بسمالله الرحمن الرحيم
تحولات سياسي منطقه غرب آسيا اين روزها چنان سرعتي دارد که صاحبنظران را دچار اختلاف نظرهاي بيسابقه کرده است. عدهاي جريان تحولات پرشتاب منطقه را به نفع آمريکا و اسرائيل تحليل ميکنند در حالي که عدهاي ديگر معتقدند همه چيز حکايت از شکست سياستهاي ترامپ و نتانياهو دارند. با قطع نظر از اين تضاد، آنچه حکمرانان ايراني بايد در شرايط کنوني دنبال کنند و سخت به آن پايبند باشند تقويت بنيه داخلي در سه بخش مهم و اثرگذار است.
جمعي از صاحبنظران سياسي ميگويند نتانياهو به آخر خط رسيده و رژيم صهيونيستي در حال جداسازي حساب خود از اوست. آنها سياستهاي ترامپ در داخل آمريکا و در سطح جهاني از جمله منطقه غرب آسيا و کشورهاي عربي را شکستخورده و به بنبست رسيده ميدانند. اروپا هم که علاوه بر درگير بودن با جنگ دست و پا گير اوکراين، با ترامپ به تضاد شديد رسيده و فاقد امکان تأثيرگذاري در منطقه عربي است.
در مقابل اين نظريه، صاحبنظراني هم هستند که به استمرار پيشرويهاي برنامه مشترک ترامپ و نتانياهو در منطقه غرب آسيا اعتقاد دارند و سلطه تقريباً بلامنازع آنها بر دولت لبنان، تحولات سوريه و ادامه اجرائي شدن طرح باصطلاح آتشبس ترامپ در غزه را نشانههاي موفقيتشان ميدانند. رفت و آمدهاي فرستادگان ترامپ به عراق و اتفاقاتي از قبيل ورود هزاران داعشي از سوريه به اين کشور، افتتاح کنسولگري 20 هکتاري آمريکا در اربيل و تلاشهاي مشکوکي که در سطوح رسمي عليه انصارالله، حزبالله و حشدالشعبي در قالب تبليغاتي صورت گرفت، مواردي هستند که اين دسته از صاحبنظران به آنها براي تأييد نقطه نظر خود استناد ميکنند.
فارغ از اينکه کداميک از اين دو تحليل مقرون به صحت است، حکمرانان ايراني بايد در تدارک تقويت بنيه داخلي از جنبههاي مختلف باشند. شايد بهتر است گفته شود ما لازم است فرض را بر صحت نظريه دوم بگذاريم که لازمه آن، تلاشهاي بيوقفه براي بالا بردن قدرت دفاعي، فعاليتهاي هوشمندانه ديپلماسي و ارتقاء سطح پشتوانه مردمي حکمراني است. با اين اقدامات، حتي اگر نظريه اول درست باشد و ترامپ و نتانياهو در سراشيبي قرار داشته باشند، ما ضرر نخواهيم کرد. ما بايد هميشه و در همه حال و در تمام شرايط، قوي باشيم و اين واقعيت را درک کنيم که در جهان سياست، آنهم سياست کثيف روزگار کنوني، غير از خود ما هيچکس براي ايران کاري نخواهد کرد و کساني هم که از بيرون براي ملت ايران پيامهاي دوستي ميفرستند دنبال چيزي غير از منافع خود نيستند.
ما بايد قدرت دفاعي کشورمان را به بالاترين سطح ممکن برسانيم و به نيازهاي فني، آموزشي و معيشتي نيروهاي مسلح توجه ويژه داشته باشيم. ديديم که اقتدار نيروهاي مسلح کشورمان چگونه توانست دشمنان استقلال و تماميت ارضي ايران را نااميد کند و کشور را از خطر بزرگي که در کمين بود نجات دهد.
ما بايد سطح ديپلماسيمان را بالا ببريم و با هوشمندي کامل در برابر حيلههاي سياسي دشمنان بايستيم. ما براي مردم دنيا به ويژه ملتهاي منطقه حرفهاي زيادي داريم. اين حرفها را بايد با زبان ديپلماسي به گوش همه برسانيم. ديپلماسي هوشمندانه و موفق، بازوي تواناي حکمراني براي بازدارندگي از تهاجمات خارجي است. به اين امکان بسيار مهم بايد توجه بيشتري داشته باشيم و عقبماندگيها و ضعفهاي گذشته را بايد جبران کنيم.
مهمتر از اينها پشتوانه مردمي حکمراني است که حرف اصلي را هم در بازدارندگي و هم در پيروزي بر دشمن خواهد زد. حفاظت از پشتوانه مردمي و ارتقاء سطح آن، با شعار و کلام درماني امکانپذير نيست. حکمرانان ما بايد با مافياهائي که در بدنه دستگاهها نفوذ کردهاند قاطعانه مبارزه کنند و راه را براي نجات اقتصاد کشور از بحران و فساد هموار نمايند. مردم از گرانيها خستهاند، از فرصتطلبيها عصباني هستند و از حکمرانان انتظار دارند معيشتشان را از دستبرد بيرحمانه مافياها دور کنند.
ما بايد بپذيريم که رژيم صهيونيستي و آمريکا براي ايران برنامه و توطئه دارند. به همين دليل بايد خودمان را از هر نظر تقويت کنيم تا بتوانيم توطئه آنها را خنثي نمائيم.