
بسمالله الرحمن الرحیم
این هفته و در روزهای پایانی ماه صفر، در آستانه سالروز رحلت جانگداز رسول خاتم، حضرت سیدالمرسلین محمد مصطفی(ص)، امام حسن مجتبی و حضرت ثامنالحجج علی بن موسی الرضا علیهالسلام قرار داریم و ایام را در فقدان پیامبر خدا و دو امام معصوم به سوگ نشستهایم.
گرمای هوا و کمبود آب و برق، این هفته نیز بسیاری از استانهای کشور را به تعطیلی کشاند، درست دو هفته پس از آنکه هیأت دولت اعلام کرده بود با تعطیلی روزهای چهارشنبه، و تعطیلی یک هفتگی تابستانی، مخالف است و آنرا به نفع ثبات اقتصادی کشور نمیداند!
واقعیت اینست که کمبودهای ایجاد شده در کشور در طول دهههای اخیر و عدم توجه به رونقبخشی به اقتصاد داخلی و بیتوجهی به رشد متناسب زیرساختها اکنون باعث ورود به مرحلهای شده که باید با تعطیل کردن فعالیتهای اقتصادی به جنگ کمبودها رفت!
هجوم لجامگسیخته گرانیها در این هفته صدای قوه قضائیه را هم درآورد و باعث ورود عدلیه به پروندههای مرتبط با برنج و افزایش 300 درصدی آن شد. متاسفانه گرانیهای اخیر متناسب با پاسداشت مردم در استقامت قهرمانانه جنگ 12 روزه نیست. قطعاً وضعیت معیشت، تورم، گرانی و شرایط آشفته اقتصادی چیزی نیست که شایسته این مردم فهیم، وفادار و سربلند باشد. این حق طبیعی مردم است که از یک رفاه نسبی و ثبات اقتصادی بهرهمند باشند و حکومت وظیفه دارد سیاستهای کلی را بر این اساس و مدار بنا کند و قطعاً هیچ مصلحتی در نظام، بالاتر از این نیست که حاکمیت، کمر به بهبود شرایط معیشتی جامعه ببندد و مردم را از این فشارهای کمرشکن رهایی بخشد.
هجوم و ورود غیرمجاز اتباع بیگانه به کشور در سالهای اخیر که در سایه بیتوجهی به عواقب خطرناک تغییر بافت جمعیتی در برخی استانهای کشور ایجاد شده اکنون خود را در قاب بحرانهای امنیتی، انتظامی و حتی نظامی نشان میدهد که مسئولان را به چارهاندیشی وادار کرده بطوری که وزیر کشور وعده داده تا پایان امسال حدود 2 میلیون نفر از این اتباع غیرمجاز از کشور اخراج شوند. انتظار مردم اینست که اخراج اتباع غیرمجاز با سرعت بیشتری انجام شود.
هفته جاری شاهد سفر رئیس جمهور به ارمنستان و بلاروس و انعقاد تفاهمهای همکاری در زمینههای مختلف بودیم. سفر پزشکیان به ارمنستان در گیرودار امضای کریدور زنگهزور در واشنگتن و تسلط آمریکا بر این دالان حیاتی، موضوعی است که از هماکنون به عنوان یک تهدید راهبردی کشورمان را در معرض خطر قرار میدهد.
دیدار هفته گذشته الهام علیاف رئیس جمهور آذربایجان با نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان در واشنگتن و قرارداد صلح باکو و ایروان، با این حاشیه بسیار مهمتر از متن همراه بود که دالان زنگهزور به پیشنهاد ترامپ برای مدت 99 سال به آمریکا اجاره داده میشود و در آنجا گذرگاهی به نام معبر ترامپ احداث خواهد شد. در پی این رویداد، واکنشهای گستردهای ایجاد شد که مهمترین آنها مربوط به مخالفت جمهوری اسلامی ایران و روسیه بود که هر دو کشور تأکید داشتند کشورهای منطقه اجازه ورود بیگانگان به زنگهزور را نخواهند داد. از طرف دیگر مسئولان ارمنستان نیز اعلام کردند این کشور کنترل و مدیریت زنگهزور را به هیچ کشوری واگذار نخواهد کرد. سفر رئیس جمهور پزشکیان به ایروان نیز برای به دست آوردن اطمینان درباره آن چیزی است که طرف ارمنی درباره عدم ایجاد مشکل و تهدید برای کشورهای همسایه از جمله ایران درباره توافق زنگهزور وعده داده است.
صحنه بینالمللی در این هفته شاهد تحولات متعددی بود. در فلسطین اشغالی، در حالی که صهیونیستها همچنان به کشتار مردم فلسطین ادامه میدهند و درصدد اشغال کامل نوار غزه میباشند، تلاشهایی برای برقراری آتشبس در دوحه، توسط مصر و قطر صورت گرفت. حماس نیز آنرا پذیرفته است. طراحان این پیشنهاد، با خوشبینی از اینکه به طرح ویتکاف، فرستاده آمریکا نزدیک است، آنرا ارائه دادند ولی همانگونه که پیشبینی میشد با مخالفت نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی مواجه گردید.
با این مخالفت، بار دیگر امیدها برای توقف جنگ و نسلکشی در غزه رنگ باخت. به اذعان کارشناسان، نتانیاهو با طرح شروط غیرقابل اجرا، عمداً توافقها را به شکست میکشاند تا با ادامه جنگ، به حیات سیاسی خود تداوم بخشد. شمار شهدای جنایات صهیونیستها در غزه، این هفته از 62 هزار نفر گذشت و سازمانهای بینالمللی هشدار دادهاند در صورت حمله زمینی ارتش صهیونیستی به غزه، فجایع گستردهتری به وجود خواهند آمد.
این هفته در جنگ اوکراین نیز تحولات تازهای صورت گرفت. پس از دیدار پوتین با ترامپ، که طرفین مدعی شدند مثبت بوده است، دیدار دیگری نیز با شرکت رئیس جمهوری اوکراین و رهبران اروپا در کاخ سفید با ترامپ، با محوریت جنگ اوکراین برگزار گردید. واقعیت این است که جنگ اوکراین اکنون چند طرف پیدا کرده است که هر کدام به دنبال منافع خود هستند؛ پوتین درصدد است با تکیه بر تواناییهای نظامی روسیه در سایه زرادخانه هستهای و پیشروی در اوکراین، غرب به ویژه اروپا را تحقیر کرده و اقتدار شوروی را زنده کند و خود را قهرمان ملی معرفی کرده و از این طریق، پایگاه داخلی خود را مستحکم سازد. ترامپ که تلاش میکند جنگ اوکراین را خاتمه دهد و با این عمل، ضمن تقویت پایگاه داخلی، خود را به اصطلاح مرد صلح جلوه دهد. وی حتی با سرپوش نهادن به نقشش در بزرگترین جنایت قرن، یعنی کشتار فلسطینیها، در اندیشه کسب جایزه صلح نوبل است. اروپا نیز در تلاش است با ابزارهای در اختیار، ازجمله تحریم اقتصادی و جلب حمایت آمریکا خود را از موقعیت تحقیرآمیز ناشی از قدرتنمایی نظامی روسیه خلاص سازد. متأسفانه در جریان این جنگ قدرت چندجانبه، این مردم اوکراین هستند که قربانی ماجراجویی ارتش روسیه و بده بستانهای سیاسی قدرتهای خارجی قرار گرفتهاند.
این هفته گروه شورشی طالبان، چهارمین سالگرد بازگشت به قدرت در افغانستان را جشن گرفت. طالبان در پی معامله سیاسی با آمریکا در اجلاس دوحه در سال 1398 در 24 مرداد 1400 با خروج سازمان یافته نیروهای آمریکایی و سقوط دولت اشرف غنی به قدرت رسید. طالبان که کارنامهای سیاه در پرونده چند دهه گذشتهاش در افغانستان دارد به توصیه حامیان بینالمللی خود کوشید خود را «بهروزشده» معرفی کند. هیبتالله، سرکرده گروه طالبان در مراسم جشن سالگرد به قدرت رسیدن مدعی شد در دوره حاکمیت این گروه، امنیت و ثبات به این کشور بازگشته و ظلم و ستم رخت بربسته است. این ادعاهای سرکرده طالبان در حالی مطرح شد که افغانستان، این سالها یکی از تاریکترین دورههای تاریخی خود را میگذراند، حکومت طالبان با ظالمانهترین شکل، مخالفان و منتقدان را سرکوب میکند، رعایت حقوق اساسی مردم، محلی از اعراب ندارد. مخالفان و وابستگان به حکومت سابق مورد مجازاتهای گوناگون واقع میشوند و حقوق سایر اقوام و اقلیتها به وضوح نقض میشود. زنان از کمترین حقوق اولیه همانند تحصیل، کار و یا حضور در مجامع عمومی محروم هستند. همانطور که مخالفان داخلی طالبان میگویند در چنین شرایطی هرگونه امتیاز و به رسمیت شناختن طالبان، کمک به بقای این گروه شورشی و افراطی محسوب میشود و ظلم به مردم افغانستان است.