۲۹
تیر
۱۴۰۲
صفحه جهان: به انگیزه چهلمین سالگرد ارتحال مرجع مجاهد، حضرت آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی (رض)
بسمالله الرحمن الرحیم
اِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَاالله ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَائِکَهُ اَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَاَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت،30). آنان که گفتند محققاً پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند، فرشتگان بر آنها نازل شوند که دیگر هیچ ترس و حزن و اندوهی نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که انبیاء وعده دادند، بشارت باد.
در شب اول محرم سال 1405 قمری برابر با پنجم مهرماه 1363 شمسی روح ملکوتی مجاهد عظیمالشان، فقیه بزرگ و مرجع عالیمقام حضرت آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی پس از یک عمر تلاش علمی و مبارزه با استعمارگران و طواغیت زمان دعوت حق را لبیک گفت و به جوار رحمت الهی رجعت کرد. این عالم بزرگ در شب یکشنبه 13 ماه شعبان 1309 قمری برابر با 24 اسفند 1270 شمسی در شهر شیراز و در بیتی روحانی به دنیا آمد و در دامان مادری علویه و تحت اشراف پدر بزرگوارش مرحوم آیتالله العظمی حاج سید محمد طاهر موسوی که از فقها و علمای بزرگ شیراز بود پرورش یافت. در سال 1294 شمسی به نجف اشرف عزیمت نمود و از محضر آیات عظام حوزه نجف کسب فیض نمود و پس از سیزده سال تحصیل و تدریس در حوزه نجف و کسب اجازات اجتهادی در سال 1306 شمسی به ایران و شهر شیراز مراجعت کرد.
در این سال رضاخان تاج شاهنشاهی به سر گذاشت و بر مظالم و جنایات خود افزود و استبداد و اختناق شدیدی در کشور حاکم کرد. مرحوم آیتالله سید عبدالله شیرازی در برابر مظالم و دین ستیزی رضاخان قلدر نمیتوانست سکوت کند و پیوسته در فکر مبارزه با این حاکم جبار و ستمگر بود. او ابتدا جلسات متعددی با علمای شیراز و اصفهان و دیگر بلاد برگزار کرد و در نهایت قرار شد نمایندگان علمای شیراز و اصفهان به قم رفته و با زعیم حوزه و مرجع بزرگ حضرت آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی ملاقات و برای مبارزه با دسیسههای رضاخان چاره اندیشی نمایند. حضرت آیتالله سید عبدالله شیرازی و آیتالله سید عبدالباقی آیتاللهی به نمایندگی عازم قم شدند و در آن شهر مدت دو ماه اقامت و دیدارهای مکرری با حضرت آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری و علمای سایر بلاد از اصفهان و خراسان، همدان و باختران و دیگر شهرها داشتند و تلگرافهای متعددی به رضا شاه فرستاده و اعلام نارضایتی کردند و در نهایت رضاخان نخست وزیرش مخبرالسلطنه را به همراه تیمور تاش وزیر دربارش به قم فرستاد تا با آقایان علماء مذاکره کنند و آنان نیز به مدت 5 روز در قم ماندند و در آخر بناچار در برابر موضع محکم علماء تسلیم شده و با تنظیم تعهدنامهای در پنج ماده که به امضای خودشان و رضاشاه رسید قول دادند که رعایت احکام شرعیه را داشته باشند و به تعظیم شعائر دینی و مصالح ملت و استقلال آن پایبند باشند. البته رضاخان بر این تعهد نامه پایبند نماند و در جهت اجرای فرامین اربابان انگلیسیاش مکرراً این تعهدنامه را نقض نمود و در آخر هم علناً برنامه کشف حجاب را اعلام کرد.
مبارزه آیتالله شیرازی با کشف حجاب رضاخان
به محض اعلام کشف حجاب، حضرت آیتالله شیرازی مجدداً از شیراز راهی قم شد تا با حضرت آیتالله شیخ عبدالکریم حائری مرجع عظمی و موسس حوزه علمیه قم به صلاح و مشورت بنشینند. ایشان گفتگوهای مفصلی با معظم له انجام میدهد و از ایشان میخواهند که در مقابل حکومت رضاخان مواضع جدیتر و سرسختتری بگیرند و بالاخره پس از دو هفته اقامت در قم راهی مشهد میشود.
آیتالله شیرازی و قیام مسجد گوهرشاد
آیتالله شیرازی با عموم علماء و آقایان مشهد جلسات متعددی برگزار میکنند و نتیجه این میشود که به تلگرافات قناعت نکرده و اقدامی جدی در مقابل حرکات ضد اسلامی رضاخان انجام دهند که منجر به تحصن در مسجد گوهر شاد میشود. مسجد گوهرشاد با آن وسعت، مملو از جمعیت متحصنان و معترضان بود و چندین شبانه روز مردم پیوسته در مسجد ماندند و سخنرانان مذهبی هم از فرصت استفاده کرده پیاپی در آن مسجد به منبر میرفتند و هر یک به افشاگری جنایات رضاخان و اهداف ضد دینی و اسلامی او میپرداختند. بالاخره رژیم جبار رضاخانی نتوانست این اعتراضات را تحمل کند و به مردمی که به حرم امام رضا(ع) پناه آورده بودند و هیچ وقت گمان نمیکردند که در آنجا قتل و خونریزی رخ دهد، ناگهان غافلگیرانه و دیوانه وار از پشت بام مسجد گوهرشاد، مردم مسلمان را به رگبار گلوله بستند و مانند برگ خزان هزاران نفر را نقش بر زمین کردند و آنقدر مردم مظلوم را بخاک و خون کشیدند که در صحن و شبستانهای مسجد گوهرشاد جریان خون همچون جوی آب جاری شد! ناگفته نماند که در این واقعه هولناک عده زیادی از مردم سینههای خود را مقابل علماء سپر کردند تا به آنان آسیبی نرسد و بدین ترتیب آیتالله شیرازی و دیگر علماء با از جان گذشتگی مردم از گزند این حادثه مصون ماندند.
زندانی شدن آیتالله شیرازی به دستور رضاخان
پس از وقایع مسجد گوهر شاد بلافاصله رضاخان دستور دستگیری ده نفر عالمی که از مشهد برای او تلگرام مخالفت فرستاده بودند را صادر کرد و آیتالله شیرازی و مابقی علماء را دستگیر و راهی تهران کردند.
شرح وضعیت خوفناک زندان تاریک و سلولهای ترسناک و شکنجه آقایان در این مقال نمیگنجد ولی زندانی کردن علما برای رضاخان هزینه بر بود و با موجهای وسیعی از خشم و نفرت حتی در دیگر کشورهای اسلامی مانند هند و پاکستان روبرو شد. رضاشاه هم که با سابقه مبارزاتی مسلمانان هند و شیعیان غیور آنجا آشنا بود دریافت که اگر آنها حکم تکفیرش را صادر کنند بسیار تبعات بدی برای او خواهد شد و از داخل و خارج هجمه به سوی او فراوان میشود، لذا سریعاً دستور آزادی آقایان علماء را صادر کرد و آیتالله شیرازی نیز پس از آزادی از زندان به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در شهر ری رفت و پس از آن به شیراز بازگشت.
بازگشت به شیراز و مهاجرت به نجف اشرف
آیتالله شیرازی پس از ورود به شیراز تحت نظر و کنترل اداره امنیت آن شهر بود و هرگاه به مدرسه خان برای تدریس و یا برای اقامه نماز به مسجد میرفت همیشه دو مامور امنیتی همراه ایشان بودند و بالاخره این فشارها و اختناق گسترده روز بروز بیشتر میشد و حتی رضاخان دستور داده بود تا روحانیون و علماء نیز با همسرانشان بدون حجاب در مجالس حکومتی باید حاضر شوند. آیتالله شیرازی تن به این ذلت نمیدهد و روزی پس از نماز صبح مخفیانه از شیراز خارج و مجدداً وارد نجف میشوند.
حمایت از مجاهدات مرحوم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی، پشتیبانی و همراهی با فدائیان اسلام و محکوم نمودن جنایت اعدام شهید حجتالاسلام سید مجتبی نواب صفوی و یارانش، مخالفت و مبارزه با لایحه ننگین انجمنهای ایالتی و ولایتی شاه، تلگرام شدیداللحن به اسدالله علم نخستوزیر شاه و اعلام ضرورت لغو آن لایحه استعماری، برخورد با رفراندوم ششم بهمن 1341 محمد رضا پهلوی و موضع گیری بر علیه انقلاب سفید شاه از جمله اقداماتی است که آیتالله سید عبدالله شیرازی در نجف انجام داد. محکومیت کشتار مدرسه فیضیه و حمایت از مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی از سال 1342 و گرامیداشت قیام 15 خرداد و اعتراض به برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی و اعتراض به اخراج علماء و طلاب حوزه نجف ازسوی دولت عراق و ارسال نامه اعتراض آمیز به حسن البکر رئیسجمهور عراق در پی اعدام پنج تن از علمای شیعه و اعتراض به اخراج ایرانیان بخشی از فعالیتها و اقدامات آیتالله شیرازی در این مقطع زمانی است.
مهاجرت مجدد از عراق به ایران
آیتالله شیرازی در آذر ماه سال 1354 تصمیم به مهاجرت از عراق به ایران گرفتند و به هنگام ترک نجف اعلام نمودند: میخواهم صدای ملت مسلمان و مظلوم و ستمدیده و رنج کشیده عراق را به جهانیان برسانم و مسلمانان جهان را علیه رژیم ضد اسلامی و عفلقی حاکم بر عراق به حرکت درآورم. آیتالله شیرازی در تاریخ 10 بهمن 1354 وارد شهر مقدس مشهد شدند و در جوار مضجع ملکوتی حضرت امام علی ابن موسی الرضا(ع) رحل اقامت افکندند. از بدو ورود آیتالله شیرازی به مشهد، حوزه علمیه خراسان که پس از رحلت آیتالله العظمی سید محمد هادی میلانی در 17 مرداد همان سال کم فروغ شده بود مجدداً جان تازهای یافت و بیت آیتالله شیرازی از آن پس محوریت علماء و روحانیون مشهد و خراسان را پیدا کرده بود. ساواک شاه اقامت آیتالله شیرازی را در مشهد خطرناک ارزیابی میکرد و مرتباً تمامی افعال و رفتار ایشان را به تهران اطلاع میداد بطوری که مجموعه گزارشهای ساواک درباره این مقطع زمانی تا پیروزی انقلاب که سه سال بیشتر نبود یک کتاب قطوری شده است که در تابستان 1395 ازسوی مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات چاپ و منتشر گردید.
پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در نجف در سال 1356 و شروع دوباره نهضت امام خمینی، آیتالله شیرازی نیز به حمایت از مبارزات مردم مسلمان در قم و تبریز پرداخته و با صدور اعلامیههایی از موج اعتراضاتی که سراسر کشور را فرا گرفته بود اعلام پشتیبانی کردند.
در روز نهم دی ماه 1357 گروههای مردمی در منازل آیات عظام سید عبدالله شیرازی، سید کاظم مرعشی و قمی تجمع کرده و شعارهایی علیه رژیم شاه دادند و به سوی استانداری حرکت کردند که متاسفانه از بالای تانکها به سوی مردم تیراندازی کردند و عدهای هم شهید و مجروح شدند که در پیامد آن آیتالله شیرازی روز 12 دی ماه را عزای عمومی اعلام کردند و تذکرات مهمی را اعلام نمودند و از این زمان هر روز تجمعات علماء و مردم غیور مشهد در بیت و حسینیه ایشان برقرار بود و مرکز ثقل مبارزه در مشهد گشته بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیتالله شیرازی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی نقش زیادی داشتند و ضمن فتوایی رای دادن به جمهوری اسلامی را وظیفه دینی هر فرد مسلمان اعلام کردند.
پشتیبانی از رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی کار پیوسته ایشان بود بطوری که در جهت تقویت روحیه رزمندگان اسلام پس از شکست حصر آبادان، شهادت شهید چمران، آزادی هویزه، عملیات فتح المبین و آزاد سازی خرمشهر مکرراً اعلامیههایی را صادر فرمودند. انجام خدمات عام المنفعه از قبیل تاسیس مدارس علمیه و مسجد و بیمارستان و کتابخانه در عراق و ایران فصل درخشانی از زندگی آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی است که در این مقال نمیگنجد. همچنین تبیین جایگاه علمی ایشان و معرفی تالیفات گسترده منتشر شده و منتشر نشده ایشان هم مقاله مستقلی را میطلبد، اما اجمالاً بیش از 30 رساله علمی و فقهی از ایشان به جای مانده و خوشبختانه بسیاری از تقریرات دروس ایشان نیز در مجلّدات مختلف و مجموعاً 12 جلد چاپ و منتشر شده است.
رحلت آیتالله شیرازی در شب اول محرم
اعلام رحلت آیتالله شیرازی در 5 مهرماه 1363 شمسی مطابق با اول محرم 1405 قمری قاطبه ملت ایران را عزادار کرد و امام خمینی (رض) در اعلامیهای ضمن عرض تسلیت این مصیبت عظمی به پیشگاه حضرت ولی عصر (ارواحنا له الفداء) و مسلمین جهان، فقدان آن مرجع بزرگوار را ثلمهای بر اسلام و مسلمین خواندند و یادآور شدند که این ضایعه جبران ناپذیر است. فردای آن روز پیکر پاک این عالم بزرگ بر دوش صدها هزار نفر از مردم خراسان تا حرم مطهر حضرت رضا(ع) تشییع و در کنار مرحوم آیتالله العظمی میلانی به خاک سپرده شدند.
آیتالله شیرازی قریب هشتاد سال از عمر با برکت خود را پیوسته در تحصیل و تدریس و بیان معارف دین و جهاد و مبارزه با ستمگران در هر عصر و دوران گذراند و از این جهت کمتر کسی را میتوان یافت که از اواخر دوره قاجار با استعمارگران و دست نشاندگان انگلیس و دولتهای پهلوی و رژیم بعث عراق تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن در تداوم نهضت و به بار نشستن انقلاب اسلامی تلاش کرده باشد.
از این رو به حق میتوان حضرت آیتالله العظمی سید عبدالله شیرازی را از مصادیق آیه شریفه «اِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا الله ثُمَّ اسْتَقَامُوا...» دانست، چون از زمانی که ایمان در دلش جای گرفت و مستحکم شد بر این ایمان استقامت ورزید و از 21 سالگی به همراه پدربزرگوارش تبعید شد و پس از آن نیز در کوران حوادث شیراز و مبارزات علماء با رضاخان و پسرش حضور جدی داشته و دائماً با دولتهای جائر و ظالم و ستمگر در ستیز بود. خدای متعال را شکر گزاریم که چراغ این بیت علم و جهاد همچنان روشن است و فرزند والای ایشان آیتالله سید محمد علی شیرازی در ادامه راه ایشان مصمم هستند.
امیدوارم فرصت چهلمین سالگشت ارتحال این عالم بزرگ و مجاهد نستوه زمینهای باشد تا بتوانیم این اسطورههای ایمان و تقوی، علم و جهاد و مبارزه را به نسل جدید در تداوم راه آنان معرفی کنیم و قطعاً جایگاه صدا و سیما در انجام این مهم حائز اهمیت است. عاش سعیداً و مات سعیداً.
مرتضی نجفی قدسی