موسسه فرهنگی و مطبوعاتی روزنامه جمهوری اسلامی

شماره 13263
همه بازنده‌ايد!غلامرضا بني اسديکلامِ بي‌حساب، امروز از حساب در رفته است. اما همين هم باز دچار مواجهه

همه بازنده‌ايد!غلامرضا بني اسديکلامِ بي‌حساب، امروز از حساب در رفته است. اما همين هم باز دچار مواجهه دوگانه است. اگر از يک سو باشد ان را نسيمي تلقي مي‌کنند که بايد ستود اما اگر همين گفتار و رفتار ازسوي مقابل باشد مي‌گويند بايد سنگ کوبش کرد. انگار نمي‌خواهند بپذيرند بعضي‌ها که بدي نسبيت بردار نيست. هميشه بد است. بخواهند يا نپذيرند در واقعيت تغييري ايجاد نمي‌کند.واقعيت اين است که بدگويي، پيش از آن‌که خنجري بر پهلوي شخصيتِ مخاطَبِ هدف باشد، آينه‌اي است که زشتي گوينده را بي‌پرده به نمايش مي‌گذارد. توهين، نه قدرت است و نه شجاعت؛ نشانه فقرِ منطق و تهي‌دستي اخلاق است. کسي که زبان را به تحقير مي‌آلايد، پيش از آن‌که ديگري را بشکند، پرده از سيرت خويش برمي‌دارد و خويش را در معرض داوري همگان مي‌نشاند. در چنين وضعي، هزار ادعا نيز اگر در کار باشد، به کار نمي‌آيد؛ چرا که دعوي‌اخلاق را به رفتار مي‌سنجند نه به ادعا!اسلام، پيش از آن‌که دينِ شعار باشد، آيينِ منش است. منطق اين دين را قرآن روشن و بي‌ابهام بيان کرده است «جادلهم بالتي هي أحسن». جدال، اگر ناگزير است، بايد به نيکوترين شيوه باشد چه رسد به گفت‌وگو، نقد و اختلاف نظر. آن‌جا که زبان از اين دايره بيرون مي‌رود و به توهين و تخريب مي‌لغزد، ديگر نه از اسلام نشان مانده و نه از اخلاق. کساني که رفتارشان بيرون از اين ساحت است، خود نيز در اين ميدان حقي براي داوري و قضاوت ندارند.مسئله فقط بدگويي نيست، عادي‌شدنِ دوگانگي اخلاقي است. اين‌که اگر «ما» به ديگران بد بگوييم، نامش غيرت، دفاع يا روشنگري باشد، اما اگر «ديگران» همان رفتار را در برابر ما روا دارند، ناگهان کفر، توطئه و دشمني تلقي شود. اخلاق ديني، نسبي و قبيله‌اي نيست. نمي‌شود توهين را براي خود مجاز دانست و براي ديگري حرام. نمي‌شود يک زبان داشت براي دوستان و زباني ديگر براي مخالفان.جامعه‌اي که به اين دوگانگي خو بگيرد، آرام‌آرام سرمايه‌ اخلاقي خود را از دست مي‌دهد. در چنين فضايي، حقيقت قرباني مي‌شود و گفت‌وگو جاي خود را به هياهو مي‌دهد. آن‌چه باقي مي‌ماند، شکاف، کينه و بي‌اعتمادي است؛ اموري که هيچ نسبتي با دينداري و حتي عقلانيت اجتماعي ندارند.امروز بيش از هر زمان، نيازمند بازگشت به اخلاق ديني هستيم، اخلاقي که همگان را مخاطب قرار مي‌دهد، نه فقط «ديگران» را. پرهيز از بدگويي، نه يک توصيه‌ تزييني، بلکه ضرورتي اجتماعي و ديني است. اگر قرار است جامعه‌اي سالم‌تر و ديندارتر داشته باشيم، راهش از اصلاح زبان و رفتار خود ما مي‌گذرد. توهين را بايد کنار گذاشت، نه از سر مصلحت، که از سر ايمان به اين حقيقت روشن که زشتي سخن، پيش از هرکس، دامان گوينده را مي‌گيرد. فرق نمي‌کند، اين دولت را تخريب کنيد يا آن دولت را بتراشيد. تفاوتي ندارد که افراداين جناح کلوخ پرتاب کنند يا افرادجناح مقابل به سنگ پاسخ گويند. با اين شيوه دست در يقه هم بردن، همه بازنده ايد.متأسفانه هزينه باخت شما را هم بايد ملت بدهد...