاربران با ميل و رغبت انتخابشان کنند.حرف مردم روشن است.ميگويند فيلترينگ نه جواب داده و نه خواهد داد. اصرار بر آن چيزي جز بياعتمادي بيشتر و شکاف عميقتر ميان حاکميت و جامعه به بار نميآورد. وقت آن رسيده که تصميمگيران اين سياست فرسوده را کنار بگذارند و به جاي سد کشيدن، پلي براي ارتباطي سالم، امن و دوستانه بسازند. شرايط امروز کشور تسريع در اين امر را اقتضا ميکند.