بسمالله الرحمن الرحيم
ملاحظه اظهارنظرها و توصيههاي مختلف درباره حضور يا عدم حضور ايران در اجلاس شرمالشيخ مصر با موضوع امضاي پيمان صلح غزه که در روزهاي گذشته تقريباً فضاي مجازي و صفحات مطبوعات را به تسخير درآورده بودند و نوع مواجهه دولت با اين اظهارنظرها و توصيهها فارغ از اصل موضوع، حاوي پيام ارزشمندي است که بايد مورد توجه خاص قرار گيرد.
اينکه افراد مختلف از جناحهاي سياسي و همينطور فعالان سياسي مستقل درباره لزوم حضور رئيس جمهور ايران در اجلاس شرمالشيخ که با حضور رئيس جمهور آمريکا و با موضوع خاص توقف جنگ غزه برگزار ميشد، نظر موافق يا مخالف خود را اعلام کنند و دولت نيز با اطلاع يافتن از اين نقطهنظرها موضوع را در هيأت وزيران به بحث و بررسي بگذارد و به اين نتيجه برسد که شرکت نکند ولي از هر اقدامي براي سرافرازي صلح حمايت و ابراز خرسندي نمايد، به اين معناست که در جامعه همه بايد نظر خود را مطرح کنند و دولتمردان نيز بعد از اطلاع يافتن از نظرهاي مختلف و با توجه به اطلاعاتي که از صحنه بينالملل و منطقه دارند تصميم مقتضي را بگيرند و به آن عمل کنند. در جامعه امروز ما آنچه مهم است همين تنوع نظرها و تصميمگيري براساس جمعبندي مجموعه نظرها و اطلاعات است بدون آنکه هيچيک از اطراف ماجرا اصرار داشته باشند نظر خودشان عين حق است و نظر ديگران عين باطل. هنوز هم البته در جامعه ما افرادي وجود دارند که خود و نظر خود را حق مطلق ميدانند و ديگران را لشکريان جبهه باطل ميپندارند. اين جهالت خطرناک، که متأسفانه دامنگير بعضي رسانهها هم هست، مشکلات زيادي را براي کشور به وجود ميآورد که در گذشته تجربههاي تلخي از آن داشتيم و در حال حاضر با اينکه در مسير کاهش قرار دارد ولي هنوز هم اصحاب اين جهالت تاريکخانهاي در تلاش هستند تفکر ارتجاعي خود را به جامعه بيدار دوران جريان آزاد اطلاعات تحميل کنند. اگر آنها هم بدون اصرار بر تحميل، درصدد اعلام نظرات خود برآيند و بر آنچه معتقدند درست است پافشاري کنند و به مخالفين نظر خود انگ وابستگي نزنند، کار آنها نيز قابل تحسين و به نفع جامعه است. آنچه هنوز تا حدودي جامعه ايران را آزار ميدهد فاصلهاي است که عدهاي از اظهارنظرکنندگان اعم از اصحاب رسانه و فعالان سياسي و جناحي با آزادانديشي و قائل شدن حق اظهارنظر براي ديگران دارند. اين انحصارطلبي فکري بيماري خطرناکي است که بايد معالجه شود.
جهان پيشرفته امروز براي منازعه بر سر مقولاتي که همه ميتوانند درباره آنها نظر بدهند و دستاندرکاران اجرائي نيز آزادانه تصميم بگيرند و البته پاسخگوي آن نيز باشند، فرصتي ندارد. در ايران امروز، مشکلات بقدري زياد است که بايد همگان اولويت را به حل آنها بدهند و درباره موضوعات اختلافي بعد از اظهارنظرها سريعاً به وحدت عملي برسند. وجوه مشترک فراواني وجود دارند که تمام افراد اطراف منازعات درباره آنها اتفاق نظر دارند. همه معتقدند رژيم صهيونيستي اشغالگر و نامشروع است و نبايد کاري که موجب تأييدش شود انجام گيرد. همه معتقدند بهترين راه براي حل اختلافات با غرب، راه ديپلماسي است. همه معتقدند براي حفاظت از تماميت ارضي و اعتبار بينالمللي ايران بايد با تکيه بر همبستگي ايستادگي کرد. همه معتقدند در مذاکرات و تعاملات سياسي، منافع ملي خط قرمز است و در هر حال بايد صيانت شود.
با وجود اينهمه وجوه مشترک، دامن زدن به منازعات که وقت، توان و امکانات کشور را به هدر ميدهد کار عاقلانهاي نيست. اگر حضور در فلان اجلاس ممکن است باعث تضعيف ايران شود ميتوان ديپلماسي را از نقطه ديگري دنبال کرد که با اين مشکل مواجه نباشد. مردم ايران به ميزاني از بلوغ سياسي رسيدهاند که بتوانند آزادانه از انحصارطلبيهاي فکري عبور کنند. اکنون نوبت جناحها و فعالان سياسي است که با کنار گذاشتن اين خصلت منفي، بلوغ فکري خود را به اثبات برسانند.