اسماعيل محمدي
بيست و سوم مهرماه سالروز شهادت آيتالله عطاءالله اشرفي اصفهاني از ياران بنام امام خميني است. وي سال 1281 در خانوادهاي روحاني در خمينيشهر اصفهان به دنيا آمد. درسهاي مقدماتي را در آنجا خواند و در دوازده سالگي، به اصفهان رفت و در حوزه اصفهان دروس سطح و خارج اصول را آموخت و براي ادامه تحصيل بر اثر اصرار دوستانش، در اواخر حيات حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي به قم رفت و در امتحاناتي که به اجبار رژيم پهلوي برگزار شد شرکت کرد و جواز پوشيدن عمامه و لباس را گرفت.
اشرفي اصفهاني يک سال در درس خارج فقه آيتالله حائري و ده سال در درسهاي خارج فقه و اصول آيات ثلاث سيدمحمدتقي خوانساري، سيدصدرالدين صدر و سيدمحمد حجت کوهکمرهاي و دوازده سال در درسهاي خارج فقه و اصول آيتالله سيدحسين بروجردي شرکت کرد و فلسفه را از امام خميني فرا گرفت. وي به مدت 23 سال در حوزه علميه قم اقامت داشت و مورد توجه اساتيد خود؛ آيات خوانساري، صدر و حجت کوهکمرهاي قرار گرفت. او از آيتالله خوانساري اجازه امور حسبيه و اجتهاد دريافت کرد و سپس از آيتالله بروجردي اجازه امور حسبيه گرفت.
در سال 1330 آيتالله بروجردي براي ساماندهي حوزه علميه قم برنامه امتحانات عمومي را بنا نهاد که اشرفي اصفهاني از اعضاي هيئت امتحانات بود. وي در سال 1335 به نمايندگي از آيتالله بروجردي براي اداره حوزه علميه کرمانشاه و حل مسائل شرعي و اجتماعي به آن شهر سفر کرد.
حمايت از قيام امام خميني
اشرفي اصفهاني که از هنگام حضور در قم، با امام خميني آشنا شده بود، پس از رفتن به کرمانشاه ارتباط خود را با امام خميني حفظ کرد، و پس از درگذشت آيتالله بروجردي، با مطرحکردن مرجعيت امام خميني، مردم را به تقليد از ايشان به عنوان مرجع اعلم دعوت کرد. وي در سخنرانيهاي خود در مسجد آيتالله بروجردي کرمانشاه موضوعات سياسي را مطرح ميکرد و در اعتراضهاي مردمي عليه رژيم پهلوي شرکت داشت. همين مسئله باعث شد سازمان اطلاعات و امنيت کشور (ساواک) او را تهديد به تبعيد کند. پس از دستگيرشدن امام خميني در سال 1342، اشرفي اصفهاني در مسجد آيتالله بروجردي کرمانشاه سخنراني کرد و از مردم خواست در اعتراض به دستگيري ايشان تظاهرات کنند. به همين دليل وي به شهرباني احضار شد تا تعهد بدهد و بر ضد مصالح رژيم اقدامي نکند اما او تأکيد کرد ورقهاي را که در آن به رهبر مذهبي مردم توهين شده، امضا نخواهد کرد. وي سپس همراه گروهي از علماي کرمانشاه به عنوان علماي مهاجر براي آزادي امام خميني به تهران رفت. آيتالله اشرفي همچنين با علما و مراجع قم و مشهد ديدار کرد و از آيات سيدمحمدرضا گلپايگاني و سيدشهابالدين مرعشي نجفي از مراجع وقت خواست از حرکت امام خميني حمايت کنند.
آيتالله اشرفي اصفهاني پس از آزادي امام خميني از زندان در فروردين 1343، به قم رفت و با ايشان ديدار کرد و در ارديبهشت همان سال اجازه امور حسبيه از امام خميني دريافت کرد. وي وجوه شرعي را از طريق بانک براي امام خميني ميفرستاد تا به رژيم پهلوي نشان دهد به ايشان علاقهمند است و او را مرجع اعلم ميداند. وي پس از تبعيد امام خميني به نجف، وجوه شرعي را به نجف ميفرستاد اين امور باعث شد ساواک بار ديگر او را به تبعيد و زندان تهديد کند.
امام خميني که در نامههاي خود از اشرفي اصفهاني به شيخ العلماء الاعلام و عماد الاعلام ياد کردهاست، در تير 1348، فرستادن وجوهات شرعي توسط وي به شهابالدين اشراقي در قم و صرف وجوهات در اداي دين را بيمانع دانست و در تير 1349 و آبان 1353 به وي اجازه داد از وجوه شرعي در کمک به افراد نيازمند و طلاب علوم ديني و تعمير مساجد و مواردي که لازم ميداند، مصرف کند. ايشان در مواردي نيز به نامههاي احوالپرسي وي پاسخ دادهاست.
ايجاد زمينه گسترش قيام امام
اشرفي اصفهاني با نشر اعلاميه و نوار سخنراني امام خميني در کرمانشاه، زمينه گسترش قيام را فراهم کرد و با دعوت از روحانيان مبارز مانند آيات ابوالقاسم خزعلي، سيدعبدالکريم هاشمينژاد و محمد يزدي در ايام تبليغي در گسترش مرجعيت امام خميني و زمينهسازي نهضت اسلامي در کرمانشاه کمک ميکرد.
در اسفند 1350 امام خميني در جواب نامه وي درباره اختلافاتي که ميان روحانيان کرمانشاه در خصوص مرجعيت مطرح شده بود، اظهار تأسف کرد و تأکيد کرد مرجعيتي که نقشاش امروز به بيان مسئله خلاصه شدهاست و نه چيز ديگر، ارزش آن را ندارد که درباره آن بحث شود و آنچه امروز مورد نياز است مسئله وحدت و تفاهم بين مردم است که نبايد از آن غفلت کرد.
رهبري اعتراضات
در آبان 1356 اشرفي به مناسبت درگذشت مشکوک سيدمصطفي خميني، ضمن فرستادن تلگرام تسليت به امام خميني، مجلس بزرگداشتي در کرمانشاه برگزار کرد، و ايشان نيز طي نامهاي از وي تشکر کرد.
همچنين پس از اهانت روزنامه اطلاعات در هفدهم دي 1356 به امام خميني و شهادت گروهي از مردم قم در نوزدهم دي همان سال، آيتالله اشرفي اصفهاني در برپايي اعتراضات مردمي کرمانشاه عليه رژيم پهلوي نقش اساسي ايفا کرد. وي در مهر 1357 رهبري راهپيمايياي را بر عهده داشت که براي محکومکردن فاجعه کشتار هفدهم شهريور به دست رژيم پهلوي برگزار شده بود. درحاليکه او پيشاپيش مردم حرکت ميکرد، نظاميان رژيم و نيروهاي ساواک به او حمله کردند که چند نفر از مردم مجروح و شهيد شدند و وي به شدت آسيب ديد.
ساواک سپس در چهاردهم مهر 1357 به خانه اشرفي حمله کرد و او را به اتهام اخلال در نظم و امضاي اعلاميه تحريکآميز و ايجاد شورش، دستگير کرد و به تهران برد و در کميته شهرباني زنداني کرد؛ اما به دنبال اعتراضهاي شديد مردمي، آيتالله اشرفي پس از چند روز آزاد شد و بار ديگر به فعاليت سياسي خود در کرمانشاه ادامه داد؛ و چنانکه طي اعلاميهاي مشترک همراه روحانيان ازجمله عبدالجليل جليلي، محمدرضا کاظمي، سيدمحمود لاري و سيدمرتضي حسيني نجومي، درباره غارت بيتالمال به دست کارگزاران رژيم پهلوي و توطئه جدايي ميان ارتش و ملت، به مردم هشدار داد.
ازجمله فعاليتهاي وي امضاي اعلاميهاي به عنوان خلع محمدرضا پهلوي از سلطنت بود که همراه آيات سيداسدالله مدني، سيدعبدالحسين دستغيب، سيدجلالالدين طاهري اصفهاني و محمد صدوقي امضا شد.
امام جمعه کرمانشاه و حضور در جبهه
پس از بازگشت امام خميني به ايران، آيتالله اشرفي اصفهاني در 15 بهمن در مدرسه علوي تهران با ايشان ديدار کرد. امام خميني پس از پيروزي انقلاب اسلامي به درخواست علماي کرمانشاه، در 14/7/1358 وي را به امامت جمعه کرمانشاه منصوب کرد. وي در خطبههاي خود به موضوع جنگ تحميلي عراق عليه ايران و اهميت حضور مردم در جبهههاي حق عليه باطل اهتمام داشت و خود وي نيز در مناطق جنگي حضور مييافت؛ ازجمله اينکه چهار بار در جبهه ايلام، سه بار در جبهه قصر شيرين، و جبهه گيلان غرب حضور يافت. وي با وجود کهولت سن در ستاد عمليات مسلمبنعقيل حضور داشت و در فروردين 1361 در عمليات فتحالمبين، رمز حضرت زهرا (س) را به فرمانده نيروي زميني پيشنهاد کرد. وي پس از آزادي گيلان غرب نيز در بازسازي آن حضور فعال داشت. امام خميني يک روز پيش از شهادت اشرفي اصفهاني، از اقدام وي در سرکشي از جبهههاي جنگ با وجود کهولت سن ستايش کرد.
امام خميني از ديدگاه اشرفي
اشرفي اصفهاني ارادت و علاقه ويژهاي به امام خميني داشت و مقام علم، تقوا و زهد ايشان را بينظير ميدانست و معتقد بود ايشان اهتمام دارد حتي ترک اولايي نکند. از نظر وي امام خميني در رأس همه فقيهان بود و هيچ فقيهي را نميتوان با وي در مرتبه مخالفت هواي نفس مقايسه کرد وي خاطرنشان ساخته که امام خميني هيچگاه براي به دست آوردن مقام مرجعيت و رهبري تلاش نکرد و پس از مرجع و رهبرشدن از غرور به دور ماند و اينها همه ناشي از مجاهده و ساختهشدن نفس ايشان بود.
شهادت
وي که انتظار شهادت را ميکشيد، در آخرين مصاحبه، خود را چهارمين شهيد محراب معرفي کرد و در آخرين سفر خود به اصفهان در جمع خويشان يادآور شد خيلي زود شهيد خواهد شد. وي در پيشبرد انقلاب به رهبري امام خميني نقش مؤثر داشت و سازمان مجاهدين خلق براي ضربهزدن به انقلاب اسلامي دو بار تصميم به ترور وي گرفت، اما ناکام ماند. اين سازمان سرانجام آيتالله اشرفي اصفهاني را در هشتادسالگي در روز جمعه 23/7/1361 در مسجد جامع کرمانشاه درحال خطبهخواندن با انفجار نارنجک به شهادت رساند.
جنازه وي پس از تشييع در کرمانشاه، بنابر وصيت خودش به اصفهان منتقل و در قبرستان تخت فولاد به خاک سپرده شد.
پيام امام خميني
امام خميني در روز شهادت اشرفي اصفهاني، طي پيامي بلند اقدام تروريستي «منافقان» را محکوم کرد و وي را وجودي پربرکت و متعهد و مجاهد متقي و قويالنفس و جامع علم مفيد و عمل صالح شمرد که مايه دلگرمي مجاهدان عرصههاي نبرد حق عليه باطل بود و عمر خود را در راه خدمت به اسلام سپري کرد.
ايشان تأکيد کرد شصت سال است اشرفي اصفهاني را ميشناسد که با صفاي نفس، آرامش روح، اطمينان قلب، خالي از هواهاي نفساني، تارک هوي و مطيع امر مولا زندگي ميکرد و در اين مدت جز انجام عمل صالح از او نديده و به او ارادت داشتهاست. ايشان شهادت اشرفي را مايه ثلمه به اسلام شمرده که جامعه روحانيت را سوگوار کرد. ايشان همچنين اشرفي اصفهاني را در اوج خوشبختي دانست که به دنيا و زخارف آن پشت پا زده و عمري را به زهد و تقوا گذراند و به آخرين درجات سعادت نيز در محراب عبادت و در اقامه نماز جمعه با دست يکي از منافقان نائل آمد و به والاترين شهيد محراب اميرالمؤمنين(ع) که به دست خيانتکار شقيترين افراد به ملأ اعلا شتافت، پيوست.
ايشان ننگ ابدي را براي آناني دانست که چنين شخص صالحي را که آزارش به موري نرسيده بود، از ملت ايران گرفتند.
*ازجمله فعاليتهاي آیتالله اشرفی اصفهانی امضاي اعلاميهاي به عنوان خلع محمدرضا پهلوي از سلطنت بود که همراه آيات سيداسدالله مدني، سيدعبدالحسين دستغيب، سيدجلالالدين طاهري اصفهاني و محمد صدوقي امضا شد
*امام خميني در باره آيتالله اشرفي اصفحاني تأکيد کرد شصت سال است ايشان را ميشناسد که با صفاي نفس، آرامش روح، اطمينان قلب، خالي از هواهاي نفساني، تارک هوي و مطيع امر مولا زندگي ميکرد